پرسش خود را بپرسید

با این حجم از تهاجم زبانی-فرهنگی به ایران چه باید بکنیم؟ چرا هیچکس اهمیتی نمیده؟

تاریخ
٣ هفته پیش
بازدید
٤٩٧

با درود، من زبان و ادبیات انگلیسی خوندم در دانشگاه. به یاد ندارم حتی یک بار  با همکلاسی ها و دوستان در خارج از کلاس، در گپ های دوستانه و… اصلا واژه ای انگلیسی رو به کار برده باشیم(مگر در مواردی که در جامعه جا افتاده و برابر فارسی درستی نداره). اما در جامعه کسانی که فرق he  و she  و have  و has  رو نمیدونن، مدام از واژه های انگلیسی بی مورد در گفتگوها استفاده میکنن.

 ما که درسش رو خوندیم، از نوجوانی انگلیسی کار کردیم و مدام درحال خواندن و‌شنیدنش هستیم باز چنین کاری رو انجام نمیدیم!!

اما حالا کل کشور  رو که نگاه میکنی، از نام انگلیسی برندهای ایرانی(!!!!) که حالا مثل قارچ پر شدن و درحال رشد هستن گرفته تا تبلیغات مجازی، تلوزیونی، بنرها، تبلیغات محیطی شهری و… به شکل وحشتناکی داره  واژه های انگلیسی و  نمودهای فرهنگی خارجی و…  استفاده میشه و هیچکس هیچ برخورد یا انتقادی نمیکنه! 

در گفتگو های میان مردم، واژه هایی از زبان انگلیسی به کار میره که در فارسی از پیش، شکل زیباترش رو داشتیم و به کار میبردیم و حالا با خواست و اراده خود مردم و جامعه داره کنار گذاشته میشه!

نمونه رفتارها، جشن ها، سبک زندگی، حتی طرز فکر و اندیشه(!!)  با ریشه و بنیاد خارجی (که الگوبرداری ها هم به شکل عجیبی فقط خلاصه شده در کشورهای غربی مثل آمریکا، کانادا)، روز به روز بیشتر میشه!

چه باید کرد؟ چرا هیچکسی به این زنگ خطر زبانی-فرهنگی و اجتماعی اهمیت نمیده؟ چرا خود مردم تلاشی نمیکن؟

غیر از اینه که صدها سال پیش بزرگانی مثل فردوسی سال ها رنج کشیدن تا زبان فارسی رو دوباره زنده کنن؟ و با همه این تلاش ها، ما همچنان به دلیل تسلط زیادی که زبان بیگانه ی عربی بر ما داشت، نتونستیم خیلی از واژه های عربی رو از زبانمون خارج کنیم. 

و آیا غیر از اینه که زبان ملی به نوعی نخستین سپر هویت ملی یک کشور ، اگر نابود بشه و دستخوش دگرگونی های سنگین قرار بگیره، هویت یک ملت دچار به هم ریختگی و در نهایت فروپاشی میشه؟ چرا الان به شکل خودآگانه کمر همت به نابودی زبان و فرهنگ خودمون بستیم و هیچکس هم هیچ کاری نمیکنه؟!

١,١١٦
طلایی
٠
نقره‌ای
١١
برنزی
١١

داستان ، خیلی عمیق و ریشه ای هست .
آفرین بر شما که فهمیدی . شما در حد توان خودت ، تلاش کن و اطرافیانت رو با خودت همراه کن .
در جریانات مجازی هم ، ریشه فرهنگ و زبان ایران رو برجسته و پررنگ کن . اما غصه نخور و دچار غم و ناامیدی نشو . اصالت و ریشه خودت رو بتونی در این هجوم آفت ها حفظ کنی ، صد آفرین داری .

-
٢ هفته پیش

١٥ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

در این خاک زرخیز ایران زمین

نبودند جز مردمی پاک دین

همه دینشان مردی و داد بود

وز آن ، کشور آزاد و آباد بود

چو مهر و وفا بود خود کیششان

گنه بود آزار کس پیششان

همه بنده ی ناب یزدان پاک

همه دل پر از مهر این آب و خاک

پدر در پدر آریایی نژاد

ز پشت فریدون نیکو نهاد

بزرگی به مردی و فرهنگ بود

گدایی در این بوم و بر ننگ بود

کجا رفت آن دانش و هوش ما

که شد مهر میهن فراموش ما ؟

که انداخت آتش در این بوستان

کز آن سوخت جان و دل دوستان ؟

چه کردیم کین گونه گشتیم خوار ؟

خرد را فکندیم این سان ز کار

نبود این چنین کشور و دین ما

کجا رفت آیین دیرین ما ؟

به یزدان که این کشور آباد بود

همه جای مردان آزاد بود

در این کشور آزادگی ارز داشت

کشاورز ، خود خانه و مرز داشت

گرانمک بود آنکه بودی دبیر

گرامی بد آنکس که بودی دلیر

نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت

نه بیگانه جایی در این خانه داشت

از آنروز دشمن بما چیره گشت

که ما را روان و خرد تیره گشت

از آنروز این خانه ویرانه شد

که نان آورش مرد بیگانه شد

*چو ناکس به ده کد خدایی کند*

*کشاورز باید گدایی کند ...*

✏ گدائی : فرهنگ و زبان . 

پدر در پدر آریائی نژاد : اصالت

٩,٢١٧
طلایی
٥
نقره‌ای
٦٢
برنزی
٩٥
تاریخ
١ هفته پیش

به به
گمانم این شعر از مصطفی سرخوش باشه

درود و سپاس

بی‌بزرگنمایی می‌گویم از نوشته‌های  همه‌ی دوستان  حتا آنجایی که همسو نبودم نیز لذت بردم  و از شیوایی نوشتار و نکته‌های درخور نگرشی که در نوشتِگان تک‌تک  بزرگواران بود  چیزهایی آموختم.

ولی به‌هر روی همیشه باید این گفته حافظ گرانمایه را در نگاه داشته باشیم  که:

در پس پرده طوطی‌صفتم داشته‌اند

                                                      آنچه استاد ازل گفت بگو می‌گویم

گرچه کوشش‌و خوانش‌و پژوهشِ بسیار نیاز است  و بیش از اینها مهر و بخشش استاد ازل بایسته است  که خواست وی بر طوطی‌صفت بودن  بندگان  باشد.

جناب علی برین باورند که فرهنگ و زبان همچو آب روان راه خود را می‌یابد و پیش می‌رود؛

این درست ولی به کجا؟

کسی چه می‌داند شاید این آب پاک و جانبخش سر از منجلاب و گنداب درآورد و به زهرابی جانکاه دگر شود، شاید این راه به هرزاب و ماندابی بیانجامد و پس از اندکی خشک و نیست‌ونابود گردد!

آیا باید دست روی دست   بگذاریم و آن را به سرنوشت از پیش نوشته شده بسپاریم؟ هرگز!

گنج‌آب روان پارسی با دلسوزی و کوشایی همه‌ی ایرانیان روانبخش‌تر، بالنده‌تر و خروشان‌تر پیش خواهد رفت  گرچه درین راه خویشکاری نخبگان و فرهیختگان بسی سنگین‌تر و گشاینده‌تر است چراکه آنها نمونه و سرمشق مردمند.

بجای اینکه این رودخانه به یک دریایی بریزد و در آن ناپدید گردد خود دریای زندگی‌بخشی خواهد شد که جوی‌ها و رودهای پیرامونش  را در خود همیشه‌زنده‌و دریایی خواهد کرد همانگونه که این را تاکنون  از خود نشان داده‌است.

 برخلاف برخی کشورهای پیرامونی و جهانی که فرهنگ‌و زبان رسمی دنبال بلعیدن و نابودی  خرده‌فرهنگها و زبانهای بومی است زبان پارسی هیچگاه چنین رفتاری از خود نشان نداده؛

در ایران زبانهای بومی همچو شاخه‌های درخت  پارسی‌ند تناورتر شدن این درخت یعنی ستبر شدن شاخه‌های آن و پیشرفت و سرافرازی همه‌ی آنها؛

ولی فریب نظم نوین جهانی این را از ما نمی‌خواهد خوابی که جهانخواران برای جهان دیده‌اند کشاندن همه فرهنگها و زبانها به سیاهچاله‌ی نابودی‌ست اگر تنه‌ی درخت با اره این فریب بریده  شد شاخه‌هایش هم بی‌گمان خرد خواهد شد.

من از همه هم‌میهنان ایران گرانتر از جانم این سفارش و درخواست برادرانه را دارم که پارسی این بخشایش خداوندی را برای خود بدانید هیچگاه آن را همآورد و  رقیب  زبانهای بومی به‌شمار نیاورید زبان  پارسی از زبانها و گویشهای  بومی‌اش یاری می‌گیرد و به آنها  نیرو و مدد می‌رساند تلاش همه ما باید برای هموار کردن این پیوند دوسویه باشد و بیشینه‌ی کوشش در هر جایگاهی که هستیم:

سُرایندگان باید بسرایند، نویسندگان باید بنویسند، سازندگان باید بسازند، کشاورزان باید بکارند، هنرمندان باید بیافرینند، ورزشکاران باید بدرخشند، دانشمندان در قالب زبان پارسی باید دانش را  بپرورند و کودکان و جوانان باید برای آموختن زانو بزنند  و از همه ارزنده‌تر دولتمردان باید زمینه‌ی همه‌ی این بایدها را فراهم  کنند؛ 

درین هنگام  درهای بخشش ایزدی نیز بر ما گشوده خواهد شد.

جناب ایرانیان  راهکارهای درستی که خویشکاری حکمرانی است را یادآور شدند درواقع این راهکارها بهترین شیوه برای پاسداشت همه‌ی جنبه‌های کشور بویژه فرهنگ و زبان است  این یعنی همان  ملی‌گرایی هوشمند و خردگرا  که بنده پیشتر  یادآور شدم   یعنی کنش فراگیرانه و مسئولانه با جهان که دربرگیرنده‌ی همه‌ی نیازها و  چالشهای   کشور در چارچوب همدَهِش(معامله) برد-برد با همه‌ی کشورهای جهان است با هدف نگاه به درون و حل دشواریها و گرفتاری‌های ریز و درشت کشور و مردم؛

درین همدهش و دادوستد دو سر سود و خردمندانه، به هیچ جایی باج داده یا گرفته نمی‌شود، پیام مرگ برای کسی فرستاده نمی‌شود، خط‌ونشان برای پاک کردن کشوری از روی نقشه کشیده نمی‌شود  و...

بدینگونه و شاید بسیار ساده بتوانیم بر همه گرفتاری‌های کشور از اقتصاد و فرهنگ گرفته تا آب‌وهوا و ناترازی انرژی و... چیره شویم ولی شوربختانه با حکمرانی کنونی و کارکرد و دستاورد چهل‌پنجاه ساله‌ای که از آنها دیده‌ایم  .....؟!!!

دستانمان را به خواهش و لابه بلند می‌کنیم که

خداوندا این کشور را از دروغ‌و خشکسالی رهایی بده

داریوش

٥٨,٩٢٧
طلایی
٨
نقره‌ای
٣٢٤
برنزی
٧٥٧
تاریخ
١ هفته پیش

درود بر شما
لذت می برم از نوشتار شما که چگونه با مهارت از وامواژه ها پرهیز میکنید، با این وجود رک و روان، پیامتون قابل فهم هست، تلاش میکنم از توانایی شما الگو بگیرم، سپاس از شما🙏

-
١ هفته پیش

درود و سپاس از شما
از همین واژه نامه آبادیس می توان به سادگی برابر واژه های بیگانه را یافت و تا نود درصد از وامواژه ها پرهیز کرد؛ برای برخی دیگر هم می توان جوری ساختار و گزاره بندی را گرداند که وامواژه در آن کمینه باشد.
دلسوزی شما و دیگر دوستان را برای فرهنگ و زبان ارج و سپاس می نهم.

