پرسش خود را بپرسید

اصطلاح " Im in hot water"

تاریخ
١ سال پیش
بازدید
٣٠٢

ترجنه روان اصطلاح

 " Im in hot water" 

٣,٠٧٢
طلایی
٠
نقره‌ای
٦
برنزی
١٢٧

٤ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

 به خاطر اظهار نظر و انجام عملی   به شدت مورد انتقاد  قرار گرفتن و تنبیه شدن . خود را به دلیل  اظهار نظر و انجام عملی به مخمصه و دردسر انداختن 

He found himself in hot water over his comments about immigration

  به خاطر  اظهار نظرش در مورد مهاجرت  مورد  انتقاد سخت قرار گرفت. 

معادل فارسی آن می شود:  افتادن توی هچل، گرفتار دردسر و ناراحتی شدن

١,٠٢٦,٦٨٥
طلایی
١,٧٠٠
نقره‌ای
٢٢,٦٩٠
برنزی
٩,٨٩٧
تاریخ
١ سال پیش

بهترین ترجمه در دردسترس افتادن هست یعنی من توی دردسر افتادم

تاریخ
١ سال پیش
سلام۱. توی دردسر افتادم!۲. توی هَچَل افتادم!
١٦٤,٣٦٣
طلایی
١٦١
نقره‌ای
٤,٤٨٠
برنزی
١,٤٤٧
تاریخ
١ سال پیش

در مشکل یا آبروریزی بودن

مثلا

"he landed in hot water for what he did"

یعنی او بخاطر کاری که انجام داد باعث آبروریزی شد یا یه دردسر افتاد

٥٧٦
طلایی
٠
نقره‌ای
١٥
برنزی
٧
تاریخ
١ سال پیش

پاسخ شما