پرسش خود را بپرسید
اصطلاح " Im in hot water"
٥ ماه پیش
١٩٣
ترجنه روان اصطلاح
" Im in hot water"
١,٥١٨
٠
٣
٦٦
٤ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
به خاطر اظهار نظر و انجام عملی به شدت مورد انتقاد قرار گرفتن و تنبیه شدن . خود را به دلیل اظهار نظر و انجام عملی به مخمصه و دردسر انداختن
He found himself in hot water over his comments about immigration
به خاطر اظهار نظرش در مورد مهاجرت مورد انتقاد سخت قرار گرفت.
معادل فارسی آن می شود: افتادن توی هچل، گرفتار دردسر و ناراحتی شدن
٦٨٣,٦٨٧
٤٩٦
١٥,٧١٢
٨,٥١٤
٥ ماه پیش
بهترین ترجمه در دردسترس افتادن هست یعنی من توی دردسر افتادم
١٠
٠
٠
٠
٥ ماه پیش
سلام۱. توی دردسر افتادم!۲. توی هَچَل افتادم!
٢٩,١٩٤
٥٨
٣,١٠٢
١,٠٥٢
٥ ماه پیش
در مشکل یا آبروریزی بودن
مثلا
"he landed in hot water for what he did"
یعنی او بخاطر کاری که انجام داد باعث آبروریزی شد یا یه دردسر افتاد
٨٩
٠
٣
٤
٥ ماه پیش