-
٦ روز پیش

دیدگاه من هرچند ممکن است تلخ باشد و ناخوشایند برخی، ولی حاوی حقایقی هست که تمنا دارم تحلیلش کنید و بر آن ایراد بگیرید نه اینکه حمله کنید. من هم دوست دارم زبان و فرهنگم فراگیر شده و حلوا حلوا شود ولی واقعیت دنیا چیز دیگری را علی‌رغم دلخواه من دیکته می‌کند که اگر کنار نیایم، کنار گذاشته می‌شوم. چون شرط زنده ماندن و اعتلا در این جهان از هر نظری که فکر بکنید، در تطبیق و سازگاری با واقعیات تلخ آن و هضم آن در فراخی نظر و گستردگی و همه‌گیری دیدگاهم خواهد بود. حمله و تعرض چه به حق و چه ناحق، همیشه تلفات دارد. این مهم در خصوص زبان و فرهنگ برد نداشته و نتیجه بسیار عکس دارد. بیشتر اظهار نظرهایی که در زمینه حفاظت از هویت ملی و زبان می‌بینم، هرچند از یک دغدغه اصیل و عاطفی سرچشمه می‌گیرند، اما اغلب گرفتار سوگیری‌های غیر تحلیلی و غیر واقع‌بینانه هستند. در حقیقت بیشتر از اینکه بازتاب واقعیت‌های اجتماعی و تاریخی باشند، محصول مکانیسم‌های دفاعی قومی و گروهی و قبیله‌ای هستند. قطعاً چنین رویکردی زمانی در گذشته کارکرد داشته، ولی مخصوصاً در مورد زبان و فرهنگ در عصر ارتباطات و اطلاعات و فناوری و دهکده جهانی، بخصوص اگر همراه تعصب و تندی باشد، کارایی نداشته و در حکم دوستی خاله خرسه عمل خواهد کرد. 
مفهوم «هویت ملی» یا «فرهنگ و زبان» نباید به شکل یک «شئ و مقدس و ناموس» دیده شود که دست درازی به آن ، کینه‌ای ابدی می‌آفریند! این دیدگاه خیلی ساده‌انگارانه است. هویت‌ها ساختارهای اجتماعی هستند که پیوسته در حال تغییرند. کسانی که عکس این می‌اندیشند، یا اصلأ تاریخ و زبان ایران و دیگر کشورها را مطالعه نکرده‌اند یا حین مطالعه نگاه و نظر سوگیرانه و تک بعدی داشته‌اند. قدرت بقای تمدن ایران دقیقا در قابلیت جذب و انطباق آن بوده است. وقتی بر طبل مقاومت محض در برابر هرگونه نفوذ کوبیده می‌شود، در واقع نوعی ناسیونالیسم عاطفی به اوج خود می‌رسد. این احساسات در برابر تهدیدات نظامی یا استعماری کارکرد محافظتی دارد. ولی در عصر جهانی شدن و تبادلات زبانی و فرهنگی، اغلب به انزوا و عقب ماندگی منجر می‌شود. در سطح جامعه هم این اصرار بر خلوص، بذر تبعیض و خشونت را علیه دیگران یا حتی افرادی که «غربی شده» تلقی می‌شوند، می‌کارد. از دیدگاه زبانشناسی، زبان‌ها و فارسی هم زمره آنان، را باید یک ابزار زنده در نظر گرفت نه یک گنجینه فریز شده و ایستا. زبان‌ فارسی هم برای بقا نیاز به تنفس، تغییر و جذب دارد. وقتی بیش از نیمی از واژگان آن از زبانهای عربی، ترکی، انگلیسی یا فرانسوی وام گرفته شده، مقاومت کینه‌توزانه در برابر وام‌واژه‌های جدید، نه تنها غیرمنطقی است، بلکه به منزله بستن راه تنفس و پویایی زبان است. کسانی که (به نظرم نمادین)، ادعای احیای زبان فارسی توسط فردوسی و شاهنامه را دارند، بدون وام ‌گیری واژگان نو، آیا می‌توانند با همان واژگان، متن یک مجله، کتاب یا مقاله نو علمی یا ادبی را ارایه دهند که برای عموم گویشوران فارسی زبان قابل فهم یا درک و کاربرد باشد؟! به نظرم بیشتر به یک شوخی خواهد ماند. چون فارسی نوین، فرزند پیر فارسی شاهنامه است که خیلی تغییر یافته.  ترس از «تهدید» هویت از طریق تغییرات زبانی، ترس از دست دادن چیزی هست که از قبل هم ماهیتی خالص و ثابت نداشته است. زبان فارسی، هزاران سال دوام آورده، چون انعطاف‌پذیر بوده، نه به دلیل سخت‌گیری و پافشاری بر خلوص. اگر آن را به یک موزه تبدیل کنیم، از زندگی روزمره و کاربرد واقعی‌اش فاصله می‌گیرد و سرنوشتی همچون شاهنامه خواهد داشت.  کتابی گران‌سنگ که در لابلای قفسه‌های کتابخانه‌ها یا موزه‌ها باید آن را جست تا جایی که کتابی که در قهوه‌خانه‌ها و مهمانی‌ها مایه غنای فرهنگی و سرگرمی بود، الان افراد عادی فارسی زبان به غیر از چند برگ لای متون اجباری دروس مدرسه، هیچ آشنایی یا دم‌خوری با آن ندارند. مگر گاهی برای فخرفروشی و اظهار تعلق به گروه فرهیختگان میراث‌دار فرهنگ کهن پارسی، یک شاهنامه در کتابخانه منزل، آن هم اگر وجود داشته باشد، دارند که یک بار هم از روی تعلق خاطر و عشق وافر ننشسته و برای خود یا جمع خانواده خوانده باشند!
این واکنش‌های تند به «دست‌درازی» ادعایی، ریشه در مکانیسم‌های دفاعی عمیق‌تری دارند. حس «شرف و ناموس ملی»، تعمیم یافته‌ی همان غریزه قدیمی حفاظت از قبیله، منابع و حوزه نفوذ است. در گذشته این غریزه، بقا را تضمین می‌کرد. اما در دنیای پیچیده امروز، این واکنش غریزی اغلب باعث می‌شود ما بجای تحلیل منطقی و برخورد سازنده، با خشم و کینه به تغییرات فرهنگی واکنش نشان دهیم. اصرار بر ثابت ماندن و عدم پذیرش اختلاط و تکامل، در نهایت مانع پیشرفت و اعتلا است. تکامل، چه بیولوژیکی و چه فرهنگی و زبانی، همیشه بر پایه ترکیب و تغییر بوده، نه حفظ وضعیت موجود به هر قیمتی. بجای مقاومت و ترد و تحقیر فرد یا گروهی (خصوصاً نسل نو غریبه با فرهنگ و زبان کهن این مرز و بوم، حاصل قصور متولیان مربوطه) که خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته، جهت فخر یا پذیرش یا اظهار وجود و بسیاری علل دیگر که در پست‌های قبلی عنوان نمودم، بایستی جایگاه خودمان را در قدرت، اقتصاد، جذابیت فرهنگی و مقبولیت به مهاجم فرضی برسانیم و از  او پیشی بگیریم نه آنکه با خودی‌های اقلیت بعضاً ناآگاه درگیر شده و مقابله کنیم.

٢,٢٤٥
طلایی
١
نقره‌ای
٥٤
برنزی
١٣
تاریخ
١ هفته پیش

جناب علی
شاهنامه برای ما یک نمونه کارآمد و پیروزه نیاز نیست دانش امروز رو به زبان اون بنویسیم بلکه ازش سرمشق می گیریم و با توانمندیهای برتر پارسی به سادگی واژه های نیازین و دانشیک رو می سازیم.
نیز شاهنامه در کتابخانه ها خاک نمیخوره همینک گروه های شاهنامه خوانی چه حضوری چه برخط به فراوانی یافت میشند که خود من در یکی از آنها هموَندم.

-
١ هفته پیش

اگر میشه مهر بورزید و در نوشته های من یه بررسی بکنیدو بگویید چند درصد واژگان بکاررفته در آنها وامواژه ست؟
خواهشمندم از نبیگها و نسکها ( کتابها و مقاله ها ) یا نوشته های دیگران نمونه نیاورید، پرسش دوستمان درپایه برای بررسی همین چالش و گرفتاری بوده که این گره ی خودساخته، صددرصد پرداخت پذیر و گشودنی است.

-
١ هفته پیش

درسته که جهان چرخان ست و اکنون ریخت نمایی آن بسیار دگردیس شده ولی هنوز همان سرشت کهن پیکار برای مانایی همه جا به روشنی دیده می شود اینقدر که برخی از ما برای پاسداشت داشته هایمان سست و شُلیم مردمان کشورهای دیگر سفت و دوآتشه اند یافتنش آسان است از خاور آسیا بگیر تا کشورهای پیرامونی و تا اروپا همه سفت وسخت داشته هایشان را چسبیده اند.

-
١ هفته پیش

جناب کشاورز، سپاس.
لطفاً به زبان فارسی امروزی مردم عادی پیام بگذارید تا متوجه شوم.

-
١ هفته پیش

دل گفت مرا علم لدنی هوس است
بیاموز مرا اگر ترا دسترس است
گفتم که الف، گفت دگر؟ گفتم هیچ
در خانه اگر کس است یک حرف بس است

