پرسش خود را بپرسید
			
		
		
			
				
			
				
					
						 
					
					
				
					
						 
					
					
			
			
				
				
					
						
					
					
					
						
							
								
								
									
										
											
												 
											
											
										
											
												 
											
											
										
											
												 
											
											
									
								
							
						
					
						
							
							
						
				
			
		
			
				
					
				
					
						
					
				
			
				
					
						
						
							
								
							
							
								
									
										
										
											
												
													
														 
													
													
												
													
														 
													
													
												
													
														 
													
													
											
										
									
								
								
									
										 
									
									
							
								
									
									
								
						
					
				
				
					
						
						
							
								
							
							
								
									
										
										
											
												
													
														 
													
													
												
													
														 
													
													
												
													
														 
													
													
											
										
									
								
								
									
										 
									
									
							
								
									
									
								
						
					
				
		
			
				
					
				
			
			
				
			
		
		
			
				
			
		
		
			
		
	
	ترجمه جمله Threw the party meaning
						
							٢ سال پیش
						
					
				
						
							٢٣٧
						
					
				سلام را لطفا جمله زیر را برام ترجمه کنید.
I don't have time to throw her a party
										
											١٠٦
										
									
									
												٠
											
										
												١
											
										
												٥
											
										٢ پاسخ
						
							مرتب سازی بر اساس:
						
					
					من وقت ندارم برایش جشن بگیرم
												
													٢٤
												
											
											
														٠
													
												
														١
													
												
														١
													
												
										
											٢ سال پیش
										
									
								مهمونی ترتیب دادن.
مهمونی راه انداختن.
مهمونی برگزار کردن.
												
													٧٠٧
												
											
											
														٠
													
												
														٣٥
													
												
														٦
													
												
										
											٢ سال پیش
										
									
								 
										