پرسشی درباره پسوندهای " -یشنیه " و " -یشنیک "
آ )ما چنانکه می دانیم، هر دو پسوندِ نامسازِ " -یه: ih- " و صفت سازِ " -یک : ik-" از زبانِ پارسیِ میانه، به ریختِ پسوندِ " -ی" در زبانِ پارسیِ نو درآمده اند ولی هیچگاه ما در زبانمان درهمروی نمی بینیم چراکه :
1- نام + ی = صفت ( نمونه : هنری)... برآمده از پسوندِ " -یک"
2- صفت + ی = نام ( نمونه:هنرمندی)... برآمده از پسوندِ " -یه"
در زبانِ پارسیِ نو کمابیش نقشِ واژگان سینوسوار هستند:
نمونه : هنر ( نام)+ مند = هنرمند (صفت)+ ی = هنرمندی (نام)
ب)اکنون یک پرسش: درباره یِ واژگانی از زبانِ پارسیِ میانه که به ریختهایِ
1- پسوندِ نامسازِ " -یشنیه = یشن.یه"
بمانندِ " ترمینیشنیه " ( به پارسیِ نو : ترمنشی)
2- پسوندِ صفت سازِ " -یشنیک = یشن.یک"
بمانندِ " اَبایشنیک " ( به پارسیِ نو : بایشی/اَبایشی)
می آیند، دیگر فتادِ (آ ) را نمی توانیم بکار ببریم و درهمروی خواهیم داشت. ما نیک می دانیم که واژگانِ دارایِ پسوندِ " -یشن " نام هستند، چنانکه در پارسیِ نو واژگانِ دارایِ پسوندِ " - ِش" نام هستند؛ ولی آیا ما باید با رفتارِ سینوسیِ گذشته ، شماره یِ ب1 را به دستِ فراموشی بسپاریم یا روشی برایِ برخورد با این واژگان در نگر دارید؟
من دربرخورد با این واژگان رویکردم چنین است:
ما پسوندی بنام "- َ گ :ag- " در پارسیِ میانه داشته ایم و خوب می دانیم که این پسوند به ریختِ " -ه : a-" در پارسیِ نو درآمده است. ولی همینکه ما با پسوندِ " - َگیه: agih-" روبرو می شویم، دیگر " g" کنارگذاشته نمی شود و به ریختِ پسوندِ " - َگی " در پارسیِ نو در می آید؛ پس اگر بخواهیم همین رویکرد را در پیشگاهِ واژگانِ بالا داشته باشیم، باید بدین سان با آنها برخورد کنیم:
1* - پسوندِ " -یشنیه " از زبانِ پارسیِ میانه به ریختِ پسوند نامسازِ " - ِشی" در زبانِ پارسیِ نو می آید.
2* - پسوندِ " -یشنیک" از زبانِ پارسیِ میانه به ریختِ پسوندِ صفت سازِ " -ِشیک" در زبانِ پارسیِ نو می آید.
یا
1** - پسوندِ " -یشنیه " از زبانِ پارسیِ میانه به ریختِ پسوندِ نامسازِ " - ِشیه " در زبانِ پارسیِ نو می آید.
2** - پسوندِ " -یشنیک " از زبانِ پارسیِ میانه به ریختِ پسوندِ صفت سازِ " - ِشی" در زبان پارسیِ نو می آید.
پسوندِ نامسازِ " -یه" در پسِ پسوندِ نامسازِ " -ِش " ، " چگونگی ساز " است و از آنجایی که پسوندِ " -یت" از همین پسوندِ " -یه" گرفته شده است، بمانندِ آن است که یک تازی زاده واژه یِ " کُنیشنیه / کُنِشیه " را به ریختِ " کُنِشیت" بکار ببرد.
یا
1***- پسوندِ " -یشنیه" به ریختِ پسوندِ نامسازِ " -ِشیه" در زبانِ پارسیِ نو می آید.
2***- پسوندِ " -یشنیک" به ریختِ پسوندِ صفت سازِ " -ِشیک" در زبانِ پارسیِ نو می آید.
