سرشت منطق دقیقا یعنی چه ؟
٦ پاسخ
درود
سرشت منطق، یعنی ماهیت و طبیعتِ خودِ منطق؛ یعنی بررسی اینکه منطق ذاتاً چه کار میکند، چه ساختاری دارد، و چگونه به شناخت و استدلال انسان شکل میدهد. بنابراین ، منطق بهعنوان ابزار اندیشه ، و به بیانی، سرشت منطق به این میپردازد که منطق اساساً چیست؛ آیا فقط قواعد صوری برای درست اندیشیدن است یا ماهیتی عمیقتر دارد که با واقعیت و جهان پیوند میخورد.
پسسرشت منطق، بررسی ماهیت بنیادین منطق است؛ اینکه منطق صرفاً ابزار نظم ذهنی باشد یا ذاتاً راهی برای کشف حقیقت و فهم جهان.
حالا که بحث به اینجا کشیده شده ، از دوستان کسی هست که بغیر از منطق و اراده ، مراکز دیگری رو در خویشتن انسان دریافته با سه ،؟ روح انسان در این اقیانوس بیکران ، بر هشت لنگرگاه یا جزیره گذر میکنه ،و این هشت جزیره و یا لنگرگاه نباشه ، روح سرگردان در اقیانوس خواهد بود ، بغیر از منطق و اراده چه نقاطی دیگر وجود دارند ؟
عقل سایه حق بود، حق آفتاب سایه را با آفتاب او چه تاب؟
جناب ایرانیان ، دارید سر شوخی رو باز می کنید
😄😄😄
امضاء من رو به شوخی میگیرید ؟!
توهم ، تصور ، تجسم ، تخیل ، تفکر و تعقل .
😄😄😄
جناب الهیاری ، یک پرسش جدا از این پرسش برای سوالتون لطفا ایجاد کنید . ممنون
😀😀😀😀😀🙏
توهم و تصور و تخیل و تعقل و تفکر و وو اینا همش از همون منطق یا در جزیره منطق تا دلتون بخواد هست ، به خودتون رجوع کنید ، خب یکی دیگر از جزایر نطق ع ، صحبت کردن و منطق ، دو نقطه ای هستند که این دنیا رو سرپا کردند و نگه داشتند ، دیگه ؟
درود
من فقط این رو می دونم که اگر خودمو بشناسم، خدا رو شناختم، پس این خودشناسی ما نسبی و کم هست، فقط اینو فهمیدم که جوابها همه در قرآن و عترت هست، برای همین همچنان کتب حدیث رو شخم میزنم ببینم به کجا میریم.
آفرین . جواب ها هست ولی چرا پیدا نمی کنید . چرا اینقدر سوال از تو قرآن ایجاد میشه ؟ اگر قرآن برای عوام هست ، چرا خاصان فقط می فهمن؟ تازه اگر بفهمن . ولی بنده از طریق علوم عرفانی در کتب بودائی ، راه رو فهمیدم ، عینی تجربه کردم. برای اولین بار ، مراقبه رو با کدواژگان اشعار عرفانی فارسی، انطباق کامل دادم . و سوالی ندارم . در راه هستم و فقط کامل کردن راه مونده . به امید حق . 🧘♂️. و جوابها در خودت هست .
درود
سرشت منطق یعنی ریشه و ذات درونی بیان.
بعنوان مثال: شخص دانسته های خود را بر اساس منطق مادی یا الهی یا فلسفی یا حتی آرزوهای خودش با نطق بیان میکنه، سرشت منطق، به ریشه و ذات درونی اون بیان تمرکز داره که بر چه چیزی بنا شده.
در این دنیا بعضی افراد تمام عمرشون در حال جنگیدن و خراب کردن و نابود کردن هستند.
بعضی هم عمرشون رو صرف ساختن و آبادانی و پرستاری و خدمت میکنند.
هر کدوم این دو گروه، برای کارشون منطق جداگانه و مخالفی دارند.
سرشت منطق، تمرکزش روی اون ریشه و ذات این دو منطقه هست که بر چه اصول و اساسی بنا شده. البته نظراتی که دوستان دادند درست هست و همین ماهیت درونی رو بهش اشاره کردند.
سرشت منطق : ماهیت و طبیعت منطق.
منطق از ریشه نطق گرفته شده .
نطق ، عربی است . بمعنی گفتار و کلام . اما نه هر کلامی .
گفتار و کلامی که بر پایه ، چند اصول بنا شده . حالا خود اون اصول میتونن دروغ و اشتباه باشن یا درست باشن .
باز چه کسی ، درست و نادرست را مشخص می کند ؟
بخاطر همین ، منطق واقعی و درست ، بر مبنای اصول عینی هست .
