این ابیات زیبای نظامی را معنی کنید و مفهوم آنرا بیان نمایید
در صفِ ناوردگهِ لشکرش
دست علم بود و زبان خنجرش
خنجر او ساخته دندان نثار
خوش نبود خنجر دندانهدار
✏ «نظامی»
١ پاسخ
۱) در صف ناوردگه لشکرش / دست علم بود و زبان خنجرش
معنیتو میدان جنگ، دستش مثل پرچم بالا بود و حرفزدنش با خنجرش بود. یعنی اهل شعار نبود؛ کارش حرفش بود.
مفهومیک جور نقد به آدمهای حرفزیاد: این یکی زبان نرم ندارد، زبانش همون تیغهست.
آرایههاتشبیه (دست = علم)، استعاره (خنجر = زبان).
ناوردگه یعنی میدان جنگ.
نکتهٔ قشنگجای زبان، خنجر گذاشتن یعنی شخصیت کاملاً عملمحور.
۲) خنجر او ساخته دندان نثار / خوش نبود خنجر دندانهدار
معنیخنجرش انقدر صاف و تیز بود که انگار دندانها پیشکشش کرده بودن.
خنجر دندانهدندانه اصلاً خوب نیست.
مفهومهم اسلحه باید یکدست باشه، هم آدم. رفتار دندانهدار، یعنی یه جا تیز یه جا کند، خوش نمینشیند.
آرایههاتشبیه پنهان به دندان، جناس ریز بین دندان/دندانه.
نثار یعنی بخشش.
نکتهٔ قشنگخنجر را مثل موجود زنده با دندان تصویر میکند؛ هم خشنه هم شاعرانه.
منابع:
تصحیح: دکتر محمدعلی فروغی و دکتر قاسم غنی.
انتشارات امیرکبیر.
(برای معنی و ضبط واژگان)
نویسنده: دکتر حسین حسنزاده.
نشر قطره.
(برای آرایههای ادبی و تحلیل تصویری)