معنی مختصر کلمه lead به عنوان verb

The captain will lead the team to the ultimate goal کاپیتان تیم را بسوی هدف نهایی که همون پیروزیه هدایت  خواهدکرد پس کلمه مورد نظر معنی هدایت کردن رهبری کردن را میدهدیا مثال دیگهgeneral took the lead to settle the riot ژنرال کنترل و رهبری رابدست گرفت تا شورش را بخواباند

تعریفی که شما آورده‌اید تنها یکی از تعاریف کلمه lead است. این لغت به عنوان فعل، دارای ۲۹ تعریف یا سایه‌های متفاوت معنایی است. بر اساس این تعریف که شما از کتاب مورد نظر ذکر کردید، کلمه lead به معنای تأثیرگذاری بر روی اعمال و ایده‌های یک فرد همان مفهوم «ارشاد کردن» یا «راهبری کردن» است.

پاسخ ChatGPT:

سؤال خیلی خوبی پرسیدی 🌷

در کتاب گفته شده که lead (به عنوان فعل) یعنی influence the actions or opinions of somebody — یعنی «روی کارها یا عقایدِ کسی تأثیر گذاشتن».

پس معنی کوتاه و ساده‌ی lead در این حالت میشه:

👉 رهبری کردن، هدایت کردن، راه بردن یا راهنمایی کردن کسی

مثلاً:

She leads the team well.

او تیم را به‌خوبی رهبری می‌کند.

یا

His ideas led people to change their minds.

ایده‌هایش باعث شد مردم نظرشان را عوض کنند (یعنی بر عقیده‌ی آن‌ها تأثیر گذاشت).

خلاصه:

🔹 lead (verb) یعنی «هدایت کردن» یا «تأثیر گذاشتن بر رفتار یا فکر کسی».