پرسش خود را بپرسید

معنی های دیگر واژه "rest"

تاریخ
١١ ماه پیش
بازدید
١٤٠

سلام .معنی های دیگر واژه "rest" چیا هستن مثلا توجمله زیر

my pen rests on the table

٣,٨٩٢
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
١٨٣

٣ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

به عنوان فعل: قرار داشتن (مکانی)، بودن در جایی یا چیزی، باقی ماندن، استراحت کردن، تکیه دادن

مثال‌های دیگه:

They will all rest in peace. 

همه‌ی  آن‌ها در آرامش باقی خواهند ماند (استراحت خواهند کرد). 

. The other part of it, rests on your shoulders 

قسمت دیگرش، بر عهده‌ی تو است. 

Rest + on: بستگی داشتن یا برعهده کسی یا چیزی بودن

تو جمله شما هم معنی قرار داشتن و بودن  می‌ده. 

٥,٤٠٤
طلایی
٠
نقره‌ای
٢٣
برنزی
٣٧
تاریخ
١١ ماه پیش

فعل rest در این جمله به معنی "قرار داشتن" است.

معانی rest هم که خیلی زیاد هست  و می‌تونید معانیش رو توی همین سایت ببینید.

https://abadis.ir/entofa/rest/

١١,٤١٢
طلایی
٥
نقره‌ای
١٦٦
برنزی
٩٤
تاریخ
١١ ماه پیش

سلام

خودکارم روی میزه.

خودکارم روی میز قرار گرفته.

خودکارم روی میز تکیه زده.

٢٥,٦٤٩
طلایی
١٠
نقره‌ای
٥٣٦
برنزی
٢١٣
تاریخ
١١ ماه پیش

پاسخ شما