پرسش خود را بپرسید

اصطلاح " Im in hot water"

تاریخ
١ سال پیش
بازدید
٢٨٣

ترجنه روان اصطلاح

 " Im in hot water" 

٢,٩٩٢
طلایی
٠
نقره‌ای
٦
برنزی
١٢٥

٤ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

 به خاطر اظهار نظر و انجام عملی   به شدت مورد انتقاد  قرار گرفتن و تنبیه شدن . خود را به دلیل  اظهار نظر و انجام عملی به مخمصه و دردسر انداختن 

He found himself in hot water over his comments about immigration

  به خاطر  اظهار نظرش در مورد مهاجرت  مورد  انتقاد سخت قرار گرفت. 

معادل فارسی آن می شود:  افتادن توی هچل، گرفتار دردسر و ناراحتی شدن

٩٥٠,٧٣٦
طلایی
١,٤٣٦
نقره‌ای
١٧,١٠٦
برنزی
٩,٠٥٥
تاریخ
١ سال پیش

بهترین ترجمه در دردسترس افتادن هست یعنی من توی دردسر افتادم

تاریخ
١ سال پیش
سلام۱. توی دردسر افتادم!۲. توی هَچَل افتادم!
١٤٥,٤٦٧
طلایی
١٥٠
نقره‌ای
٤,٤٥٧
برنزی
١,٣٨١
تاریخ
١ سال پیش

در مشکل یا آبروریزی بودن

مثلا

"he landed in hot water for what he did"

یعنی او بخاطر کاری که انجام داد باعث آبروریزی شد یا یه دردسر افتاد

٤٥٤
طلایی
٠
نقره‌ای
١٣
برنزی
٦
تاریخ
١ سال پیش

پاسخ شما