معنی اصطلاح key out come

عبارت "key outcome" از دو بخش تشکیل شده است:

• "key" به معنای «کلیدی» یا «مهم» است.
• "outcome" به معنای «نتیجه» یا «برآیند» است.

بنابراین، "key outcome" به معنای «نتیجه‌ی کلیدی» یا «برآیند اصلی» است. این اصطلاح اغلب در متون مدیریتی، آموزشی و پژوهشی به کار می‌رود تا به نتایج مهم و تأثیرگذار یک فرآیند، تحقیق، یا پروژه اشاره کند.

🔹 مثال در جمله:
"One of the key outcomes of the project was increased customer satisfaction."
✅ «یکی از نتایج کلیدی این پروژه، افزایش رضایت مشتریان بود.»

اگر در متن خاصی این اصطلاح را دیده‌اید، می‌توانم ترجمه‌ای متناسب با آن ارائه دهم.

Key outcome  اصطلاحی است که در مدیریت پروژه و برنامه ریزی تجاری برای اشاره به یک نتیجه خاص، قابل اندازه گیری و قابل توجه که برای دستیابی به هدف کلی پروژه یا ابتکار حیاتی است، استفاده می شود. اغلب از آن به عنوان "شاخص عملکرد کلیدی" (KPI) یا "عامل موفقیت حیاتی" (CSF) یاد می شود. یک نتیجه کلیدی باید مستقیماً با اهداف و مقاصد پروژه مرتبط باشد و دستیابی به آن باید تأثیر بسزایی در موفقیت پروژه داشته باشد. عبارت "نتیجه کلیدی" بر اهمیت این نتیجه تاکید می کند و بر این نکته تاکید می کند که برای دستیابی به نتایج مطلوب پروژه ضروری است.
 

کلمه key ببه معنای "کلیدی" هم هست. مثلا key factor که میشه فاکتور کلیدی (یا همون اصلی و تاثیرگذار).  اینجا که outcome به معنی نتیجه است و key outcome صرفا یعنی نتیجه (یا خروجی) کلیدی.

با اضافه کردن key قبل کلمات میشه به اونها معنای کلیدی بودن یا اهمیت زیادی داشتن داد.

Key outcome درسته

به‌معنی نتیجه‌ی کلیدی

خروجی اصلی

نتیجه کلیدی!

خروجی اصلی!

پیامد کلیدی و اصلی!