الهام / شهود / مکاشفه / وحی / رویا بینی / رویای صادقه
این کلمات و مفاهیم که تجربیات درونی انسانهایی خاص می باشند را چگونه می توان فهمید و تعریف کرد ؟
تجربه خواب یا رویا دیدن را توصیف می کنید ؟
١١ پاسخ
برای فهمیدن و تعریف کردن تجربههایی که درونی و شخصی هستند—مثل مفاهیمی که در عرفان یا فلسفه مطرح میشود—باید به چند نکته توجه کرد:
- تجربه شخصی و غیرقابل انتقال کامل
بعضی تجربهها، مثل دیدن یک رویا یا حس عاشق شدن، بهطور مستقیم فقط برای خود فرد قابل لمساند. دیگران میتوانند توضیحات شما را بشنوند، ولی حس واقعی آن را فقط کسی که تجربه کرده میفهمد. - استفاده از مثال و تشبیه
وقتی میخواهیم تجربهای درونی را توضیح بدهیم، معمولاً از مثالهای مشترک استفاده میکنیم.
مثلا اگر بخواهیم «شور و جذبه عرفانی» را توضیح دهیم، شاید آن را به احساسی شبیه شنیدن موسیقیای که شما را عمیقاً تکان میدهد تشبیه کنیم. - زبان نمادین و استعاره
چون این تجربهها اغلب فراتر از مفاهیم روزمرهاند، انسانها از استعاره و زبان شاعرانه استفاده میکنند.
برای همین در متون عرفانی، توصیف خدا یا «انسان کامل» با واژههایی مثل «نور»، «دریا» یا «آینه» میآید.
مثال: توصیف تجربهی خواب یا رویا
فرض کنید من بخواهم تجربه خواب دیدن را برای کسی که هرگز نخوابیده توضیح دهم:
«مثل این است که چشمانت بسته باشد، ولی درون ذهنت دنیایی تازه باز شود. مکانها، آدمها و رویدادهایی میبینی که واقعی به نظر میرسند، اما ناگهان همه چیز بدون هشدار محو میشود و وقتی بیدار میشوی، متوجه میشوی که همهاش درون تو بوده است.»
این توصیف، اصل احساس را منتقل نمیکند، اما با تصویرسازی ذهنی، شنونده را تا حدی نزدیک میکند.
اگر بخواهیم مفاهیمی مثل انسان کامل یا وصل به حقیقت را هم بفهمیم، همین روشها را باید به کار برد:
- مثالهایی از تجربههای مشترک بیاوریم
- از استعاره و زبان نمادین استفاده کنیم
- و بپذیریم که بخش اصلی تجربه، شخصی و غیرقابل انتقال کامل است
یا هو
برای درک این کلمات متضاد هر کدام را یافتن مهم است. یا در برابر هر امر درونی کدام امر بیرونی قرار می گیرد.
الهام از درون به درون در مقابل القا از بیرون به درون قرار می گیرد.
شهود دیدن با چشم باطن. فرد ابتدا مطالب درونی را کشف و سپس عینا با چشم باطنی می بیند.
وحی پیامی از عالم امر است. این پیام بی واسطه است
مکاشفه قبل از مشاهده است و بعد از الهام. فرد حقیقت را کشف می کند.
اول الهام بعد کشف بعد از ان شهود است. ولی قضیه وحی کلیتی جداگانه دارد.
چی باعث میشه که درک کنیم ؟مشاهده و شهود چه نوع درکی هستند ؟ آنچه که میبینی مهم نیست شما شاید ابلیس را ببینید ، چه کسی ابلیس را به شما نشان داد و آنچه بیرونی بود با درون در آمیخت و حافظه آبشخور را گل آلود کرده . . . . . . . . دردی ست که غیر مردن دوا نباشد پس من چگونه گویم دردم دوا کن
ایول حسن آقا. به این حرفت نمره ۲۰ میدم
که : آنچه که میبینی مهم نیست شما شاید ابلیس را ببینید.
براوو👏
سلام
خدا دستوراتش رو در قرآن داده و در ادامه ولایت اون دستورات رو تشریح کرده.
دسته از گفته ها برای ما آشکار و دسته ای غایب هست.
کسی که یقین داره به حقانیت این کتاب
مطالبی رو که غایب هست میپذیرد.