-
١ هفته پیش

جناب محمد ،
 بابت نوشته پایانی‌تان سپاسگزارم. برای پایان نکاتی را بازگو می‌کنم.
اول از همه، باید بگویم که فکر من و شما ملاک قضاوت نیست. آنچه ما فکر می‌کنیم، صرفاً نظر شخصی‌مان است که ممکن است درست باشد یا غلط؛ ورای این، ارزش دیگری ندارد. فرهنگ و افکار عمومی مثل آب روان هستند و مسیر خودشان را پیدا می‌کنند، حتی اگر خلاف نظر من، شما یا هر کس دیگری باشد.
این جغرافیای تمدنی که ما آن را ایران می‌نامیم، فقط خانه زبان فارسی نیست و همه مردم آن خودشان را ایرانی می‌دانند، نه صرفاً فارس. پس نباید انتظار داشته باشیم همه به یک اندازه نسبت به زبان فارسی تعصب نشان دهند یا آن را پاس بدارند، با وجود اینکه می‌دانیم اصلی‌ترین گسترش‌دهندگان و یاوران  زبان بخاطر مقبولیتش، در واقع از اقوام غیرفارس بوده‌، از غرب چین گرفته تا شمال آفریقا و از غرب اروپا تا هند. این افراد، در دوره‌هایی که حتی به شکل امروزی این زبان صحبت نمی‌شد، باز هم خود را صاحب و جزئی از این تمدن می‌دانستند، نه دشمن آن.
بر خلاف نظر شما، من فکر می‌کنم اغلب مردم عادی ایران، مردمی فرهیخته هستند. مشکل اصلی از جایی شروع می‌شود که برخی از به اصطلح  نخبگان که بلندگوهای تبلیغاتی هم دارند، دچار خودبرتربینی فرهنگی، تاریخی و زبانی نسبت به دیگران و داشته‌های آنها چه فرهنگی، هنری، تمدنی و چه زبانی در مقابل دیگر فرهنگ‌ها و زبانهای دنیا می‌شوند و این توهم را به طبقه عوام تبلیغ کرده و واقعیت می‌نمایانند،در صورتی که این غرور و تعصب دغدغه واقعی مردم عادی نیست ولی برخی عوام را متوهم می‌کند.
در پایان، باور دارم زبان و فرهنگ مثل یک موجود زنده و ارگانیک بوده و رفتار می‌کند. جایی برای بقا تلاش می‌کند؛ جایی غالب می‌شود و در جایی دیگر مغلوب شده و خود را وفق می‌دهد. فرهنگ و زبان ما هم مستثنی نیست. گذشتگان ما در طول تاریخ مدام در حال غلبه یا مغلوب شدن بوده‌اند. ما نبودیم که آن لحظات را با تمام درد و لذتش تجربه کنیم، فقط شنیده‌ایم یا خوانده‌ایم. صدها زبان و فرهنگ در این منطقه تمدنی بوده‌اند که منقرض شده‌اند و  امروز فقط نامی از آن‌ها باقی است. ما در توهم نباید فکر کنیم همه آن‌ اجدادمان دقیقاً مثل ما فکر می‌کردند یا صحبت می‌کردند و ما هم بایستی زبان و فرهنگ‌مان را بی کم و کاست به نسل بعد منتقل کرده و توقع عدم تغییر و تحول آن را چه در زمان خود و چه بعد از خود داشته باشیم. در مورد چگونگی آن، استفاده کنندگان آن تصمیم می‌گیرند. وظیفه ما فقط اعتلای آن در حد توان‌مان است نه بیشتر.
زبان ابزاری است که انسان‌ها برای ارتباط ساختند. هیچ انسانی نباید به دلیل نوع زبان یا طرز بیانش تحقیر یا زیر سؤال برود. زبان، شبیه پول و اسکناس است؛ به خودی خود فقط یک کاغذ با نقش و نگار  است، اما وقتی انسان‌ها آن را برای مبادله می‌پذیرند، ارزش پیدا می‌کند. هرچه پذیرش و مقبولیت بیشتری داشته باشد، معتبرتر است. ما تنها می‌توانیم در جذابیت و مقبولیت آن با منش و گفتار و فرهنگ خود بکوشیم. ما کسی را به‌خاطر استفاده غلط از اسکناس مؤاخذه نمی‌کنیم،  زبان هم چنین حکمی دارد.

٢,٢٤٥
طلایی
١
نقره‌ای
٥٤
برنزی
١٣
تاریخ
١ هفته پیش

درود بر شما جناب کشاورز 
قلم تند و تیزی دارید ولی به سبک نوشتاری شما غبطه میخورم، جذابیت و گیرایی خوبی دارد، حالا شاید اگر تندی آن کم بشود گمانم همان اثر را داشته باشد، چون کلامتان همراه منطق است، به هر حال اعتراضی بر شما دوست فرهیخته وارد نیست، رک گویی خودش هنر قابل تحسینی هست، مخصوصاً وقتی حقیقت را میگوید، از محاسن این تارنما، آشنایی و همفکری با دوستانی است که، با سلیقه متفاوت و هدفی مشترک تعامل دارند. تلاش برای حفظ زبان پارسی بسیار با ارزش است، اینجا حداقل یاد میگیریم که این زبان را کمتر خرابش کنیم و در گوشه ذهنمان، کمی بیشتر به این زبان گرانسنگ فکر کنیم.
اما در مورد راه حل.
چیزی که در این پرسمان خوب حلاجی نشد این هستش که مصرف کننده بودن بالاترین آسیب را به این زبان زده، صادرات ما چیه؟ منابع نفتی و معادن. وارداتمون چیه؟ همه چیز. یعنی پوشاک، خوراک، تکنولوژی روز هم چه پزشکی و دارویی باشه، چه صوتی تصویری و دیجیتالی باشه، همه و همه وقتی وارد میشن کلی واژه همراهش وارد میشه، یعنی وقتی کامپیوتر وارد ایران شد، صدها کلمه رو همراهش آورد، حالا کامپیوتر رو کردیم رایانه، صدها قطعات و نرم افزار همراهش اومد که حالا بیا معادل سازی کن. سی پی یو، مادربورد، رم، هارد، رایتر، پرینتر.. اوووف. تا آخر عمر باید اسم معادل برای اینا پیدا کنیم، ولی آیا مشکل حل میشه؟
مثلاً میری سوپری میگی نوشابه بده، می پرسه پپسی میخوای، یا کوکاکولا، یا فانتا یا...؟ بچه میگه شوکولات میخوام، قاقالی لی میخوام. اما فروشنده ۱۰۰ تا برند انگلیسی نشونت میده. خب وقتی فقط مصرف کننده هستیم و فقط کالا وارد میشه این واژه ها هم به زبان پارسی تحمیل میشه.
شما حساب کن تجهیزات پزشکی وقتی وارداتی هست بدنبالش اتاق سی سی یو، آی سی یو، ام آر آی و... وارد میشه. در بخش دارویی هزارتا قرص خارجی در داروخانه همه انگلیسی. حالا در بخش صنعت، کشاورزی و... و... فقط یکریز واژه ها وارد میشوند.
خنده دارترین قسمتش این هست که، وقتی تولید کننده ایرانی کالایی تولید میکنه، تلاش میکنه واژه فرنگی براش پیدا کنه که توی بازار بهش عح و پیف نکنند.
پوزش از اینکه سر شما رو به درد آوردم، خلاصه کلام این هست که، اگر بر فرض محال، دولت و ملت، متحد بشن از زبان حمایت کنند، این آسیب کمتر میشه، ولی باز همچنان مشکل به قدرت خودش باقی هست و فقط میتونیم یکریز معادل سازی کنیم. ریشه این مشکل زمانی خشک میشه که خودکفا باشیم و محصولات مصرفی روزمره ما وطنی باشه. وگرنه همین آش و همین کاسه.

اینجوری دیگه در مقابل غرب، حس گدایی کردن رو نداریم و جامعه هم به اعتماد به نفس، و عزت نفس میرسه.

 امید اینکه، همین قشر دانشجوی متعهد تلاش کنه، مسیر مصرف کننده بودن رو به طرف خودکفایی ببره و فردای بهتری رو رقم بزنیم، که اینم اتحاد و همدلی لازم داره که بی تفاوت نباشیم، اگر مشکلی داریم به دست خودمون در داخل حل بشه. یا علی مدد.

٥٧,٠٦٥
طلایی
٢٧
نقره‌ای
٤٠٥
برنزی
٨٩٥
تاریخ
١ هفته پیش

با سپاس از همه ی دوستان گرامی که در این پرسمان، دیدگاه ی های خودشون رو بیان کردن، با وجود اختلاف ها، شخصا فکر میکنم وجود پرسمان های رسمی، در سطح گسترده در جامعه و کانون های علمی و عمومی که اندیشه های گوناگون در اون ها مطرح بشه، ما رو برای رسیدن به بهترین گزینه ها(در هر زمینه ای) بیشتر هدایت میکنه.

در تایید و رد برخی سخنان همه ی دوستانی که دیدگاه های ارزشمندشون رو بیان کردن، میخواستم چند نکته رو از دیدگاه خودم عرض کنم.

نخست اینکه، شاید انتظار من برای رسیدن جامعه به اون مرحله از خودآگاهی جمعی برای پاسداری از ارزش هایی که فرجام هزاران سال تجربه ی خوب و بد و  تاریک و روشن نیاکان ما بوده، بیش از سطح فکری کنونی جامعه است و نیازمند زمینه سازی های گسترده، علمی و اثرگذار برای نزدیک شدن به این آرمان هست. بنابراین، با وجودی که همچنان نمیدونم چه باید کرد، اما گمان میکنم پاسداری، تبلیغ و گسترش این آرمان، در میان کسانی که دغدغه ی فرهنگی و اجتماعی دارند، و همچنین انتقاد از نابخردی ها شاید کوچک ترین کاری باشه که میتونیم انجام بدیم.

اما نکته ی دوم اینکه، بر خلاف دیدگاه برخی دوستان، به ذاتی بودن فرهنگْ دوستی و خلوص ژنتیکی افرادی که از فرهنگ و تمدن ایرانی و زبان پارسی پاسداری میکنند، باور ندارم و رفتارهای اعضای جامعه رو در واکنش به محیط زندگی، چالش های اجتماعی و البته تربیت خانوادگی و عقل و خرد خودِ اشخاص میبینم. اما با این وجود، به رفتارهای «جمعی» جامعه ی ایرانی در برابر یورش های فرهنگی، زبانی، اجتماعی و… از سوی بیگانگان به نوعی بنابر خلق و خوی جمعی جامعه ایرانی باور دارم. به گونه ای که گمان میکنم رفتارهایی که شاید به تعبیری، غریزی و خارج از اختیار ما جلوه میکنند، در همه ی ملت ها یکسان نیست و در برخی ملت ها مانند ایران(شاید به دلایل تاریخی و یا هر علتی که من از اون آگاهی ندارم)، بیش از اندازه خودنمایی میکنه. به گمان من، ایرانی ها بیش از اندازه خودکوته بین هستند، همیشه بهانه ای برای فرار از داشته ها و چنگ انداختن به دستاویزها و نداشته هایی که هرچند برتری ندارند اما صرفا چیزی غیر از خودی به حساب می آیند، دارند.

ما برای رسیدن به مرحله ای که بتوانیم استعدادها، اندوخته های باارزش اخلاقی و فرهنگی و علمی و توانایی های خودمون رو درک کنیم، در ابتدا باید از بند خودکوته بینی و پست انگاشتن هرچه که داریم و برتر دانستن هرچه که متعلق به ما نیست، رها بشیم. این موضوع به هیچ عنوان انتزاعی نیست و از ویژگی های شگفت آور انسان هاست که برخلاف غریزه ی صرف، کار دیگری انجام میدهند و از خودشون مقاومت و یا حتی تسلیم شدن در برابر محرک های خارجی نشان میدهند. نمونه های گوناگونی از این موضوع در تاریخ وجود داشتند.

نکته ی سوم اینکه باور دارم همه ی فرهنگ ها و اندیشه های گوناگون روی زمین، در مسیر گذر  زمان و بنابر ارتباطاتی که به شکل های گوناگون با هم داشتند، از یکدیگر یاد میگیرند و به همین دلیل، هیچوقت منکر استفاده از داشته های ارزشمند سایر فرهنگ ها و تمدن هایی که در جایگاه خودشون، هزاران سال مثل ما بنابر تجربه ها، اون فرهنگ ها و تمدن ها رو ساختند، نیستم؛ اما ما در زمان کنونی، چیزی غیر از این دادوستد فرهنگی رو مشاهده میکنیم و این نگران کننده است. در مدت زمان کوتاهی، جامعه ی ایرانی، با شتاب زیادی در مسیر القای فرهنگ خارجی به ایران قرار گرفته و از همه آزرده کننده تر، چیزی جدای از عوامل پیشرفت های مهم تمدن های خارجی(غربی) رو به نادرستی در جایگاه عامل پیشرفت به خودش القا کرده!! فساد اخلاقی که در دایره ی آزادی در تمدن های غربی پذیرفته شده، بدون تجزیه و تحلیل علمی، منطقی و اخلاقی و حتی جغرافیایی، برای سنجش درست و نادرست بودن اونها و پیامدهای نگران کننده اشون، در میان هم نسل های من در ایران به عنوان یک اصل غیرقابل انکار و حقیقت محض(در جهت اجرا) القا شده و این یکی از وحشتناک ترین رخدادهای کنونی جامعه است! آیین ها، نوع نگاه به انسان، جامعه، خانواده، جنس مخالف، هنر، فرهنگ، زبان و… صرفا با کپی برداری از غیر و بدون تجزیه و تحلیل، در مغز جوان ایرانی به عنوان یک «اصل» ذاتی کاشته شده که بی نهایت آزرده کننده است. ما حتی پا فراتر گذاشتیم ودر برخی زمینه ها، از خود غربی ها جلوتر زدیم و سراشیبی سقوط اخلاقی و فرهنگی رو با شتاب بیشتری طی کردیم!! این وضع به هیچ عنوان عادی نیست…

اینکه تمدن های غربی تا این اندازه پیشرفت کردند، به خاطر نگاه انسان گرا برای رسیدن به بهترین ها و همچنین خودباوری مثال زدنی اون هاست. شاید این حرف آزاردهنده باشه، اما نگاه نژادپرستانه ای که در سده های گذشته در تمدن های غربی وجود داشت، بنابر همین نگرش خودباوری بی مانند و مثال زدنی اون هاست؛ اینکه همیشه خودشون‌ رو بالاتر، بهتر، متمدن تر، آگاه تر، زیباتر، سالم تر و… میدیدند و با وجود ایرادهایی که این نگرش داشت و خوشبختانه در گذر زمان تا حدی ترمیم شد، اما همچنان همون نگرش خودباوری مثال زدنی رو دارند.

