پیشنهاد کلمه برای کسی که علاقه به علم اموزی و انتشار اون داره
٨ پاسخ
درود.
در پارسی:
خرد به معنای دانش گوهری انسان هست که با اندیشه عمیق به دست میاد، و دانش به معنای دادهای هوشیاست که از اندیشه در گیتی و گیتا و هرآنچه در آنهاست به دست میاد.
حال، اگر کلمهی خرد رو نمایندهی تمامی دانشهای گیتیوگیتایی انسان و هم دانشهای فراتر رو مثل فلسفه و الهیات بدونیم، میتونیم به کلمهی :
خردورز
برسیم، کسی که عادتش اندیشه و تامل هست، و اون رو به بقیه هم دوست داره که بیاموزه.
اگر منظور شما فقط علم یا دانشی هست که ربطی به فلسفه و الهیات نداره مثل علوم ریاضیات و شیمی و مهندسی ها و غیره، فقط از دانش میشه مشتق گرفت:
دانشور یا دانشورز
دانشور به معنای کسیست که کلاً نهادینه در دانش بوده و هست، ولی دانشورز کسیست که خودش و دیگران را با دانش ورز میدهد.
پس :
خردورز و دانشورز ...
برای انگلیسی همان philosopher بهترین گزینه هست که از سه بخش philo و sophia و er تشکیل شده که به یونانی میشه کسی که دوستدار دانش و خرد ورزی هست. (البته امروزه در جامعه انگلیسیزبان معنیش فقط به دسته خاصی از افراد خردورز اطلاق میشه)
با شیوه کار بچه های اینجا اشنا نیستم. ولی در شگفتم چجوریه میشه که واژگان بسیاری برای انگلیسی پیشنهاد میشه ولی برای فارسی اندک واژگانی که پیشنهاد شدن فارسی نیستند.
واژگان دانشجو، دانشپژوه، پژوهنده، دانشمند، دانش دوست، خردمند، رادمرد، اموزگار و دانا. در همه ی واژگان هم دانش اموختن پسندیده ست و هم دانش را اموزانیدن.
egghead(informal), learning/knowledge aficionado,
شاید باید در این مورد، واژهسازی کرد ...
پیشنهاد من knowledgish هست.
با پسوند ish
knowledge + ish
ish به معنای مثل و مانند و برای تقریب زدن یا نسبت دادنی هست که خیلی دقیق نیست.
مثلاً کسی به نمی گه englian همه می گن english چون زبانی که قوم انگل صحبت می کردن نیست و فقط ریشه ش اونه
همچنین برای تقریب زدن هم استفاده می شه، مثل اینکه ما تو فارسی قبل از یه کلمه یا قید بگیم ( تقریباً )
مثال
Pinkish تقریباً صورتی
twelve - ish تقریباً ساعت دوازده
و . . .
اما نالج - ایش می شه ( چیزی که کمی به دانش می تونه ربط داشته باشه )
سپاس و بدرود.
دانشور دانشوران
خانم میرزایی موارد زیادی رو نام بردند که مناسب هستند، اما philomath دقیقا همون چیزی هست که توضیح دادید. فردی که علاقه به فراگیری و آموزش و انتشار اون علم داره.
philosophos کلمهای یونانی به معنی عاشق حکمت است Philein به کسی که علاقه وافر به امری دارد، Sophos به معنی حکمت.
در یونان قدیم مقابل فیلسوفها philosophos ، سُفِسطائیون sophistēs قرار داشتند که به معنی "بدعت بگذار، حکیم شو" میباشد و فن ایشان در علم کلام و منطق، جدال نام دارد و به کاری که میکنند سفسطه گفته میشود و شغل آنها وکالت در دادگاهها بوده است. هم اکنون در دنیا وکلاء، سیاستمداران، سخنرانان و اعضای اتاقهای فکر و اندیشکدهها معمولاً این روشها را آموخته و استفاده میکنند.
در فارسی به فیلسوف، حکیم میگوییم. البته تفاوت ظریفی بین یک ( philosophos ) فیلسوف و حکیم وجود دارد. حکیم و فیلسوف هر دو طی طریق بوسیله عقل و روشهای اثبات شده منطقی که ارسطو پایه نهاد میکنند، یعنی روشنفکری میکنند. اما حکیم، حکمت را به صورت اصولی بر پایه و مبانی و قوانین مشخص الهی بدست میاورد، و بع بوسیله سلک و سلوک به مشاهده میرسد، اما فیلسوف الزاماً چنین نیست، به همین دلیل ما فلاسفه ضد دین نیز داریم، هرچند بسیاری از فلاسفه و البته همه حکماء به وجود منشأ واحد و مبدأ خلق و خالق یکتا اعتراف و اعتقاد دارند.
کلمات زیادی براش هست از جمله:
Philomath
Swot
Bookman
Scholar
Elite
bibliophile
Sage person
intellectual
درود. ایشون می گن دنبال کلمه ای هستن که دقیق دقیق به معنای کسی باشه که دانش افزونی و دانش افروزی کنه، مثل خردورز
اینطور آدمها رو knowledge seeker یا knowledge enthusiast میگن. فکر نمیکنم در فارسی عبارتی با معنای مشابه داشته باشیم ولی شاید "مشتاق علم" بشه گفت.