......
من میخواهم دیدگاهِ دوستان را پیرامونِ این پسوندها بدانم.
با سپاس
٢ پاسخ
به فرتاش گرامی درود
من میپندارم پسوند یهih که در پارسیمیانه یا همان پهلوی نوشته میشده در همان زمانُ زبان هم به ریخت ی واگویی میشده چرا؟ چون بههنگام سخنگویی، واژگان در یک واچک(جمله)، تند گفته میشوند پس این ه پایانی در زابی(صفتی) که با [یه] به نام دگر شده، خواهناخواه آوایِش نخواهد شد ؛
به این نمونه بنگرید:
"خوبیهِ تو را من میدانمو بس"
ناخودآگاه خوبیهِ، خوبیِ آوایش خواهد شد پس به گمان من در همان زمان هم این ه میافتاده است هرچند که نوشته میشده.
ولی اگر زنده بود هستیش آنچنان بیکاربرد هم نبود
نمونهای دیگر:
خوبیی که این کار داره اینه که ...
خوبیهی که این کار داره اینه که ...
واژهی خوبیی هنگام گفتن به ریخت خوبی با ایِ کشیده واگویی میشود ولی اگر واژه، خوبیهی باشد در نوشتنُ گفتن درستتر خواهد بود گرچه شاید در اینجا بازهم در گفتن خوبی با ای کشیده گفته شود.
ولی دستکم یکی از کاربردهای پرشمار پسوند [ی] را کاستهایم.
همانگونه که خودتان گفتید پسوند یه برای دگرش زاب به نام کاربرد داشته بنابراین افزودن آن به پسوند یشن یا ِش دستکم در زمان کنونی بیکاربرد است شاید این پسوند در پهلوی کاربرد دیگری هم داشته مانند چگونگیساز، ولی اکنون بجز همان کاربرد نامساز، کاربرد دیگری را برای آن پندارنده نیستم وبنواژنام یا اسم مصدر هم خودش گونهای نام است و دیگر نیازی به این پسوند ندارد.
لیک پسوند یکik را کاربردیتر میدانم هم واژههایی با این پسوند همینک داریم همچو تاریک و نزدیک و باریک(بُریک)، هم میتواند یکی دیگر از کاربردهای پسوند ی را کمتر کند،
"این سخنی دانشیک است"
واژهی روانشناسی را نمونه میآورم که میتواند برای همهی واژههای دیگر ساخته شده با [شناسی] درست باشد:
واژهی روانشناس را با کاربرد دوگانهی زاب-نام داریم، روانشناسی(psychology) هم نام است،
اینک psychologic یا psychological بهجای این چه بگوییم؟
[این دو واژه هردو زابند و دارای یک کاربرد فقط اولی کمکاربردتر است و دومی دهنپرکنتر، بنابراین در پزشکی کاربردیتر از اولی شده!]
بهنمونه میخواهیم بگوییم این واژه، یک فرواژه یا اصطلاح psychological است،
شاید بگویند این [فرواژهی روانشناسی] است پس درینجا به واژهی روانشناسی که نام بود جایگاه زابیک(صفتی) دادهایم!
ولی باید بگوییم روانشناسیی که زاب شود
خب میگوییم [فرواژهی روانشناسییک] که روانشناسی را زاب کردهباشیم،
درینجا یکی از یها را میاندازیم و خواهیم داشت روانشناسیک که زابِ روانشناس یا روانشناسی است.
در انگلیک(انگلیسی)، پسوند بندساز [ly] را هم به پایان زاب میافزایند و بنمونه psychological را psychologically میکنند،
پس آیا ما هم بگوییم روانشناسیکانه یا روانشناسیوار؟
ما روال خود را داریم پسوند زابساز را سترده، پسوند بندساز مینهیم: روانشناسانه
او با یک پز روانشناسانه گفت ...
درود بر کاربر کشاورز گرامی.
بسیار سپاسگزارم از پیامتان.