و حالا ملت هایی مثل ملت ایران، که با وجود توانایی هایی که در گذر زمان از خودشون نشون دادند، به نوعی همیشه تو سر خودشون زدن و غیرخودی رو برتر دیدن…  شاید چیزی که همه ما باید از تمدن های غربی امروز یاد بگیریم، دقیقا همین خودباوری بی نظیر اون هاست و نه زبانی که بهش سخن میگن(که حتی از نگاه زبان شناسی، هیچ برتری ای در هیچ زبانی وجود نداره) و یا کپی برداری از فرهنگشون…

نگاه به درون داشتن، قدرت ادامه دادن انجام یک کار تا رسیدن به بهترین نتیجه ها، با وجود سختی های راه(چیزی که در ایران در کمترین مقدار ممکن وجود داره و از حاکمیت گرفته تا خود ما مردم، همیشه کارها رو نیمه تمام، ناقص و نه چندان مطلوب رها میکنیم و یا نتیجه های سطحی و کوچک رو میپذیریم و انگار حوصله ی ارائه بهترین عملکرد خودمون برای رسیدن به بهترین نتیجه رو نداریم).

البته که چالش های مهمی که ما در ایران باهاشون دست و پنجه نرم میکنیم(که شوربختانه بیشتر اقتصادی و رفاهی هستند) مسیر رو برای گسترش فرهنگ و پرداختن به موضوعات دیگر تنگ تر میکنند؛ چیزی که بدون شک یک مسئولیت بزرگ حاکمیتی و فراتر از قدرت ما مردمه. 

اما با همه ی اینها، من اندک امیدی دارم به عزیزانی که سواد و دانش، «ثروت» و جایگاه و پایگاه علمی و اجتماعی دارند. تمنا میکنم کاری بکنید، پیش از اینکه دیر بشه. در تایید صحبت های یکی از عزیزان، نه با نفرت پراکنی و خشونت و یا انجام کارهای سطحی و‌ بدون فکر؛ بلکه با کاری تاثیرگذار، فکر شده، خردورزانه و علمی و با درنظر گرفتن همه ی جنبه های هویتی ما که بتونه نسل من و امثال من رو به خودش جذب بکنه و باهاش ارتباط بگیره و ‌یا شاید حتی در نگاهی آرمانی تر، سایر ملت ها رو تحت تاثیر قرار بده… 

موضوع گسترده است و در یک یا دو نوشته جای نمگیره و‌ شاید خارج از حوصله خواننده باشه.

 امیدوارم در آینده چیزی متفاوت با وضعیت افسوس برانگیز امروز جامعه رو ببینیم.

از وقتی که گذاشتید بی نهایت سپاسگزارم، مانا و پیروز باشید❤️

١,١١٦
طلایی
٠
نقره‌ای
١١
برنزی
١١
تاریخ
١ هفته پیش

آفرین . شما خودت بسیار روشن و هشیار هستی . به نوبه خودم ، از شما یاد گرفتم .
فقط محمد جان ، از کسی تمنا نکن ، به اصالت و شعور خودت احترام بگذار ، و خودت رو حفظ کن و خودت رو پرورش بده . و یک خانواده اصیل ایرانی برای خودت تشکیل بده . از همین جا شروع کن . وگرنه ، وطن فروشان و خائنان بسیارند و از پشت خنجر می زنند .
مرد خردمند هنر پیشه را عمر دو بایست در این روزگار
با یکی تجربه آموختن با دگری تجربه بردن به کار

-
١ هفته پیش

درود

جناب علی سپاسمند از پاسختون  هستم؛ 

چرایی‌هایی که برای این جستار آورده‌اید برای بنده و دیگران هم روشن و پذیرفتنی‌اند،  من در برابر این پاسخ و  نوشته‌های پیشینتون  دیدگاه ناهمسو ندارم و حتا نوشته‌ی خودم رو هم ناهمسو با پاسخهای شما نمی‌بینم(حتا با بودن ناهمانندی لحن در نوشته‌ها).

ولی  با نگرش به  پاسخ پایانیتون، گفتن چند نکته رو نیازین می‌بینم:

یک اینکه من هیچ زبانی  رو  خوار و پست ندانستم(تحقیر نکردم) و هیچ بیزاری و چندشی هم از هیچ زبانی ندارم،

 همه زبانها در جایگاه خودشان گرامی و باارزشند و هیچکس  حق ناسزاگویی  به زبان یا باور کسی را ندارد.

دوم اینکه آری در نوشته‌ی من چندش و بیزاری(نه‌ ناسزاگویی)  از برخی ویژگی‌ها یا خلق‌وخوها موج می‌زند، از آفتاب هم نمایانترست! 

ولی این چندش و بیزاری به زبان ویژه‌ای برنمی‌گردد و پیوندی با گویشوران آن زبان هم ندارد.

پس به چه برمی‌گردد؟ به همان خلق‌وخوهایی که خودتان هم درباره‌ش گسترده‌وار بازنمود داشتید و نیاز به بازگویی آنها نمی‌بینم.

هرآینه این بیزاری‌‌ها که در لحن بنده دیدید ناسزا و دشنام نیست بلکه  بیزاری جستن از واقعیتی‌ست که از حقیقت فرسنگها دور است.

ما در دین چیزی داریم به نام بیزاری‌و نه‌گویی به ناپسندی(نهی یا نه به منکر) 

این بیزاری‌و نه به ناپسندی اگر زمینه‌اش فراهم باشد باید به عمل بیانجامد وگرنه  با زبان و قلم  نمایان گردد و یا اگر  زمینه و توان هیچ‌یک نباشد دستکم در اندیشه پرورانده شود.

 درینجا سخن و پرسش دوستمان درباره کدام ناپسندی بوده‌است؟ (می‌توان به پرسش نگاهی کرده و آن را بازهم دید)

آیا بیزاری جستن از این روش اخلاقی در برخی آدم‌ها که به گفته شما "این آدم‌ها «کم‌سواد» یا «وطن‌فروش» نیستند." [که اتفاقا بیشتر اینها < بسیار بیسواد > و نیز <وطن‌فروش> اَند حتا با نپذیرفتن این ویژگیها در خودشان] چگونه باید باشد؟

شما را نمی‌دانم ولی من نمی‌توانم در روبرو شدن با یک رویداد ناهنجار یا دردناک  ‌به‌‌به و چه‌چه گویم حتا اگر همه برایش کف زنند یا از کنارش بی‌خیال و بی‌درد بگذرم حتا اگر همه بی‌درد گذر کنند.

گرچه نمی‌توان انتظار داشت همه چنین ویژگی داشته باشند شاید برخی‌ها از دیدن این  خودباختگی‌ لذت برند یا سوت‌سوت‌زنان از کنارش گذر کنند!

پیروی صرف و کورکورانه از فرهنگ و نمادهای ناخودی به‌خیال یک برتری‌جویی ابلهانه بر دیگران،  مطلقا یک زشتی، سستی، انفعال و دریوزگی است و هیچ جای دفاع ندارد  پرهای رنگارنگ‌تر برای یافتن جفت بهتر نیست طوطی‌واریِ ابلهانه و بی‌محتوا  برای یافتن یک قفس مثلا خوشگلتر یا یافتن یک جفت احمقتر از خودش است! 

 در برابر   این انفعال و دریوزگی،  من نمی‌توانم  خوشآمدگو و خایه‌مال باشم، زبانم گزنده‌ی  خودباختگی و همزمان نیروبخش  ‌خودباوری‌ست؛

اگر جامه‌و لباس من بدبو باشد خواهم گفت بدبوست، این بدبو گفتنِ من  نه دشنام و ناسزا به آن جامه است نه تحقیر یا  بیزاری از آن‌جامه بلکه از بوی بد آن بیزاری جسته‌ام نه از خودش.

جامه را دور نمی‌اندازم، چنگ می‌زنم‌ومی‌شویم و بر تن می‌کنم  همانگونه که هم برای روان خودم و نیز  همه‌ مردم ‌و جوانان هم‌میهنم  می‌کوشم که بوی بد بی‌فرهنگی را چنگ بزنم‌و بشویم؛  این چنگ زدن لازمه‌ و ابزار شستن است، ناسزا و تحقیر نیست هرچند که می‌دانم دردناک‌و تلخ است و شما در گفته من همین تلخی گزنده را دیدید.

درینجا  این  بکارگیری بیگانه‌واژه‌‌ها است که برای من و بسیاری از ایران‌دوستان زشت، ناپسند، تحمل‌ناپذیر   و  مایه‌ی چندش و بیزاری‌ست نه زبانهای بیگانه؛ واکنش بیزاری یا نفرت که  در برابر این ناپسندی  ‌می‌بینید  همان گونه‌ی زبانی ِ [نه‌گفتن به ناپسندی] است.

سوم پرسش دوستمان دربنیاد این نیست که چرا این چالش پدید آمده، درباره‌ی راه‌حلهایی‌ست که در برابر این گرفتاری باید داشته باشیم هرچند واکاویِ آن چرایی‌ها هم می‌تواند کارگشا باشد،  یکی از راهکارهای پیشگیری یا حل نسبی این چالش و دشواری  همین بیزاری و نفرت است اگرچه راهکار بنیادین و کارسازِ آن همان 

                                                        حکمرانی هوشمند و خردگرا

است که در پاسخ پیشین یاد کردم ولی تا آن زمان باید رویکرد نکوهشگری و ناهمسویی و حتا در جایی که پای هستی فرهنگ به میان آید ستیزه‌گری  آشکار نیازین است هرچند شاید هرگز کار به آنجا نکشد.

 گفتنی‌ست بسیاری از این دهن‌کجیها به فرهنگ و زبان یعنی درواقع به خودِ ایرانیِ‌مان، مانند کف روی دریاست و تنها گذر زمان می‌خواهد که بترکد و جوری ناپدید گردد انگار که هرگز نبوده است.

برایتان آرزوی سربلندی دارم

٥٨,٩٢٧
طلایی
٨
نقره‌ای
٣٢٤
برنزی
٧٥٧
تاریخ
١ هفته پیش

منطق و نظر و فرهنگ و زبان شما مورد توجه من قرار گرفت و آنرا پسندیدم و با زبانی تندتر و تلخ تر گسترش میدهم .
شاد و سربلند باشید

-
١ هفته پیش

جناب کشاورز، سپاس از نظرتان.
علل، ریشه ها و راه حل ها در نظرم هست و نیاز به بازگویی نمی بینم. تایید سخنم در لحن، نگاه، پندار و منش شما و افرادی چون شماست که در جملات متناقض و سرشار از کینه مشهود است و چنانکه عرض کردم حاصلی جز آزردگی و دوری و مخالفت کسانی که طرف تیغ تیز اندیشه شما هستند، نداشته و نتیجه عکس در پالایش، غنا و ارتقا سواد و غرور زبانی و نیز جذب هم رایی در هدف تان خواهد داشت.

