پرسش خود را بپرسید
ترجمه جمله Threw the party meaning
٨ ماه پیش
٩٩
سلام را لطفا جمله زیر را برام ترجمه کنید.
I don't have time to throw her a party
٨٦
٠
١
٥
٢ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
من وقت ندارم برایش جشن بگیرم
٢٤
٠
١
١
٨ ماه پیش
مهمونی ترتیب دادن.
مهمونی راه انداختن.
مهمونی برگزار کردن.
٢١٩
٠
٣٤
٥
٨ ماه پیش