شوپنهاور : مغز دنبال ثبات است و نه حقیقت.
شوپنهاور :
ثبات مغز برای آن امنیت می آورد
حتی اگر دروغ در میان باشد.
سوال :
اگر یک باور نادرست در آدمی باشد و در گذر عمر به آن بچسبد، آیا مغز از آن محافظت می کند تا ثباتش بهم نخورد؟
و آیا این دلیلی است که آدمی خیلی وقتها خلاف باور خود را ببیند و بشنود ، باز نمی فهمد ، چراکه مغز می فهمد ولی نمی خواهد بپذیرد تا ثباتش بهم نریزد ؟
آیا مغز دنبال تغییر و رشد است یا بدنبال بقاء خود است؟
٢ پاسخ
بله، مغز معمولاً از باورهای قدیمیحتی غلط محافظت میکنه. نه از سر لجبازی، از سر بقا. باور غلط براش مثل ستون کج یه ساختمان قدیمیه؛ خراب کردنش یعنی نصف سازه دوباره باید ساخته بشه.
برای همین وقتی یه حقیقت جدید میشنوه، میبیندش ولی نمیپذیردش؛ چون پذیرش یعنی کار اضافه، بیثباتی، استرس. اسم علمیش هم cognitive dissonance و confirmation biasه (Festinger, 1957؛ Nickerson, 1998). مغز واقعاً ترجیح میده آرامش خودش رو نگه داره تا اینکه با هر دادهٔ جدید زیرورو بشه.
پس جواب آخر: مغز هم دنبال بقاست، هم دنبال رشد ولی اول بقا.
رشد فقط وقتی اتفاق میافته که احساس امنیت کافی کنه، وگرنه همون باورهای قدیمی رو مثل سپر نگه میداره.
سلام ، شما مغز را تنها مرکز ی در نظر گرفته اید که فقط همین مغز با ذهن در ارتباط است ؟ بچه ای که تازه به دنیا آمده ، کنش و واکنش وی اگر بر پایه مغز باشد ، بی شک بچه خواهد مرد ، مرکز دیگری هم در انسان وجود دارد که اراده است ، انسان قبل از هر چیز اراده است ، ولی به محض اینکه بچه تازه به دنیا آمده اراده میکند ، مغز تحریک شده و کنش یا واکنش انجام میگیرد و ضبط میشود و بعدها عادت شده و کلا اراده را فراموش میکند ، و این مغز وامانده ما کنترل ما را به دست میگیرد گرچه در قد و قواره اش نیست که یک کنترل کننده و محافظ باشد ، این فقط بر حسب آموزش و پرورش ماست ،،چه اگر طبق اصول طبیعی انسان آموزش و پرورش یابد ، به تمامیت نفس خویش خواهد رسید ، مغز نه معنی را درک میکند و نه مفهوم را ، درک و شناخت خیلی بیشتر از فقط مغز است ، اراده امر ما را مغز چطور در میابد ؟
ممنون . اراده . 👏👏 . مغز ، اراده و قدرت تغییر را می گیرد . اراده در دل هست . علم عرفانی ، بر تربیت و پرورش دل استوار شده و مغز را در اختیار دل می گیرد ، علم ماشینی ، بر اموزش و پرورش مغز استوار شده و دل را بکناری گذاشته .