نظام سیاسی" آریستوکراسی"
سلام نوع حک.مت در نظام نظام سیاسی
" آریستوکراسی"
چگونه است ؟
٧ پاسخ
آریستوکراسی یعنی صوفی شاهی،خرد شاهی حکومتی که بر پایه اندیشه و خرد ساخته میشه ،و قانون اساسی که اهل عرفان و تصوف نوشتن توش اجرا میشه،چنتا شرط برای برپاییش هست،اول اینکه خوده شاه صوفی باشه یا کسی رو انتخاب کنه برای پادشاهی و قانون اساسی که هم بر پایه انسان نوشته بشه ،هم برای حیوان ها و فصل مشترک این دو.
آریستوکراسی (به فرانسوی: Aristocratie) نوعی نظام سیاسی است که در آن قدرت در دست گروهی از نخبگان یا اشراف قرار دارد. این گروه به عنوان شایستهترین افراد برای حکومت در نظر گرفته میشوند و معمولاً از طریق وراثت یا امتیازات خاص به این مقام میرسند.
ویژگیهای آریستوکراسی:
- حکومت نخبگان: قدرت در دست گروهی از افراد است که به عنوان بهترین و شایستهترین افراد جامعه شناخته میشوند.
- وراثت: در بسیاری از موارد، قدرت از طریق وراثت منتقل میشود و اعضای این گروه از خانوادههای اشرافی هستند.
- امتیازات خاص: این گروه معمولاً از امتیازات خاصی برخوردارند که آنها را از سایر افراد جامعه متمایز میکند.
تفاوت با الیگارشی:
مثالهای تاریخی:
- بریتانیا: در گذشته، بریتانیا نمونهای از آریستوکراسی بود که در آن اشراف و نخبگان قدرت را در دست داشتند.
- فرانسه: قبل از انقلاب فرانسه، این کشور نیز تحت حکومت اشراف قرار داشت.
حکومت دانایان یا آریستوکراسی (به فرانسوی: Aristocratie) نظریه و عمل گروهی نخبه در امرِ حکومت است. این گروه از نظر فرمانروایی شایستهترینِ همه قلمداد میشوند. البته در برخی موارد ارث و
میراث هم مشاهده شدهاست. این معنی اصلی اصطلاح است که حاوی توجیهی اخلاقی برای حاکمیت چنین نخبگانی است.[نیازمند منبع] پیدا کردن معیارهای پذیرفتنی برای همگان که براساس آنها بتوان گفت گروه «بهین» در یک جامعهٔ معین چه کسانی هستند، البته بسیار دشوار است و در عمل هم چنین معیارهایی را به ندرت به کار گرفتهاند. در دنیای مدرن امروزی کشور ایالات متحده آمریکا در تمام اورگانها و نهادهای فدرال خود از سیستم نخبه سالاری تابعیت میکند.[نیازمند منبع] حکومت مقابل آریستوکراسی الیگارشی است.
ویکی پدیا
آریستوکراسی (به فرانسوی: Aristocratie): نژاده سالاری، حکومت اشراف و اعیان (در فلسفه سیاسی یونان به معنای حکومت کسانی بود که از لحاظ کمال انسانی از دیگران برترند). طبقهای اجتماعی است که یک جامعه خاص بالاترین درجه خود را در نظر میگیرد. در بسیاری از ایالات، نژاده سالاری طبقه فرادست مردم (اشراف) را با درجه و عناوین وراثتی در بر میگرفت. در بعضی مانند یونان باستان، روم یا هند، وضعیت اشراف از تعلق به یک قشر نظامی حاصل میشد. همچنین، به ویژه در جوامع آفریقایی، وابستگی اشراف به سلسلههای کشیش معمول بودهاست. جایگاه اشراف میتواند شامل امتیازات فئودالی یا قانونی باشد. آنها معمولاً فقط در سطح سلطنت اجتماعی کشور یا ملتی در قشربندی قرار ندارند. در جوامع مدرن اروپا، اشرافیت غالباً با نجیبزادگی، یک طبقه خاص که در قرون وسطی بهوجود آمدهاست، مصادف شدهاست، اما اصطلاح «آریستوکراسی» گاهی در مورد نخبگان دیگر نیز به کار میرود و به عنوان یک اصطلاح عمومی برای توصیف جوامع پیشین و غیر اروپایی استفاده میشود
انواعی حکومتی که در پیام دوم اشاره شد در واقعیت آلیگارکی/اولیگارشی و نوعی که در پیام سوم اشاره شد تکنوکریسی/تکنوکراسی هستند. آریستوکریسی/آریستوکراسی در لغت و در مقیاس فلسفی به معنای حکومت بهترین بر بقیه است. ولی بر خلاف مریتوکیسی/شایسته سالاری این نوع گویای نوع شایستگی نیست. ولی در مقیاس تاریخی و سیاسی به نظامی آریستوکراسی گفته میشود که گروهی از اشراف (چه زمیندار چه دینی و چه مالی) حکومت را در بین خود تقسیم میکنند و معمولا در این نوع موارد پادشاه/مونارک هم وجود دارد ولی قدرتی در محدودیت دارد
وقتی سعدی پادشاه باشه بهش میگن آریستوکراسی
یا ادیسون
یا افلاطون
یا آبراهام لینکلن
یا روزولت
یا شاه اسماعیل یکم صفوی
رضا خان
درود.
حکومت آریستوکراسی، به حکومت یک گروه محدود یا گروههایی محدود میگن که قدرت حاکمیت را در دست دارند و بر اکثریت مردم حکومت میکنند.
(مثلا گروههایی مانند اشراف زادگان، روحانیون و یا نخبگان بر مردم عادی)