-
١ هفته پیش

جناب علی من کوشیدم نبودِ پادگویی و تناقض در نوشته هایم را روشنگری کنم شاید بسنده نبوده ولی این موضوع ارزندگی ندارد ارزندگی در پاسداشت فرهنگ است به شیوه های گوناگون.
من دنبال جذب همرایی نیستم می کوشم آنچه هست و آنچه باید کرد را بگویم و این تلخی را بزدایم یا کمرنگتر کنم.

-
١ هفته پیش

آیا دست درازی به ناموس شما را سرشار از کینه نخواهد کرد؟ ایران و فرهنگ و زبان آن ناموس من و ایران دوستان است و واکنش تند و برنده ما را برخواهد انگیخت.

-
١ هفته پیش

با تحقیر، اظهار نفرت و بیزاری نسبت به زبان‌ها، فرهنگ‌ها و مردم دیگر، حتی ایرادات مردم خودی، هرگز و هرگز منطق و نظر  و فرهنگ و زبان شما مورد پذیرش یا توجه و برتری قرار نگرفته و گسترش نمی‌یابد. یاد بگیریم در مباحث علمی، فرهنگی و هویتی، بجای حمله به شخص، منطق و نظر او را مورد نقد قرار دهیم. 
نظرهای متفاوت را در زیر این پرسش مرور می‌کنم و نظرات پر انرژی، همراه دلسوزی و عشق به زبان شیرین پارسی و فرهنگ‌مان را می‌بینم. به این عشق و علاقه احترام می‌گذارم. 
اما تمنا دارم بدون سوگیری موارد زیر را مد نظر داشته باشید.
بیشتر نطرات فاقد هر گونه نقد و تحلیل تاریخی، زبان‌شناسی، و روان‌شناسی بوده و دارای اشتباهات فاحش سوگیرانه و نیمه‌درست و گمراه‌کننده هستند. چنین مقاومت‌های واکنشی و انفعالی در طول تاریخ هیچ‌گاه (چون بحث زبان هست) زبانی را نجات نداده است. چنین رفتاری، زبان ما را در نظر مردم عقب افتاده و غرغرو جلوه می‌کند و نسل جوان که قصد اثر گذاری روی آنها را دارید، بیشتر از آن فرار می‌کند.
یکی از دوستان تنها جمله درست و نجات‌بخشی که در نظر خود دارد و ملی‌گرایی هوشمند را در همدستی و دادوستد بیشتر با جهان با آلوده نکردن گوهرهای ناب فرهنگ خودی می‌بیند ولی توصیه اش برعکس کلام سازنده اش در تبلیغ دشمنی و تحریم و پاکسازی و ناسزا خلاصه می‌شود! چنین افکار و نگارش‌هایی سازنده نیستند.
دلایل خودم را در کم آوردن و مغلوب شدن زبانی در مقابل هجوم زبانها و فرهنگ های دیگر را قبلاً یادآور شدم که برای مقابله کلان، باید کاستی‌های مربوطه را تبدیل به نکات غلبه کرد که متولی هر کدام مشخص است. اما در خصوص اینکه چرا افرادی خودخواسته علی‌رغم وجود واژه‌های غنی و مناسب در زبانش، مورد تهاجم واژه‌های زبانی دیگر قرار می‌گیرد که در برخی موارد مورد نفرت و بیزاری (چندش)  دیگر افراد (سنتی) واقع می‌شود، نکاتی را عرض می‌کنم و این به معنی طرفداری یا تایید یا رد برخی رفتارها نیست. لطفاً اگر ایرادی می‌بینید بدون حمله و قضاوت شخصی، مورد نقد قرار دهید که حتماً خوشحال خواهم شد.
دلایل (در این مورد خاص مورد اشاره ام صرفاً زبان است) بسیار ساده و قوی و غیرقابل فرار است:
نخست ابراز جایگاه اجتماعی بالاتر است. در مغز انسان از هزاران سال پیش تا امروز، استفاده از واژه‌های گروه غالب یا موفق یا قدرتمند برابر با بالا رفتن سلسله مراتب اجتماعی است. امروزه در نظر جوانانی که سخن آنان در میان است و همچنین تقریباً در همه کشورهای در حال توسعه، گروه غالب و موفق همانا کسانی هستند که پول، سفر خارجی، تحصیل در خارج، شغل خوب در شرکت‌های بین‌المللی و لایف استایل اینستاگرامی دارند.
نماد زبانی این گروه چیه؟
انگلیسی، حتی شده به شکل شکسته و غلط!
پارتی/مهمونی، فتو/عکس، کول/جالب، 
مغز آن جوان دارد فریاد می‌زند: «من دارم به گروه بالاتر می‌پیوندم، من از شما بهترم، من مدرن‌ترم، من متعلق به دنیای برنده‌ها هستم. هر چند تو قبولش نداشته باشی.»
این یک غریزه تکاملی هست، همچون پرنده‌ای که پرهای رنگارنگش‌ را نشان می‌دهد تا جفت بهتری پیدا کند.
زبان فارسی در مقابل این تهاجم مثل هر زبان مغلوبی، یارای مقاومت نداشته. چند کتاب کهن با عناوین عربی و نویسنده پارسی زبان ایرانی با اسامی عربی می‌شناسید؟ 
تذکرةالاولیا، دستورالفضلا، تحفة‌الملوک، مجمع‌النوادر، اسرارالتوحید، لباب‌الالباب، مجمع‌البیان، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة و ....
دوم، نشانه جذابیت:
انگلیسی در ذهن اکثریت مردم ایران و جهان سوم با ویژگیهای زیر همراه است:
علم، ثروت، آزادی، زیبایی، موفقیت، آینده بهتر
وقتی کسی در رزومه یا اینستاگرام فقط چند واژه انگلیسی بکار می‌برد، بطور میانگین موفق‌تر، باسوادتر، جذاب‌تر قضاوت می‌شود. حتی اگر بقیه حرفهایش کاملآ معمولی باشد. پژوهش‌های دانشگاه تهران را مطالعه فرمایید.
سوم، هزینه بسیار پایین‌تر برای پاداش بسیار بالاتر:
مثلاً هزینه یاد گرفتن یاد گرفتن اصطلاحات توئیتری یا اینستاگرامی برای جوان امروزی بسیار ناچیز است، در حد چند ثانیه در توئیتر یا اینستاگرام: ترند، فیو، بک، فالو، فالو‌بک، چیل، فان، پارتی و ... 

اما پاداش اجتماعی خیلی بالا یعنی لایک بالاتر، کلاس بیشتر، جذب جنس مخالف یا کارفرما، حس تعلق به گروه برنده و هم سن و سالان...
هیچ مکانیزم فرگشتی نمی‌تواند در برابر چنین نسبت هزینه به فایده‌ای مقاومت کند. شما دوست نداری؟ از دید آنان یا املی، یا پیر و پاتالی، یا بی‌سوادی، یا به‌روز نیستی!
دیگری، لباس مد روز:
در جوامع سنتی و قدیمی، لباس نشانه طبقه و گروه و قوم بود ولی امروزه در شهرهای بزرگ ایران، لباس دیگر خیلی تفاوت ایجاد نمی‌کند مگر اینکه کسی لباس و ساعت و گردنبند قیمتی، برند یا طلا استفاده کند! که هزینه دارد! 
تنها چیزی که هنوز سریع‌تر و ارزان‌تر می‌تواند بگوید «من از شماها بالاتر/مدرن‌ترم» ، متاسفانه واژه‌های انگلیسی است. دقیقاً مثل اینکه در قرن نوزدهم در تهران، بجای «شلوار» گفتن «پانتولون» مد بود! 
این آدم‌ها «کم‌سواد» یا «وطن‌فروش» نیستند. آنها فقط دارند همان کاری را می‌کنند که اجدادشان ۱۴۰۰ سال پیش با واژه‌های عربی کردند، ۸۰۰ سال پیش با واژه‌های ترکی کردند و ۱۵۰ سال پیش با واژه‌های فرانسوی کردند. یعنی استفاده از زبان گروه غالب و موفق برای بالا رفتن در سلسله مراتب اجتماعی.
تا وقتی «موفق‌تربن» و «جذاب‌تربن» تصویر اجتماعی در ایران با غرب گره خورده باشد، این رفتار نه تنها ادامه خواهد داشت، بلکه شدیدتر هم خواهد شد. مگر اینکه ما یک مدل موفق ایرانی جذاب بسازیم که واژه‌های پارسی بخشی از لباس مد روز آن مدل باشد. 
می‌دانید K-pop یا K-food یا K-drama  چیست؟ یا می‌دانید چند نفر به واسطه سریالهای ترکی یا کره‌ای، زبان ترکی استانبولی یا کره‌ای در همین ایران یاد گرفته‌اند؟ 
تا آن روز هر چقدر فحش بدهیم یا نفرت داشته باشیم یا چندش‌مان شود، غریزه همیشه برنده است.

٢,٢٤٥
طلایی
١
نقره‌ای
٥٤
برنزی
١٣
تاریخ
١ هفته پیش

درود

سپاسگزارم از شما که این پرسش پر ارج رو مطرح کرده‌اید و اینقدر درینباره دلسوز و دغدغه‌مند هستید.

اینکه گفته‌اید چرا این جستار ارزشمند برای هیچ کس مهم نیست  خب دریغمندانه باید گفت بیشتر مردم سر در آخور نظم نوین جهانی دارند،  نون به نرخ روز خورند  دوپاهای دنبال گله رو! اینک گوش گله به کدوم ور تیز میشه؟ به هر ور که آوای گوشنواز جیرینگ‌جیرینگ زنگوله‌های بز سرگله‌ی انگلیس‌گرا بیاد؛

بز سرگله کیه؟ رسانه‌های اندیشه‌ساز و نوکرساز برای قدرتهای جهانی که کارشون نشون دادن  جهت حرکت به گله‌ست.

نرخ علف رو کی تعیین می‌کنه؟ چوپون انگلیسی‌(شما بخوانید آمریکایی و..) یا نوکراش؛

نوکراش کیاند؟ همین  خدمتگزاران نامسئول و جاه‌‌وجیب‌پرست‌  نظام، همونایی که هرگز شعارهای مثلننن آزادیخواهانه و مرگ‌فرست به آمریکا  و انگلیس و... از دهنشون نمی‌افته ولی وجود پلیدشون و زادو رود دست‌وپا چلفتی‌و ژن برترشون از همه انگلیسی‌تره.

با جهانبینی و لقمه‌ی گنده‌تر از دهان رهایی ستمکشان جهان از دست  جهانخواران،  مردم ساده ‌رو گله‌وار دنبال خودشون کشاندند و نه‌تنها  کسی رو رهایی ندادند که بزرگترین خدمتها را هم به اربابان   انگلیسی و آمریکایی  و گاوهای شیرده‌ی عربی و آفتاب‌پرستهای ترکیه‌ای کرده‌اند و چیزی که با پرسش شما پیوند می‌خوره اینه‌که  بدبختانه درین میون، بزرگترین آسیب‌ها رو به جنبه‌های گوناگون  کشور بویژه به فرهنگ و زبان پارسی وارد کرده‌اند.

