برابرپارسیِ واژگان " vicious circle " و " vicious regress" چیست؟
برابرپارسیِ واژگان " vicious circle " و " vicious regress" چه هست؟
نکته: به گُمانِ من، پیشوند "دُش" در اینجا کارکردی بمانند " vicious " دارد.
نکته: من چنین می پندارم که واژه ی " دور" دارای ریشه ی بیگانه نیست؛ ولی به هر روی، شما با پیشنهادتان می توانید این پنداره یِ من را نادیده بگیرید و آن را بیگانه بیانگارید.
نکته: "circle" را برابر با " پرهون" نیز داشته ایم.(همچنین است: "پرگاشتن/پرگار-")
١ پاسخ
هر چند پویایی خود زبان و واژههایش را در فراگیری، انعطاف، جذابیت، مقبولیت و راحتی آن از دیدگاه گویشور میدانم و همه موارد یاد شده را در زنده بودن زبان بیشتر موثر میدانم تا تلخیص و خلوص آن که به نظرم مانند بستن دست و بال زبان و محدود کردن آن در گذشته و عدم گسترش و ارتباط فراگیر است، واژههای زیر را که در گرو بازتعریف واژه در فرهنگ و زبان است اگر مقبول گویشور افتد، پیشنهاد دارم.
برای واژه سازی لزومی به ترجمه یا ساخت و پرداخت کلمهبهکلمه دقیقا از زبان مبدأ نیست. استفاده از واژههای مصطلح و کاربردی به روز آن زبان اولویت دارد. جناب فرتاش، از نوع نگارش شما برداشتم اینست که تلخیص زبان برای شما اولویت دارد.
برای «vicious circle» که اغلب به معنای چرخهای مشکلساز و خودتقویتکننده در مباحث فلسفی است، معادلهای رایج در پارسی شامل «دور باطل»، «چرخه معیوب»، «دور تسلسل»، «حلقه معیوب» میشوند، من «دشچرخه / دُژچرخه» و برای «vicious regress» که در زمینههای فلسفی به بازگشت یا پسرفت بیپایان و مشکلساز اشاره دارد، مانند تسلسل باطل در منطق، معادلهای معمول «تسلسل باطل»، «پسرفت معیوب» یا «بازگشت فاسد» هستند، من «دُشپَسگرد / دُژپسگرد / کژبازگرد / دُشبازگرد / دُشپسآیند» را ترجیح میدهم.
موفقیت چنین پیشنهادهایی بستگی به پذیرش گویشوران دارد. زبان زنده با استفاده روزمره رشد میکند، نه فقط با ساخت واژه. امیدوارم در نیت خیرتان که سرفرازی زبان پارسی است موفق باشید.