تفاوت انسان و حیوان
٧ پاسخ
با سلام و عرض ادب
بستگی داره از چه نقطه نظری باشه.
مهمترین تفاوت انسان با حیوان در قدرت تعقّل و خودآگاهی انسانه.
انسان قادره اخلاق و معنویت رو در خودش رشد بده، قادره ابزار پیچیده بسازه، برای برقراری ارتباط با همنوعش زبان ابداع کرده و خط و... فرهنگ و تمدّن داره. اینها ویژگیهای انسان هستند.
از نظر زیستشناسی تفاوت ژنتیکی، مغزی و شناختی داره.
در فلسفه و منطق انسان رو حیوان ناطق گفتهاند، یعنی حیوانی دارای عقل و زبانه و قدرت تفکّر منطقی و استدلال داره و از زبان برای برقراری ارتباطات پیچیده و انتقال مفاهیم انتزاعی استفاده میکنه. این وجه تمایز اصلی انسان از حیوانه.
سلام
حیوان دو روح و انسان سه روح داره
(روح فطرت)
انسان عقل و غریزه داره. حیوان فقط غریزه داره.
انسان زبان و فرهنگ و تمدن داره ولی حیوان ندارن
انسان دائم طبیعت رو نابود میکنه
ولی حیوان به طبیعت بصورت غریزی احترام میذاره.
🌺🌺🌺
حضرت مولانا :
در حدیث آمد که یزدان مجید
خلق عالم را سه گونه آفرید
یک گره را جمله عقل و علم و جود
آن فرشتهست او نداند جز سجود
نیست اندر عنصرش حرص و هوا
نور مطلق زنده از عشق خدا
یک گروه دیگر از دانش تهی
همچو حیوان از علف در فربهی
او نبیند جز که اصطبل و علف
از شقاوت غافلست و از شرف
این سوم هست آدمیزاد و بشر
نیم او ز افرشته و نیمیش خر
نیم خر خود مایل سفلی بود
نیم دیگر مایل عقلی بود
حضرت در اینجا اشاره می فرماید که آدمی نیمی حیوان و نیمی عقل است .
از طرفی اشاره دارند که :
این همه علم بنای آخورست
که عماد بود گاو و اشترست
بهر استبقای حیوان چند روز
نام آن کردند این گیجان رموز
علم راه حق و علم منزلش
صاحب دل داند آن را با دلش
منظور کسانی هست که با علم بیرونی و سند و مدرک به دنبال حقیقت هستند که همچو گاو و خر در گل مانده اند .
و میفرمایند تنها از طریق دل و مراقبه و مشاهده می توان به حقیقت پی برد .
یک عالم و دانشمند که تنها به سند و دلیل علمی تکیه کند و از شعور و قدرت تشخیص و خرد بهره نبرد ، یک کور لنگان است .
بچه های دیگه خیلی توضیح های طولانی نوشتن
بنظرم انسان حیوانیست که شک میکند
سلام ، بحث خیلی راحتی نیست که بشه در اینجا صحبت کرد ، فقط در ابتدا این جمله رو داشته باشید که ( الانسان حیوانٌ ناطق ٌ) پس انسان نوعی از حیوان است ، منتهی حیوان برای دفع ضرر و کسب منفعت عمل میکند و انسان علاوه بر دفع ضرر و کسب منفعت ، دفع آنچه مضرتر است و کسب آنچه با منفعت تر است هم عمل میکند ، و کلیه قوای حیوانی و انسانی برای همین موضوع کار میکنند ، حالا میشه تا بی نهایت این موضوع رو بررسی کرد
دوست عزیزی که دیس لایک می دارید شما لطف دارید ، ولی خواهشاً دلیلش رو هم بفرمایید ، این بار به چندمه که عرض میکنم
انسانها و حیوانات شباهتهای زیادی دارند، از جمله نیازهای اساسی مانند خوردن، خوابیدن و برقراری ارتباط، اما انسانها تواناییهای شناختی منحصر به فردی از جمله تفکر انتزاعی، زبان پیچیده و توسعه فرهنگی دارند که آنها را از حیوانات متمایز میکند. این قابلیتها به انسانها اجازه میدهد تا ابزار بسازند، جوامع را بسازند و مفاهیم انتزاعی را در نظر بگیرند، که همه اینها معمولاً در سایر گونههای جانوری یافت نمیشود.
جزئیات بیشتر:
شباهتها:
نیازهای اساسی: هم انسانها و هم حیوانات برای زنده ماندن به غذا، آب و سرپناه نیاز دارند.
فرآیندهای فیزیولوژیکی: بسیاری از عملکردهای بدن، مانند هضم و تولید مثل، مشابه هستند.
ارتباطات: در حالی که پیچیدگی متفاوت است، هم انسانها و هم حیوانات با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند.
احساسات: در حالی که بیان و دامنه احساسات ممکن است متفاوت باشد، هم انسانها و هم حیوانات احساسات را تجربه میکنند.