به این  نامسئولان که هیچ امیدی نمیشه داشت مردم هم که هرروز  فریب یه آب‌ورنگ رو می‌خورند  فقط باید امید داشت حکمرانی بعدی که سرکار میاد ملی‌گرایی هوشمند و خردورزانه‌ای  برای پیشرفت کشور و فرهنگش در پیش بگیره وگرنه آش همین آش‌ست‌و کاسه همین کاسه.

برداشت نادرست نشه، نمیگم حکمرانیِ کشور به بهانه‌ی میهن‌پرستی بخواد خودش رو درگیر با جهان کنه، نه، این چاله‌ایه که این حکومت نادان کنونی  در اون افتاده البته مثلن به‌بهانه پیکار با ظلم‌وستم.

ملی‌گرایی هوشمند  یعنی اینکه  شما افزون براینکه با جهان بیشترین همدهش و دادوستد دانشی و اقتصادی و حتا فرهنگی رو داری و دنبال بیشترین پیشرفت‌ها به یاری اهرمهای اثرگذار جهانی هستی ولی هرگز گهرهای ناب دریای فرهنگ خودت رو آلوده به  سخت‌پوستان شانه‌دار و خاردار دریای سیاه و کارائیب نمی‌کنی.

 به هر حال ما هم بدون خویشکاری نیستیم و نباید بیکار به تماشا بنشینیم؛ خودستایی نباشه خود من تا همینک که این نوشته رو می‌نویسم یه پارسی‌گرای کوشا  و خستگی‌ناپذیر بوده‌ام همین آبادیس با کاربران نیک‌اندیش و نوآوری که داره تاکنون بسیار به من کمک کرده که برابرِ واژگان بیگانه ازجمله واژه‌های عربی را پیدا کنم و   به‌همین گونه خودم هم تا تونستم در این زمینه پیشنهادهای پارسی به جای بیگانه‌واژه‌ها به این واژه‌نامه افزوده‌ام خدا را سپاس.

در نوشته‌هام همچنین در گفتگوهای روزمره در خانواده، در کار  و میان مردم  تا بشه واژه‌های بیگانه جاشون توی سطل آشغاله.

برای صداوسیما و رسانه‌ها هم که تا دلتون بخواد  پیام‌های فراوون فرستاده‌ام  و می‌فرستم برای پارسی‌گویی در برنامه‌ها و پارسی‌نویسی در زیرنویسهای شبکه‌ها.

شما سازندگان ایرانی رو گفتی که بدبختانه با نامهای بیگانه رویش قارچ‌گونه دارند؛ این هم نمونه‌ایست از همون خوراک فرهنگی بز رسانه‌ای سرگله، انگلیسی‌زده‌ی نابکاری که همه‌چیز رو فدای پول می‌کنه.

بنده تا بتونم از این کالاها پرهیز می‌کنم این زهر فرهنگی رو از هر سمی زیانبارتر می‌دونم، بسیار پیش آمده   که زمان می‌گذارم  برای یافتن یه کالای ایرانی که نام ایرانی هم داشته باشه در فروشگاه‌ها تاب می‌خورم، از سوی دیگه اگر ببینم فروشگاهی نام چرندوچار عن‌گلیسی روی خودش گذاشته باشه که جان‌و روان خودم رو آلوده به هوای گند‌ و چرک‌آلود اون نمی‌کنم. 

یه دوستی  گفت که حتا با دگرش زبان، هویت از بین نمیره حالا مصریها یوهو از خواب پریده‌ند دیدند نه‌بابا عرب کجا بود مصریند  چند هزار سال زبان‌و  فرهنگشون قربانی عربزدگی شده  ناگهان هویت مصری گل کرده جون ننه‌شون.

یک اینکه همیشه اینجور نیست همین کنار گوش خودمون ترکیه، یونانیان ترکزبان شده‌ایند که تازه خیلی هم به ترکی نیمبندشون می‌بالند و می‌نازند، هویت یونانیشون کجاست؟ زیر ویرانه‌های کنستانتینوپل و اِفِسوس و ازمیر و... گم شده و پوسیده.

دوم حالا گیریم اون هویته سرجاش باشه اصلا به چه دردی می‌خوره؟ دوزار نمی‌ارزه، آخرش جهان به یه مصری با فرهنگ پنج هزار ساله‌ی پر از بالندگی، به دید یه عرب  شترچرون نگاه می‌کنه یا به اون آفریقاییِ انگلیسی و فرانسه‌زبان شده‌ی پاپتی آیا نگاهی جز یک بی‌هویت بدبخت داره؟

این زبانهای عربی  و فرانسه و انگلیسی در درازای تاریخ به پای کهن‌درخت پارسی پیچیده‌اند و کوشیده‌اند در شاخ‌وبرگ اون، کلاغ‌وار  آشیان  و زیستگاهی برای خودشون دست‌وپا کنند ولی کور خوندند  به امید خدا گند و گوه این قارقارکها رو  از  هستی این درخت پربار خواهیم زدود.

کاربر گرامی محمد

براتون آرزوی کامیابی و پویش پیش‌رونده دارم و بازهم از این پرسمان سپاسگزارم. 

٥٨,٩٢٧
طلایی
٨
نقره‌ای
٣٢٤
برنزی
٧٥٧
تاریخ
١ هفته پیش

با درود، به عنوان یک هم میهن سپاسگزارم از شما برای پاسداشت زبان پارسی. شوربختانه این تهاجم با گسترش رسانه از یک سو و چالش های اخلاقی، اقتصادی و… از سوی دیگه؛ زبان، فرهنگ و منش ایرانی رو در تنگنا قرار داده. من هنوز نمیدونم بهترین راه برای رقابت با موجی که مثل بولدوزر داره از روی فرهنگ های گوناگون زمین میگذره چیه اما باید با هم نسل های یک دنده ی بنده ( که در صف نخست ویرانی هستند ) ارتباط گرفت و حرکت بزرگی با پشتوانه علمی و تاثیر زیاد انجام داد. امیدوارم پیش از اینکه دیر بشه بتونیم کاری انجام بدیم.

-
١ هفته پیش

جناب محمد، از بازخورد و ارایه دیدگاه تان نسبت به نظرم سپاسگزارم.
چنانچه گفته بودم نمی‌خواستم به درستی یا اشتباه بودن یا ریشه این رفتار یا نفرت یا آزردگی انسانها در مواجهه با استفاده از واژه‌های بیگانه بپردازم در حالیکه نسل‌های قبلی‌مان در طول قرن‌ها انرژی عظیمی صرف کرده‌اند تا یک واژه دقیق، زیبا و چند لایه بسازند و نسل جدید بدون هیچ هزینه‌ای آن را دور انداخته و واژه بیگانه و بی‌ریشه یا بعضاً از آن دشمن از نظرمان را که چون انگلی وارد ساختار سالم یا ضعیف زبان و فرهنگ‌مان کرده و با هر نیت آگاهانه یا ناآگاهانه از درون آن را از هم بپاشد، برایمان سخت است. شاید در دیدگاهم این همدردی را با شما نکردم، که  پذیرش آن برایتان سخت آمده. چون سعی داشتم با صراحت به راه حل بپردازم. باز بر سر نظر خودم هستم. هویت آن چیزی هست که تک‌تک افراد عادی جامعه آن را باور دارد نه آن چیزی که من و شما یا غیر تعریف کرده و قبول داشته یا دوست داشته باشد! هیچ زبان خالصی وجود ندارد و خلوص زبان در عصر پیشرت و توسعه یعنی عقیم کردن وسیله ارتباطی انسانها با همدیگر و بازگشت به گذشته!   هر چند پذیرش یا کنار آمدن با چنین معضلی سخت است، اما راه حل در دشمنی یا تندی به نسل جدید یا همزبانی که انتخابش چنین باشد، نیست، چون زبان و فرهنگ راه خود را با دوری از تقابل در پیش خواهد گرفت، چه خوشایند ما باشد یا نه. ریشه مشکل و راه حل آن چنانکه پیشتر هم اشاره کردم، اگر چه بپذیریم یا نه، در ضعف چند بعدی و چند لایه ما در زمینه‌هایی از قبیل خود زبان، اقتصاد، علم و تکنولوژی، هنر، پیشرفت، سیاست، فرهنگ و موارد دیگر است. معنی این حرفم این نیست که در همه آن زمینه‌ها چیزی برای ارایه به جهان و دیگر ملل نداریم، ارایه هرکدام از آنها که ممکن است میان سایر ملل کم‌نظیر هم باشد ولی زمینه و ابزار و نرم‌افزار خودش را می‌طلبد که قدرت تبلیغ، سازگاری، مدارا، ثروت و انواع زمینه‌های مشترک بین انسانها است که بایستی جذابیت جهانی، مقبولیت و جنبه پذیرش و فخر به آن را  گیرنده در خود احساس کند. و این خواست باید از طرف حاکمیت و افراد جامعه همسو باشد تا احساس وابستگی و دلبستگی و خودی بودن و پایبندی به آن را به تک‌تک افراد آن جامعه بدهد. معضلات زیادی در جامعه ما وجود دارد که احساس همدلی در بیشتر زمینه‌های انسانی و بین‌المللی را در دل و باور و فکر مردم ما ضعیف کرده. و پرداختن به آنها در این مدیا موضوعیت ندارد. راه حل پرداختن به تعالی زمینه‌هایی دیگر،  نه فقط زبانی است و  پذیرش آن هم باید جذابیت و مقبولیت داشته باشد نه نفرت و تحقیر و مقابله.

٢,٢٤٥
طلایی
١
نقره‌ای
٥٤
برنزی
١٣
تاریخ
٢ هفته پیش

سپاسگزارم از شما، پوزش میخوام اگر درست متوجه منظور شما نشدم. البته اختلاف نظرها وجود داره، اما نکته ی درستی رو گوشزد کردید؛ بحران های ما در سایر زمینه های مهم راه رو برای گسترش فرهنگ ما با بن بست روبه رو کرده و شاید من انتظار زیادی از عامه مردم دارم که به آگاهی لازم در این زمینه رسیده باشن و خودآگاه و جدای از سایر مشکلات در پاسداری از اون تلاش کنن.
امیدوارم آینده ی ایران شکوهمند و متفاوت با وضعیت کنونی باشه و تعامل ما با جهان تک سویه باقی نمونه. از وقتی که گذاشتید ممنونم، سربلند و مانا باشید🌺

