پرسش خود را بپرسید

معادل ترکیبات زیر را بنویسید

تاریخ
٢ هفته پیش
بازدید
٧٦

بشائیم
بی تجشم
دهای
صاحب المصلحه
شبهای مقمر
مصدقت
ملابست اعمال
 

٢٦,١٩٩
طلایی
٥
نقره‌ای
٩٤٣
برنزی
١,٧١١

٣ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

بشائیم=شایسته بودن

دهای=هوش و فراست

بی تجشم= بدون رنج و سختی

صاحب المصلحه= شرطه یا مامور نهی از منکر 

شبهای مقمر= شبهای مهتابی

مصدقت= دوستی و رفاقت

ملابست اعمال= برعهده گرفتن شغل ها و کارها

٢٨,٧٧٥
طلایی
١١
نقره‌ای
٣٤٠
برنزی
٣٨٥
تاریخ
٢ هفته پیش

درود بر شما
بسیار عالی

درود بر شما
بسیار عالی

درود

 بشائیم : بشنویم، بشنوید (فرم آرشیایی/قدیمی)

 بی‌تجشم   : بی‌ادب، بی‌احترام، بی‌پروا 
 دهای    :  دها (کوه‌ها، تپه‌ها) یا دها (ده‌ها، روستاها) 
صاحب المصلحه     : صاحب منافع، ذی‌نفع، کسی که منفعتی دارد 
شب‌های مقمر     :  شب‌های مهتابی، شب‌های روشن با ماه کامل 
 مصدقت    : راستی، صحت، درست بودن 
 ملابست اعمال   :  پیوند اعمال، ارتباط کردارها، تأثیر اعمال 

٢١٩,٢٣٧
طلایی
١٠٥
نقره‌ای
٣,٣٧٩
برنزی
٢,٧٧٦
تاریخ
١ هفته پیش

درود بر شما
بشائیم از شایسته بودن و کفایت نمودن
دهای به معنی هوش و فراست
بی تجشم بدون سختی و رنج
ملابست اعمال به معنی مباشرت اعمال یا برعهده گرفتن کارها


🔹 بشائیم

  • از ریشه‌ی «شئ» (چیز، موجود).
  • معادل فارسی: اشیاء، چیزها، موجودات.
  • کاربرد: در متون قدیم به معنای «اموال و اشیاء».

🔹 بی تجشم

  • «تجشم» = زحمت، رنج.
  • معادل فارسی: بی‌زحمت، بدون رنج، آسان.
  • مثال: «این کار بی‌تجشم انجام شد» = این کار بدون زحمت انجام شد.

🔹 دهای

  • «ده» = روستا. «دهای» = جمع آن.
  • معادل فارسی: روستاها، دهکده‌ها.
  • کاربرد: در متون قدیم جغرافیایی و اداری.

🔹 صاحب المصلحه

  • ترکیب عربی = صاحب منفعت یا ذی‌نفع.
  • معادل فارسی: ذی‌نفع، صاحب سود، صاحب منفعت.
  • مثال: «صاحب‌المصلحه در این قرارداد» = ذی‌نفع در این قرارداد.

🔹 شبهای مقمر

  • «مقمر» = روشن به نور ماه.
  • معادل فارسی: شب‌های مهتابی.
  • مثال: «در شب‌های مقمر، سفر آسان‌تر بود» = در شب‌های مهتابی سفر آسان‌تر بود.

🔹 مصدقت

  • از «صدق» = راستی، درستی.
  • معادل فارسی: تصدیق، گواهی، تأیید.
  • مثال: «مصدقت نامه» = گواهی‌نامه یا سند تأیید.

🔹 ملابست اعمال

  • «ملابست» = درگیر شدن، تماس داشتن.
  • معادل فارسی: درگیری با اعمال، تماس و ارتباط با کارها.
  • در فقه: شرایط و اوضاعی که اعمال در آن واقع می‌شوند.
  • مثال: «ملابست اعمال او موجب ضمان شد» = درگیری و شرایط اعمال او باعث مسئولیت شد.

📌 این ترکیبات بیشتر در متون فقهی، حقوقی و ادبیات قدیم دیده می‌شوند و امروزه معادل‌های ساده‌ترشان (مثل «اشیاء»، «بی‌زحمت»، «روستاها»، «ذی‌نفع»، «شب‌های مهتابی»، «گواهی»، «شرایط اعمال») رایج‌تر است.

٥٩٨,٦٣٥
طلایی
٤٨٢
نقره‌ای
٧,٥٠٢
برنزی
٤,٦٧٠
تاریخ
٢ هفته پیش

درود بر شما
در مورد 1و2 نعانی دیگر را بنویسید

پاسخ شما