پرسش خود را بپرسید

اصطلاح " Im in hot water"

تاریخ
١ سال پیش
بازدید
٣٠٦

ترجنه روان اصطلاح

 " Im in hot water" 

٣,٠٨٢
طلایی
٠
نقره‌ای
٦
برنزی
١٢٧

٤ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

 به خاطر اظهار نظر و انجام عملی   به شدت مورد انتقاد  قرار گرفتن و تنبیه شدن . خود را به دلیل  اظهار نظر و انجام عملی به مخمصه و دردسر انداختن 

He found himself in hot water over his comments about immigration

  به خاطر  اظهار نظرش در مورد مهاجرت  مورد  انتقاد سخت قرار گرفت. 

معادل فارسی آن می شود:  افتادن توی هچل، گرفتار دردسر و ناراحتی شدن

١,٠٣٧,٦٢٥
طلایی
١,٧٢٧
نقره‌ای
٢٣,١٥٢
برنزی
١٠,٠٠٦
تاریخ
١ سال پیش

بهترین ترجمه در دردسترس افتادن هست یعنی من توی دردسر افتادم

تاریخ
١ سال پیش
سلام۱. توی دردسر افتادم!۲. توی هَچَل افتادم!
١٧٠,١٣٤
طلایی
١٦٣
نقره‌ای
٤,٤٨٦
برنزی
١,٤٦٩
تاریخ
١ سال پیش

در مشکل یا آبروریزی بودن

مثلا

"he landed in hot water for what he did"

یعنی او بخاطر کاری که انجام داد باعث آبروریزی شد یا یه دردسر افتاد

٥٨٦
طلایی
٠
نقره‌ای
١٥
برنزی
٧
تاریخ
١ سال پیش

پاسخ شما