-
٢ هفته پیش

سلام مجدد بر شما محمد عزیز
ابتدا این نکته رو بعنوان مقدمه بگم، فرهنگ غربی بد مطلق نیست، دوستش دارم، به شرطی که فرهنگ اصیل ملی خودمون رو هم حفظ کنیم، هر دو با هم باشند، این خوبه و باعث غنای فرهنگها میشه، صد البته بشرطی که حتماً و باید، اولویت به زبان مادری و ملی خودمون داده بشه. دنیای امروز عصر تعاملات فرهنگها و دست آوردهایت.
آفرین بر شما، بله درسته بحران هویتی و فرهنگی نه در ایران، بلکه در تمام دنیا آشکار هست. علم و معنویت کمرنگ و زرق و برق گرایی شایع هست.
افراد باسواد و فرهیخته این ضعف رو بیشتر حس میکنند و کمتر دچار میشوند و متاسفانه این حقیقت داره که ۸۰٪ مردم تقلید رو انتخاب میکنند، حالا اگر اکثریت جامعه سنت غلطی رو پیروی کنند، اینا هم تقلیدی هجوم میارن طرفش، یعنی رفتارشون اختیاری هست، ولی آگاهانه نیست.
شما که با زبان انگلیسی آشنایی زیادی دارید کمتر به این آسیب گرفتار میشید، میدونید چرا؟ چون شما بیشتر از مابقی زیبایی و شیرینی این زبان فارسی رو لمس میکنید، طعم خویش رو حس میکنید، حتی براتون چیستان میشه، که چرا این بلا رو سر زبان و فرهنگ خودمون میاریم؟
این مشکل دو تا راه حل و علاج همزمان داره، اولی دست دولت هست، اینکه مسئولین چنین دغدغه ای داشته باشند و بستر سازی کنند که رسانه ملی همراه سازمانها و نهادهای فرهنگی آستین بالا بزنند.
دومی دست خودمون هست که کمی آگاهانه تر برخورد کنیم و دلسوزانه هر چند قدمی کوچک برای این زبان گران بها و کهن برداریم.
باور کن اگر به دولت این را پیشنهاد کنی جواب میده: برو بابا ما هزار جور مشکلات بزرگ داریم.
اگر همین رو به توده مردم بگی میگن: دلت خوشه؟ برو بابا من بیکارم نون ندارم بخورم تو گیر دادی به این کلمات؟
ولی با این حال، ما وظیفه خودمون میدونیم تلاش کنیم تا هر چند کم، ولی در حد توان رسالت خودمون بدونیم و تلاشمون رو بکنیم.
سپاس از شما که این پرسمان رو گذاشتید، چون باعث میشه گوشه ذهنمون باشه، و کمی بهش فکر کنیم.
دوستتون دارم و آرزو میکنم با همدیگه فردای بهتر بسازیم🙏💝

٥٧,٠٦٥
طلایی
٢٧
نقره‌ای
٤٠٥
برنزی
٨٩٥
تاریخ
٢ هفته پیش
عکس پرسش

با درود، بله فرهنگ غربی مطلق بد نیست، هیچوقت منکر این نبودم. ویژگی های خوب در همه فرهنگ ها وجود داره و همه میتونیم از هم یاد بگیریم برای بهتر شدن جامعه خودمون. اما در جهان کنونی چنین رویکرد چندجانبه ای نیست و فقط یک سویه است و بدتر اینکه ویژگی های منفی تمدن غرب بیشتر از مثبتش که میتونه عامل پیشرفت باشه در جامعه اتفاق میفته. شاید من از عامه مردم انتظار زیادی دارم که آگاه باشن از این خطر…
درهرحال سپاسگزارم از شما و دوستانی که دیدگاه خودتون رو بیان کردید و امیدوارم که آینده ایران شکوهمند باشه🌺

-
٢ هفته پیش

سوال شما یک چیز هست ، توضیحِ سوال شما ، چیزِ دیگریست . 

سر خظ سوال شما در مورد هجوم زبان هست ، که پاسخهای درستی گذاشتن . 

توضیح  سوال شما این هست که با اینکه شما خودت استاد زبان هستی با دوستانتان ، در زمان معاشرت بین خودتان   استفاده نمی کنید یا دلیلی ندارد در جشنها و نامگذاری ها و ... از این زبان ها استفاده شود !!؟؟ 

منظور شما این است که :چون هیچ زور و فشاری نیست چرا خود اشخاص گرایش به این سمت دارند ؟!  

و در آخر سوال کردید : 

" چرا الان به شکل خودآگانه کمر همت به نابودی زبان و فرهنگ خودمون بستیم و هیچکس هم هیچ کاری نمیکنه؟!" 

نخست اینکه عزیز جان ،' خودآگاهانه' اشتباه هست ، کلمه  ' خودخواسته ' می بایست بکار می بردید .‌

خود آگاهانه یعنی شخص آگاه هست که داره چکار می کنه . ولی این کسانیکه مورد سوال شما هستن ، از خودشون و رفتارشون و بیان شون ، هشیار و آگاه نیستند .‌فقط میخوان که اینطوری نشون بدن .

کسی که حکمت ، عرفان ، شعر و هنر و موسیقی ، انواع ساز ایرانی ، سنت های ایرانی ، ضرب المثل ، غذاها ، طبیعت و ... رو نتونه باهاشون ارتباط برقرار کنه و در   ژن و دی ان ای شخص تعریف نشده باشه ، و اصالت و جوهره ایرانی بودن درونش نباشه ، به راحتی جذب زبان ، غذا ، فرهنگ و ... بیگانه می شه . 

حالا شما حساب کن از زمان تهاجم اعراب ، مغولها ، ترک ها ، روس ها  چقدر ژن ایرانی دستکاری شده و با انواع نژادها آمیخته شده . 

یک دلیل دیگه این هست که آدمها دوست دارن به هر شکلی نشون بدن که با یک عده متفاوتن و شبیه یک عده دیگه هستن . 

حالا ادا و شکلک در می یارن .با انواع زبان و لباس و آرایش و مدل مو و ... 

باز برمی گرده به اصالت شخص و تربیت خانواده و در چه خانواده ای بزرگ شده باشه . 

بهرحال ، شما بدون که در شما اصالت هست و دوست و همراه اصیل مثل خودت پیدا کن . یک گروه کوچک و خانواده کوچک برای خودت تشکیل بده . و بدون که اون غیر اصیل ها ، خارج از کنترل و خواست تو هستن .‌

اگر الان در هر گوشه ای از دنیا ، عده ای مدعی نژاد خاص ، اصالت خاص ، فرهنگ خاص ، زبان خاص بشن ، سریعا بهشون برچسب نژادپرستی میزنن . 

در ایران که دیدی ؟ تا صحبت ملی گرائی شد ، گفتن ملی گرها ، نژاد پرستن!!

این دروع بزرگی هست که سیستم دموکراسی و آزادی بیان ، وارد دنیا کرده تا زبان ها ، قومیت ها ، نژادها و سنت های مردم رو از بین ببره .‌ دموکراسی برعکس این رو میگن که هر دین و زبان و... آزاد هست ، هر کی آزاد هست و ... مزخرف و دروغ های دیگر .

ولی عملا تمام زبان دنیا ، سیستم تغذیه ، لباس پوشیدن ، لوازم آرایش و مد ها و ... همه دست خودشون هست . یعنی زندگی اقوام و شهرها و زبان ها که کوچک هستن و اقتصاد ضعیفی دارن رو سخت می کنن ، 

شرکتها و پول ها و اقتصادهای بزرگ دست خودشون هست 

حالا اون اقوام و فرهنگ و زبان و سنت های کوچک ، مجبور به ادغام در سیستم کاپیتالیسم میشن . ولی به دروغ میگن " تو آزادی ، هرجور میخوای فکر کن ، هر دین یا بدون دین باش و ... " 

ولی خودشون جهت میدن . نتیجه میشه ؛ زبان انگلیسی دنیا رو گرفته ، موبایل ، دروس دانشگاهی ، علم ماشینی ، غذاهای تراریخته و فست فود ، انواع شیرینی و سس و .... 

پس در این دنیای وارونه ، تو که می فهمی ، راه خودت رو برو . اگر گذاشتن و تونستی اصالت و زبان و فرهنگ و شعر و موسیقی خودت رو حفظ کنی و درونش قدرت گرفتی ، اونوقت میفهمی که چه کسی اون ریشه و اصالت درونش هست و آمادگیش رو داره ، و براش وقت و هزینه می زاری . وگرنه در این سیستم دروغین پر زرق و برق ، غرب 

ول معطلی عزیز جان . با این حرفها و کامنت ها ، خوابالوها بیدار نمی شن .  

٩,٢١٧
طلایی
٥
نقره‌ای
٦٢
برنزی
٩٥
تاریخ
٢ هفته پیش

توضیح پرسشم برای این بود که بگم اگر هم دلیلی برای استفاده از زبان خارجی باشه، قطعا اونی که درسش رو خونده بهتر متوجه میشه و یا چون بیشتر در معرضش هست، بیشتر ممکنه درگیر استفاده از اون زبان بشه، اما واقعا هیچ دلیلی نداره و خیلی وقتها من اصلا خندم میگیره از این شیوه گفتگوی مردم. من هم نسل z هستم، سن بالایی ندارم که تضاد نسلی وجود داشته باشه. هم نسل های من به شکل افراطی بدون آگاهی از نتیجه، سراشیبی سقوط فرهنگی رو دارن طی میکنن.

-
٢ هفته پیش

سلام 

دست گذاشتی روی نکته  با ارزشی که اهمیتش زیاده و کلیدی هم هست 

همین اول کار یه براوووووو تقدیم به شما

حالا این یه شوخی بود

ولی با عرض پوزش که برای بسیاری اینجوری جا افتاده که استفاده از کلمات غربی خیلی شیک و لاکچری هست، یه جورایی با کلاس میدونند، بخاطر همین با حرص زیادی این کلمات رو تقلید میکنند، در درجه بعدی رسانه ها هستند که خرا  ب تر میکنند، شما همین تلوزیون رو با دقت نگاه کن ببین چه سوتی هایی میده، البته اینم بگم، اگر کلمات غیر فارسی در حد کم استفاده بشه، مانند نمک، دلچسب هم میشه، در شاهنامه فردوسی هم کلمات غیر فارسی (مانند عربی)  به مقدار کم  به کار رفته که زیباست، ولی الان انگار مسابقه گذاشتن، 

به شتر گفتند چرا گردنت کجه؟ پرسید کجام راسته؟

تنها کاری که میتونیم بکنیم این هست که

هر کدوم در حد توان خودمون تلاش کنیم که قدم کوچکی برداریم

آب دریا را اگر نتوان کشید....؟ مانا باشید و تندرست🙏

٥٧,٠٦٥
طلایی
٢٧
نقره‌ای
٤٠٥
برنزی
٨٩٥
تاریخ
٢ هفته پیش

موافقم که باید در حد توان تلاش کنیم؛ ولی شخصا نگرانی بزرگی دارم از اثر نکردن این تلاش ها در سیل خروشانی که با شتاب زیاد به ما هجوم آورده و تعجبی از بی تفاوتی مردم. خیلی ها پیشرفت رو در تقلید بی چون و چرا میبین و از خودشون چرایی پیشرفت تمدن های دیگر رو نمیپرسن و بومی سازی فناوری ها و یا تغییرات اجتماعی لازم که عامل اصلی پیشرفت تمدن های غیر هست رو در اولویت های آخر قرار میدن! این باعث میشه ما ( بیشتر خاورمیانه ) همیشه مصرف کننده ی هرچیزی باشیم که به خوردمون میدن و مثل توپ به هر سویی غل میخوریم…

-
٢ هفته پیش

بله درسته
عامه مردم تحصیلات دانشگاهی شما و قشر فرهیخته رو ندارند و البته گناهکار نیستند، در صد زیادی از این مشکل با آگاه سازی حل میشه، همین که به عنوان دغدغه مطرح میکنید خیلی موثری هست بشرطی که مستمر باشه چون فرهنگ سازی زمان بر هست، مطمئن باشید همین مطرح کردن، در این موج خروشان اثر زیادی داره، اینکه افراد این را در گوشه ذهن خودشون داشته باشند که این آسیب هست نه لاکچری. خوشحال شدم وقتی پرسمان شما رو دیدم و امیدوارم تداوم داشته باشه.

