پرسش خود را بپرسید

بهترین معادل واژه یا اصطلاح برای فعل" رصد کردن" چی پیشنهاد میدین؟

تاریخ
٦ ماه پیش
بازدید
٢٦١

البته به جز 

observe 

و

 sight

٤,١٥١
طلایی
١
نقره‌ای
١٥
برنزی
٢٠

جمله فارسی مثال بزنید

مثلا "رصد کردن" یک سامانه جوی که شامل تشکیل شدن← حرکت کردن ← بالغ شدن← عمل کردن← و در نهایت زوال= رصد کردن کل این فرآیند.

-
٦ ماه پیش

٥ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

scanning is the best answer.

٣٩
طلایی
٠
نقره‌ای
٢
برنزی
٢
تاریخ
٥ ماه پیش

Observasion

Verb: to observe 

٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٠
تاریخ
٦ ماه پیش

Monitoring 

Follow up

Surveillance 

٣,٣٠٦
طلایی
١
نقره‌ای
٥٣
برنزی
١٩
تاریخ
٦ ماه پیش

Surveillance فعل نیست. فعل اون میشه Surveil که بیشتر برای رصد اطلاعات در تجهیزات الکترونیکی مثل دوربین های مدار بسته استفاده میشه

-
٦ ماه پیش

بله درست میفرمایید ، صد البته بنا به پرسشی که شده بود من نوشتم و کاری یا فعل یا اسم یا صفت یا… ندارم. علم اپیدمیولوژی یا همه گیرشناسی اصلاحات follow up و Surveillance میباشند که به معنی رصد استفاده میشن اشاره کردم. ممنون از زحمات شما که به همه امور رسیدگی میکنید

-
٦ ماه پیش

منظور از رصد کردن، مشاهده چیزی یا کسی با دقت و بدون اهمال کاری هستش. لذا میتونید از  واژه های watch  یا  monitor  استفاده کنید. 

اگه رصد کردن به منظور جمع آوری اطلاعات باشه، از monitor استفاده کنید. مثل رصد و بررسی ضربان قلب یا رصد مکالمات شخصی و غیره

اگه رصد کردن به منظور لذت بردن و تفریح و سرگرمی باشه، میتونید از watch استفاده کنید . تماشای فیلم سینمایی و سریال و منظره و غیره

١٢٠,٢٢٢
طلایی
٦٦
نقره‌ای
٢٦٤
برنزی
٢٤٨
تاریخ
٦ ماه پیش

Watch????? این کلمه حتی در حالت فعلی همخوانی نداره

-
٦ ماه پیش

monitor  نیست؟ یا survey؟

٣,٨٠٣
طلایی
١
نقره‌ای
٦٧
برنزی
٢٨
تاریخ
٦ ماه پیش

monitor در رشته من مفهوم پایش میده.

-
٦ ماه پیش

پاسخ شما