پرسش خود را بپرسید
اصطلاح " Im in hot water"
١٠ ماه پیش
٢٤٤
ترجنه روان اصطلاح
" Im in hot water"
٢,٩١٨
٠
٦
١٢٣
٤ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
به خاطر اظهار نظر و انجام عملی به شدت مورد انتقاد قرار گرفتن و تنبیه شدن . خود را به دلیل اظهار نظر و انجام عملی به مخمصه و دردسر انداختن
He found himself in hot water over his comments about immigration
به خاطر اظهار نظرش در مورد مهاجرت مورد انتقاد سخت قرار گرفت.
معادل فارسی آن می شود: افتادن توی هچل، گرفتار دردسر و ناراحتی شدن
٨٦٩,٧٢٩
١,١٦٧
١٦,٣٩٢
٨,٨٤٤
١٠ ماه پیش
بهترین ترجمه در دردسترس افتادن هست یعنی من توی دردسر افتادم
١٠
٠
٠
٠
١٠ ماه پیش
سلام۱. توی دردسر افتادم!۲. توی هَچَل افتادم!
٧٤,٩٩٠
٩٣
٤,٢٩٨
١,٢٣٣
١٠ ماه پیش
در مشکل یا آبروریزی بودن
مثلا
"he landed in hot water for what he did"
یعنی او بخاطر کاری که انجام داد باعث آبروریزی شد یا یه دردسر افتاد
١٠٩
٠
٣
٥
١٠ ماه پیش