باز خود اون اصول عینی ، میتونن اشتباه و نادرست باشن . یعنی شامل زمان بشن .
منطق ، چون بر پایه یک سری اصول اولیه هست ، می بایست اون اصول اولیه رو قبول کرد / باور کرد / پذیرفت .
ناطق ، گوینده اصول پایه و ارتباط دادن با چیزهای دیگه هست .
گفتار او ، منطق هست .
مخاطب یا شنونده ، آدم منطقی باید باشد .
یعنی اصول پایه را قبول کرده باشد .
معادل فارسی ، میگن خردورزی . که اشتباه هست . خرد میشود که منطبق با منطق عمومی باشد و میشود که مخالف منطق عمومی باشد .
بهرحال ، منطق یک ترفند برای به دام انداختن انسانهای آزاده هست .
یعنی یک سیاستمدار ،فیلسوف ، کشیش ، ملا و ...
میتونه یک منطق بیاره که عوام باور کنن
یکی گناه کاره یا کافر یا جادوگر یا خطرناک هست
و برن بکشنش ، آتیشش بزنن .دارش بزنن.
شیطان ، بهترین بی منطقِ منطقی است .
منطق با عقل و فکر هست .
منطق ، ربطی به خردورزی ندارد .
سیاستمداران ،قضات ، ملاها ، کشیشها ، فیلسوفها
در منطق آوری ، در رتبه اول هستن .
منطق ، دشمن آزادگی هست .
یک استاد خردمند ، با شما حرف نمی زند ،منطق برای شما نمی آورد . بلکه شما با استاد زندگی میکنید و می آموزید .
در واقع خردورزی ، راه را به شما نشان می دهد ، بدونِ کلام . و شما رو آزاد می گذارد .
اگر خواستید دنبال راه خردمند می روید و اگر نخواستید ، راه خود را می روید .
اما منطق ،که شامل اصول اولیه و استدلال و دلیل آوردن هست ، شما را وادار می کند که آن منطق را دنبال کنید و اگر دنبال نکنید شما را مجازات می کند .
منطقِ علمی یا منطقِ ریاضی و ... از این دسته ، باز می بایست اصول اولیه را بپذیرید تا بشود که منطقی باشید .
خرد والایی لازم هست تا منطق این علوم را نپذیرفت . بخاطر همین انسانهای خردمند ، پیامبران و اکثرا رهبران معنوی ، در زمان خود یک شورشی بشمار می آیند . چراکه برخلاف منطقِ باور عموم بودند .
اما هر مخالفتی ، از روی خردمندی نیست . اکثرا ، بخاطر نادانی است .
هر آزادی ، از روی خردورزی نیست ، بخاطر برگشت به زندگی حیوانی است .
اما آزادگی ، از روی خردمندی است .
این یک مبحث باز در فلسفه هست و تعریف و نگاه و نظرهای مختلف بر آن وجود دارد. اگر نخواهم فلسفی بیان کنم،
سرشت منطق یعنی چیستی و بنیاد منطق. یعنی بپرسیم: منطق دقیقاً چیست؟ از کجا میآید؟ آیا کشف میشود یا اختراع؟ آیا قوانینش مطلقاند یا وابسته به ذهن انسان؟
در تاریخ فلسفه چند دیدگاه اصلی هست:
- واقعگرایان (مثل افلاطون، ارسطو و گودل) میگویند منطق بخشی از ساختار خودِ واقعیت است و ما آن را کشف میکنیم.
- ذهنگرایان (مثل کانت) میگویند منطق محصول ساختار ذهن ماست.
- قراردادگرایان میگویند منطق فقط یک ابزار یا قرارداد مفید است که خودمان ساختیم.
- برخی هم آن را نتیجه تکامل زیستی مغز انسان میدانند.
امروز بیشتر فیلسوفان و منطقدانان معتقدند دستکم بخش اصلی منطق عینی، تغییرناپذیر و مستقل از ذهن ماست.
در معنی منطق بطور کلی آمده است که نحوه درست فکر کردن ، ولی ذات و سرشت منطق : از زمانیکه یک موجود حساس از ... از .... چی بگم ماده یا اتم ؟ ولی در حقیقت از یک مجموعه از احساسات و افکار و امکانات و اختیارات بوجود میاد ، برای عمل کردن ، نیاز مبرم به نظم و ترتیب داره و بسته به درجه آگاهی موجود تازه بوجود آمده این نظم و ترتیب بوسیله منطق صورت میپذیره، و نه فقط تنها ترین وسیله بلکه بهترین وسیله برای نظم و ترتیب بخشیدن به این مجموعه ست ، این مختصر توضیح ذات و سرشت منطق
درود
توهم، تصور، و . . .