-
٢ هفته پیش

امیدوارم همینطور باشه و شاهد شکوه فرهنگ و زبان و تاریخ و هنر کهن ایران باشیم
زنده و پایدار باشید، سپاسگزارم از شما و سایر دوستان🌺

-
٢ هفته پیش

اگر ذهن و منطق سوگیرانه داشته باشید دیدگاه من ممکن است برایتان آزاردهنده یا غیر قابل قبول به نظر برسد. اما نظر من صریح است. ما اگر قبول داشته باشیم که در موضوعی ضعف یا مشکلی داریم، پذیرفتن، درست کردن یا رفع آن برایمان آسانتر خواهد بود. در زیر فکت‌های تاریخی از تعاملات زبانی و فرهنگی حوزه تمدنی ایران باستان را می‌آورم، موقع خواندن آن، لطفاً حواستان متوجه حسی که خواهید داشت، باشد. زیرا فکتی را مرتبط با آن عنوان خواهم نمود :
در زمان هخامنشیان، کوروش و داریوش، زبان پارسی باستان را به عنوان زبان اداری به ساتراپی‌های گسترده از مصر تا هند تحمیل کردند، اما زبانهای محلی را حفظ کردند. در نتیجه زبان پارسی باورهای عقیدتی زرتشتی را به یونانی‌ها و بابلی‌ها منتقل کرد. و آنها هویت محلی خود را برای بقا بصورت هوشمندانه‌ای تطبیق دادند با وجود اینکه اقوام مغلوبی بودند.
در زمان ساسانیان اردشیر و شاپور زبان پهلوی را به ارامنه و گرجی‌ها تحمیل کردند و مسیحیت را با زرتشتی گری درآمیختند. ارمنی‌ها الفبای خود را ساختند، اما واژه‌های غالب پارسی پهلوی را از فرهنگ غالب ایرانی بدون سرکوب جذب کردند. الان با وجود اینکه آنها زبان و هویت خود را دارند ولی از لحاظ فرهنگی ما و آنها اشتراکات بیشماری داریم با وجود زبان و باور دیگری که دارند، ما وقتی به عنوان توریست پا به کشور آنها می‌گذاریم، خودمان را در بین آنها غریبه احساس نمی‌کنیم. 
اعراب با فتح ایران، باور و زبان عربی‌شان را (بسته به سوگیری شما دارد که بگوییم) تحمیل کردند یا ایرانیان با آغوش باز پذیرا شدند. نتیجه چه بود؟ پارس‌ها الفبای عربی یا پارسی را گرفتند یا ساختند، واژه‌های پارسی را به عربی بردند، زبان نوین فارسی  را با ۵۰٪ واژه عربی، زنده کردند که در این میان فردوسی فقط نماد بود، مردم عادی با تجارت و شعر تطبیق دادند و هویت ایرانی بقا یافت، چون مردم عادی نه نخبگان، زبان عربی را در هویت خود هضم کردند و نه تسلیم شدند!
امپراتوری‌های ترک غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی قبل از حمله مغول به جغرافیای تمدنی ایران، صاحب ایران بودند و بر آن حکم می راندند. اما غازان‌خان پارسی را زبان حکومتی کرد، پارسی بسیاری واژه‌های ترکی عاریه گرفته و فارسی داد ولی زبان پارسی نفوذ کرده و زبان دیوانی هند و عثمانی شد.
فکتهای تاریخی یاد شده چه بخواهیم یا نه، اتفاق افتاده‌اند. الان کدامیک از ایرانیان، ارامنه، گرجی‌ها، ترکان، یونانیان و بقیه بی‌هویت هستند؟ اگر غلبه فرهنگ و زبانمان به ما فخر و غرور دهد یا مغلوبیت آن، افسوس‌مان را برانگیزد، نمی‌خواهم واژه تندی بکار برم و امیدوارم به کسی برنخورد، متاسفانه ما شخص غیر واقع‌بین و خود برتر پنداری هستیم! 
زبانها، فرهنگ‌ها، حکومت‌ها درست همانند ارگانیسمهای فرگشتی عمل می‌کنند. یعنی غالب‌ها تحمیل می‌کنند (قدرت نظامی، فرهنگی، اقتصادی، تکنولوژیکی) و مغلوب‌ها برای بقای اجتماعی، تطبیق می‌یابند. زبان فارسی مثل هزاران زبان زنده دیگر با عربی، ترکی، انگلیسی آمیخته، اما هویت خود را دارد. چون مردم (نه فقط نخبگان) آن را «زنده» نگه داشته‌اند. 
نفوذ انگلیسی بر فارسی یا هر زبان دیگری، نه زنگ خطر، بلکه نشانه طبیعی یک زبان زنده است که زیر فشار جهانی سازی، رسانه‌ها، اقتصاد و فرهنگ غالب ولی مقبول از دید مردم عادی، دارد خم می‌شود تا برای بقا تطبیق یابد. زبانها هم مثل هر ارگانیسم فرگشتی، قربانی قدرت برنده می‌شوند. مثل زبان عربی که قرن‌ها پیش با اسلام و تجارت غالب شد و فردوسی‌ها هم (علی‌رغم باور برخی) نتوانستند آن را کامل بیرون برانند. چون مردم عادی، زبان را با نیازهای روزمره شأن می‌سازند و زنده و کاربردی برای خود نگه می‌دارند، نه نحبگان. کاری به غلط و درست بودنش ندارم، این تقلید از «مدلهای موفق» مثلاً غرب به عنوان نماد پیشرفت، یک غریزه بقا هست. انسانها به سیگنال‌های مقبولیت و جذابیت اجتماعی کشیده می‌شوند، نه به هویت انتزاعی! در فرهنگی که واژه دهاتی تحقیر تلقی شود، طبقه متوسط شهری انگلیسی را «مدرن» دیده و استفاده از واژه‌های آن را برای تمایز طبقاتی خواهد جست. در حالیکه روستاییان و سنتی‌ها هنوز فارسی را خالص نگه می‌دارند. با وجود اینکه زبان جزئی از هزاران اجزای هویت است، تاریخ نشان می‌دهد هویت ملی بدون زبان نابود نمی‌شود! زیرا زبان اسباب ارتباط و تفکر انسانها هست نه اساس هویت. فرانسوی‌ها و  انگلیسی‌ها با هزاران وام‌واژه از یکدیگر، هنوز انگلیسی و فرانسوی‌اند. هندی‌ها با زبان رسمی عاریه‌ای تحمیلی انگلیسی، صدها زبان محلی دارند و هنوز هویت‌شان هندی است!
دیگر سخن اینکه ریشه مشکل جای دیگریست و این مدیا گنجایش ادامه سخن را نداشته و خارج از حوصله افراد. است.  عدم فروپاشی زبانی و هویتی،  اقتصاد، سیاست، فرهنگ، علم و تکنولوژی و تمدن قدرتمند و منعطف و غنی و پیشرفته و مطلوب و مقبول سایر انسانها را می‌طلبد. با زور و اجبار در زبان و فرهنگ، اعتبار و هویتی حاصل نمی‌شود. زبان زنده با جذابیت بقا می‌یابد نه با نوستالژی یا خصومت. تمدن ضعیف هم هویت شکننده می‌سازد. حال برای ساخت و تعالی کدام باید بکوشیم؟

٢,٢٤٥
طلایی
١
نقره‌ای
٥٤
برنزی
١٣
تاریخ
٢ هفته پیش

پاسختون فوق العاده بود
منطقی و کامل

-
٢ هفته پیش

ما در عصر ارتباطات با شتابی بیشتر از زمان لازم برای سنجش درست و نادرست، با بهم ریختگی فرهنگی و اجتماعی و روانی انسان مدرن به شکل گسترده رو برو هستیم. تمدن ها وقتی تلاشی برای حفظ ریشه ها نکنن، با تهاجم «غالب» ، دچار بحران هویتی میشن. مصر با تاریخ و تمدن کهن، با از بین رفتن کامل زبان بومی و پذیرش مطلق زبان عربی، جزوی از کشورهای «عربی» شد! درحالی که ریشه های فرهنگی و هویتی این کشور متفاوت با این تقسیم بندیه! چون سپر زبانی مصر شکسته و ویران شد و هویت مصری دچار بحران و سرخوردگی

-
٢ هفته پیش

باز می گویم زبان تنها عامل هویت ساز نیست. دقیقا مصر گویای این واقعیت است؛ با اینکه زبان قبطی جای خود را به عربی داد، امروزه ۱۰۰ میلیون مصری، هویت اصلی خود را مصری می دانند، نه عرب. آنان با احیای نمادهای فراعنه و تاریخ کهنشان، غرور ملی خود را از آنجا می گیرند، نه از زبان عربی. این مسئله در مورد ایرلندی ها و یونانی ها نیز صادق است.
آیا می شود ادعا کرد که اگر یک ایرانی امروز به زبان های باستانی مانند اکدی، عیلامی، سغدی یا مادی سخن نگوید، بی هویت است؟! مگر همه نیاکان ما تنها به فارسی سخن می گفتند؟

-
٢ هفته پیش

با درود، بله، تنها عامل هویت ساز نیست اما سپر مهم هویتی برای نفوذ به یک تمدن است. ما میخواهیم به بیماری مبتلا نشیم که بعد مجبور به درمان بشیم، بلکه از پیش با درس گرفتن از تاریخ، از بیماری پیشگیری کنیم. بازگشت ذهنیت مصری ها به ریشه های باستانی خودشون در دوران کنونی نشانه ی همین هویت جویی در دورانیه که بحران هویتی در همه جا حس میشه. زبان فارسی در طول زمان با هنر، فرهنگ، ادبیات و ساختار زندگی هویت ایرانی عجین شده، قطعا با زبان های باستانی پراکنده که مراحل نخست تببین خودشون رو میگذراندند متفاوته…

-
٢ هفته پیش

فکر نکنم این موضوع مختص به ایران باشه. با گسترش اینترنت و شبکه‌های اجتماعی فرهنگ‌های مختلف دنیا به هم نزدیک‌تر شدن و خب زبان انگلیسی و فرهنگ غربی که بطور کلی در دنیا غالب هست بیشتر مورد توجه قرار گرفته.

بنظر من این موضوع به تنهایی مشکلی ایجاد نمیکنه و باید در عین تعامل با دنیا و به‌روز بودن، فرهنگ و زبان ایرانی هم مورد توجه قرار بگیره. چون در این سال‌های اخیر نتیجه ممنوع کردن و محدود کردن رو دیدیم و قطعا نتیجه‌ای نخواهد داشت.

٣٦,٠٣٩
طلایی
٤٤
نقره‌ای
٣٧٧
برنزی
٨٦
تاریخ
٢ هفته پیش

ممنوعیت بیشتر اشتیاق میاره
خدا به آدم گفت این درخت ممنوعه
همه میوه ها رو ول کرد رفت سراغش ببینه چیه، حالا اگه در مورد این درخت هیچی بهش نمیگفت، تا آخر عمرش بهش کاری نداشت.

-
٢ هفته پیش

بله دقیقا
بنظر من مشکل ما اینه که فکر میکنیم باید بین دو تا چیز حتما یکی رو انتخاب کنیم. در صورتی که میتونیم هر دو رو در کنار هم داشته باشیم

-
٢ هفته پیش

درسته، اما بحران های فرهنگی و هویتی انسان مدرن رو به روشنی میشه دید. سنجش خوب و بد و پذیرش یا رد آگاهانه اهمیت داره و نه تقلید که جامعه امروز بهش دچار شده. به جرئت میگم بیشتر کسانی که شیوه گفتار و رفتارشون به این شکله، کمترین میزان سواد در زبان انگلیسی رو دارن! حالا آیا میشه این رو یک کنش آگاهانه و منطقی به حساب آورد؟ رفتار مردم با زبان انگلیسی و فرهنگ غربی نوعی کلاس گذاشتنه، مثلا بهتر و شیک تر بودن از بقیه. ضمن اینکه با دست خودمون، زیبایی های فرهنگی و زبانی ما به نیستی و فراموشی میره…

-
٢ هفته پیش

پاسخ شما