تفاوتها:
استدلال و تفکر انتزاعی: انسانها قادر به استدلال پیچیده، تفکر انتزاعی و حل مسئله هستند که فراتر از غرایز اولیه است.
زبان: انسانها زبان نمادین پیچیدهای را توسعه دادهاند که امکان ارتباط ظریف و انتقال دانش را در نسلهای مختلف فراهم میکند.
خودآگاهی و هوشیاری: انسانها درجه بالاتری از خودآگاهی دارند و میتوانند در مورد افکار و احساسات خود تأمل کنند.
استفاده از ابزار و فناوری: در حالی که برخی از حیوانات از ابزار استفاده میکنند، انسانها ظرفیت بینظیری برای ساخت ابزار و پیشرفت فناوری ایجاد کردهاند.
فرهنگ و جامعه: انسانها فرهنگها، جوامع و سیستمهای دانش پیچیدهای را ایجاد کردهاند که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند.
اخلاق و اصول اخلاقی: انسانها دارای حس اخلاق و اصول اخلاقی هستند که به آنها اجازه میدهد در مورد درست و غلط قضاوت کنند.
باورهای معنوی و مذهبی: انسانها باورهای معنوی و مذهبی را توسعه دادهاند و مفاهیم هدف و وجود را بررسی میکنند.
خودآگاهی: انسانها ظرفیت بیشتری برای خودآگاهی و دروننگری دارند.
حل مسائل پیچیده: طبق گفتهی «از یک زیستشناس بپرس»، انسانها میتوانند موقعیتها را تجزیه و تحلیل کنند، برنامههایی تدوین کنند و آنها را به روشی اجرا کنند که معمولاً در سایر حیوانات مشاهده نمیشود.
آدمیزاد رو میشه با گوریل / شامپانزه مقایسه کرد .
آدمی با گوریل یا شامپانزه ، تنها ۴ کروموزوم فرق داره . بیشتره .
آدمی یا گوریل ارتقا داده شده ، فرقش این هست که تعلیم پذیر تر هست و دارای قدرت سخن گفتن با ظرافت و دقت بیشتر هست و از خودش آگاه تر هست .
دقت کن از پسوند ' تر ' استفاده کردم .
این بخاطر همون ۴ کروموزوم بیشتر هست .دی ان ای آدم ، از دو بخش گوریل و یک موجود بنام انسان ( ۱۰۰٪ خالص) ساخته شده .
ذهن یا مغز آدمی دارای ۵۲ عامل روان هست . ۱۳ عدد که عمومی هست . ۱۴ عدد ناسالم و ۲۵ عدد سالم .
۱۴ عدد ناسالم مانند نادانی ، حرص و آز و تنفر و ... مال جزء حیوانی ماست ، ۲۵ عدد سالم بیشترش از جزء انسانی ما هست .
تمام آموزش پیامبران این هست که آدمی مثل گوریل با عاملهای ناپاک زندگی نکنه بلکه مثل انسان با عاملهای روان سالم زندگی کنه .
پس اگر آدمی تعلیم و تربیت نبینه و نشه ، مثل حیوون زندگی می کنه و اگر تعلیم و تربیت بشه ، مثل انسان زندگی میکنه .
زمانیکه نفس حیوانی یا اماره ، در هفت مرحله تعلیم ببینه و به نفس هفتم یا مرضیه برسه ، بر میگرده پیش خدا .
خدا میشه عقل اول .
یعنی دیگر آدم بطور کامل تحت فرمان عاملهای سالم مغز هست و بجای نفس اماره ، از خرد فرمان میگیره و میشه انسان .
وحی چه بود؟!
گفتنی از حس نهان .
حس نهان یا خرد ، با آدم حرف میزنه و اونرو تبدیل به انسان میکنه .
پس آدم و حیوان یا گوریل ، فرقشون در تعلیم و تربیت پذیری و خود آگاهی هست . یعنی خیلی از آدمها در دنیا هستن که ظاهرشون آدم هست ولی بخاطر عدم شناخت خود و از خود آگاه بودن و عدم فرمان گرفتن از خرد ، هنوز حیوان هستن .
آدم برنامه پذیر هست چون مغزش شکاف خورده و دو بخش شده . در حال زندگی با مغز و دل است . اصیل نیست. در وسط هست .
حیوان، وحشی و اصیل هست و برنامه پذیر نیست . تنها با دل زندگی می کند .
شک و تردید ، جزء اصلی بقاء حیوانات هست .
زمانی که یک سگ ، آروم آروم میاد جلو و شما رو بو می کنه ، یعنی با شک و تردید و ترس ، میاد جلو تا شما رو بشناسه .
اگر منظور شما ، عدم اعتماد هست ، در حیوانات هم عدم اعتماد هست .
اگر سردسته میمونها ، به گروه بگه بیاین بریم فلان نقطه برای غذا ، شما می بینید که چند میمون اعتماد نمی کنن و نمیرن .