پرسش خود را بپرسید

معنی های دیگر واژه "rest"

تاریخ
٢ سال پیش
بازدید
٢٣٧

سلام .معنی های دیگر واژه "rest" چیا هستن مثلا توجمله زیر

my pen rests on the table

٤,٦١٨
طلایی
٠
نقره‌ای
٤
برنزی
٢١٣

٣ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

به عنوان فعل: قرار داشتن (مکانی)، بودن در جایی یا چیزی، باقی ماندن، استراحت کردن، تکیه دادن

مثال‌های دیگه:

They will all rest in peace. 

همه‌ی  آن‌ها در آرامش باقی خواهند ماند (استراحت خواهند کرد). 

. The other part of it, rests on your shoulders 

قسمت دیگرش، بر عهده‌ی تو است. 

Rest + on: بستگی داشتن یا برعهده کسی یا چیزی بودن

تو جمله شما هم معنی قرار داشتن و بودن  می‌ده. 

٦,٠١٢
طلایی
٠
نقره‌ای
٢٤
برنزی
٤٠
تاریخ
٢ سال پیش

فعل rest در این جمله به معنی "قرار داشتن" است.

معانی rest هم که خیلی زیاد هست  و می‌تونید معانیش رو توی همین سایت ببینید.

https://abadis.ir/entofa/rest/

١٢,٠٥٢
طلایی
٥
نقره‌ای
١٨٨
برنزی
١٠٣
تاریخ
٢ سال پیش

سلام

خودکارم روی میزه.

خودکارم روی میز قرار گرفته.

خودکارم روی میز تکیه زده.

٢٦,٨٣١
طلایی
١٠
نقره‌ای
٥٦٧
برنزی
٢٢٥
تاریخ
٢ سال پیش

پاسخ شما