پرسش خود را بپرسید

انسان شناسی و روانشناسی

تاریخ
١٥ ساعت پیش
بازدید
٨

سوال این بود که منطق و اراده ،  دو نقطه و یا بهتره بگیم دو جزیره و لنگر گاه هستند برای روح انسانی که در این اقیانوس ابدیت به این لنگرگاه ها تکیه میزنه و این جزایر اگر نباشند انسانی وجود نخواهد داشت و کلا این عالم برپا نمیشد ، این جزایر چه نام دارند ؟ در وجود خودتون دنبالش باشید 

١٠,٠٢٢
طلایی
٥
نقره‌ای
١٢٠
برنزی
٢٢٢

١ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

نخست ببینیم روح چی هست !!

هفت مرحله نفس :

  • ۱: نفس امّاره ...
  • ۲: نفس لوّامه ...
  • ۳: نفس ناطقه يا متفکّره ...
  • ۴: نفس عاقله يا ملهمه ...
  • ۵: نفس مطمئنّه ...
  • ۶: نفس راضيه ...
  • ۷: نفس مرضيّه

یعنی این نفس آدمی که در اول یک نفس حیوانی است ،تعلیم و  تربیت می بیند و به نفس ۷ می رسد . در مرحله آخر ، خدا می فرماید :

سوره فجر آیه ۲۸: 

 ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً

به سوی پروردگارت در حالی که از او خشنودی و او هم از تو خشنود است، باز گرد.

پروردگار ، یعنی پرورش دهنده این حیوان . 

 الله یعنی نور خالق هستی .‌

پس نفس ، همان روح هست .‌

اما نفس چیست ؟ در اول ، آدمی نفس حیوانی دارد . میتوان گفت  که یک حیوان ناطق . حالا تحت تعلیم و تربیت قرار می گیرد تا به مقام انسانیت برسد . 

پس نفس ،  مانند برنامه یک حافظه هست . اگر برنامه آن ،زندگی حیوانی باشد ، میشود نفس حیوانی . اگر اطلاعات آن ، تعلیم و تربیت باشد میشود نفس انسانی. پس نفس یا 'من ' یا ego یک برنامه  است که قابل تغییر است . قابل پرورش و تعلیم و تغییر هست .  . محل نفس کجاست ؟ 

دل یا قسمت روشن ذهن .   پس  'خود' میشود ذهن و'من ' یا نفس میشود برنامه ای که بر روی ذهن بارگذاری می شود . 

یعنی 'من ' یا نفس دائما در حال تغییر هست . به نسبت احساس و عاملهای روان و افکار و تعقل  که وارد دل می شوند و برنامه نفس را تغییر می دهند .

اما خود ذهن چیست؟ ذهن دارای ۴ بخش هست :۵۲ عامل روان ، احساسات ، ادراک یا حافظه و آگاهی . 

سه بخش نخست در بدن و مغز ، ریشه دوانده و در تاریکی هست . یعنی بالقوه هست . اما آگاهی در قسمت روشن ذهن یا دل هست . یعنی قسمتهای تاریک می بایست در قسمت روشن ذهن بیایند تا به حیات بیایند ، بالفعل شوند . 

چگونه ذهن ، روشن می شود ؟ 

توسط نورِ جان یا اگاه بودن . 

الله نور السماوات و الارض . 

از تابش نور جان بر روی موضوعات حس و احساس و عامل روان و فکر و تعقل ، چه پدیدار می شود ؟ 

آگاهی یا دانستگی . 

مجموع این آگاهی ها و دانستگی های پدیدار شده در دل جمع می شوند و نفس را تشکیل می دهند . کارما .

اما دل ، بعنوان پردازشگر ، یک حافظه ۸ دقیقه ای دارد . بخاطر همین ، بخاطر سپردن در حافظه مغز هست . 

بخاطر همین هست که یک پدر ، یکدفعه فرزندش را می کشد . یعنی درگاه دل از سمت حافظه مغز مسدود می شود و   نفس یا 'من ' ، با حافظه همان ۸ دقیقه که دچار تنش و خشم شده ، عمل می کند .احساس خشم غلبه می کند و درگاه ورودی مغز را می بندد یعنی آدم ، تبدیل به حیوان شد .

بعد از این عمل ، پشیمان می شود . چون خشم فروکش می کند و یادش می آید که او ، فرزندش بود . قوانین را به یاد می آورد.پس دل یا ذهن روشن ، محل یادآوری و پردازش آن خاطرات هست .   

پس این ذهن بود که از گل سیاه آفریده شد و نور جان در آن وارد شد و آنرا به حیات آورد . این ذهن یا دل هست که توانائی نگهداری نور خدا را دارد و نه بدن و نه مغز . 

حالا اگر ذهن یک برنامه / نفس سالم و پروردگار پسند درونش بارگذاری بشود ، لیاقت برگشت به سوی پروردگار را دارد . 

مثل یک USB . پروردگار  یک   ذهن سالم با برنامه سالم را باز می گرداند . وگرنه نفس حیوانی مثل یک ویروس هست . 

شیطان ، یعنی ۱۴ عامل روانِ حیوانی .که از بارگاه پروردگار بیرون شد . 

پس روح ، همان نفس هست . و خدا ، نور جان هست . اگر می فرماید : از روح خود بر کالبد او دمیدم . یعنی ۲۵ عامل روان سالم یا انسانی را ، در او گذاشتم . 

اما خدا یک جزء هست . دو جزء نیست که بگوید از روح خودم ؟؟!!

پس پروردگار، عوامل زیبا را  در ذهن قرار داد . از چه طریقی وارد ذهن حیوانی کرد؟ 

از طریق نور جان  یا نور خدا یا الله .

اولین بخش که در نطفه تشکیل می شود ، مغز هست یا قلب یا دل؟ 

دل هست . قسمت روشن ذهن . 

حالا در عرفان میگویند : ما دنبال نور می رویم . چون ذهن با نفسی سالم ، به ابعاد بهشت گونه می رود و نه پیش خدا . 

👈 حالا شاید این جواب سوال شما باشد . یک نفس یا روح ، با این راه   کمال هشت گانه  بوداها ، از حالت حیوانی به انسانی تبدیل میشود : 

بینش : ۱ . دیدگاه درست . ۲ . نیت درست .

اخلاق مداری : ۳. گفتار درست . ۴ . کردار درست . ۵. امرار معاش درست . 

تمرکز روانی :  ۶. کوشش درست . ۷ . توجه و حضور درست . ۸ . تمرکز درست . 

فیلسوف در بخشِ بینش گیر افتاده . 

زاهد و عابد ،  در بخش اخلاق مداری گیر افتاده . 

صوفی ، دو مرحله بینش و اخلاقیات را گذرانده ، به تمرکز روانی رسیده .‌

یعنی کاری به نفس یا روح دیگر ندارد ، بلکه ذهن را خالی می کند . اگر نفسی در ذهن نباشد تنها نور خدا می ماند .

از ابعاد بهشت گونه پروردگار می گذرد و به شمس می رسد . پیغمبر ص ، از جبرئیل رفت بالاتر ، یعنی همین .‌ 

نفس ، قربانی / قرب آنی در پیشگاه نور می شود  تا جذب اتفاق بیفتد . 

چون نور الله ، تنها و یگانه چیزی در هستی هست که یک جزء دارد . یکی است . 

نه می زاید و نه زائیده می شود . 

٩,١٨٧
طلایی
٤
نقره‌ای
٦٢
برنزی
٩٤
تاریخ
١ ساعت پیش

پاسخ شما