اینا همنوایی هستن که میگه یومنون بالغیب
غیبت حجت خدا هم شامل این غیب میشه.
این غیب شامل خواب و رویا نمیشه چون ممکنه خواب نفسانی و شیطانی باشه.
سلام ، استاد برای ورود به عالم غیب علاوه بر فیض الهی ، قصد نیز سهمی بسزا دارد ، تطهیر این قصد ، که مانند توپ بیس بالی به شدت پر نور درست ۶۰ سانتی متر پشت گردن ، به طرف کتف راست ، طوریکه که انگار با ضربه این نقطه از جایش حرکت کرده و به سمت راست رفته است و هر لحظه امکان برگشت آن به نقطه قبلی میرود ، فافهم
سلام. جواب در همون فیض و افاضه هست. وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ. ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﻛﻮﺷﻴﺪﻧﺪ ، ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ; ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ . ( ٦٩ ) العنکبوت
سلام ، در مورد خواب چند جمله ای خدمت دوستان عرض میکنم و لطفاً اگر نظری دارید از دل و جان منتظر شنیدش هستم ، مرجع بنده فقط قرآن و عترت است و از قرآن نقل کنم ، به نظر شما برای تجربه کردن عالم غیب و ایمان آوردن و یقین داشتن ، پروردگار هیچ گونه راهی ، ایده ای ، نقشه ای ، توصیه ای نکرده و فقط امر فرموده که یؤمنون بالغیب ؟ اصلا این غیب شامل چه اشیایی است و یا چه پدیده هایی ست ؟ اگر الان من در یک اتاق نشسته باشم و از خارج از اتاق خبری نداشته باشم آنچه که آن خارج اتاق است عالم غیب است ؟ و این سوال را بسط دهید تا مثلا اگر الان در آن منطقه کره ماه که به سمت زمین نیست پدیده ای در حال اتفاق افتادن است ، آیا آن پدیده در عالم غیب است ؟ آیا عالم غیب و عالم شهاده فقط بسته به دیده شدن یا دیده نشدن بوسیله چشم ما انسان ها از هم تفکیک میشوند ؟ تا این مسئله روشن نشود که عالم غیب و عالم شهادت چگونه باهم هستند ( چون فاصله این دو عالم به اندازه همان لحظه ای ست که شما به خواب میروید ) و این بزرگترین و بهترین پدیده برای درک عالم غیب است ، برای درک عالمی که بعد از مرگ بروی ما گشاده میشود ، به اندازه یک پلک بر هم زدن از عالم شهادت به عالم غیب فاصله است ، در سوره انعام خداوند تبارک از ایه ۵۶ الی۶۲ این پدیده را آشکار میکند که ابتدا در چند آیه اول پیامبر مکرراً میفرماید ما عندی..... قل لو عندی.....و سپس در آیه ۵۹ میفرماید ( و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو ....) پس کلید هایی وجود دارند که باز کننده عالم غیب هستند ولی موضوع اصلی این جاست که ضمیر هو به جای کدام اسم آمده است ؟ منظور این هو است که در آیه بعد میفرماید ( و هو الذی یتوفئکم بالیل و یعلم ما جرحتم بالنهار...) به نظر شما ضمیر هو به کدام نام رجوع میکند ؟ آیه راجع به مرگ است ؟ نه ، راجع به خوابیدن است پس حضرت عزرائیل ما را نمی خواباند ، این از اسرار آمیز ترین مطالبی است که در کتاب موجود است ،
من نمیتوانم تمام این مطلب را به صورت باز و بدون محدودیت برای شما بیاورم کسانیکه در این مورد اگر هم عقیده هستند لطفاً راهنمایی کنند
نظر پرسنده پرسش :
الهام : یک سخن یا تصویر در دل آدمی ایجاد می شود که بدون فکر و تعقل است و حتی هیچ مرور و یاد آوری خاطرات گذشته در آن نیست . شاید یک حالت از وصل شدن به آگاهی جمعی باشد . یا حالتی از تله پاتی ناخواسته باشد .
شهود : آنچه که در جریان مراقبه و مشاهده گری اتفاق می افتد . یعنی در مراقبه عمیق ، شخص مشاهده گر وارد کانال و مسیری می شود که تنها ناظر تصاویر هست و اراده ای در تغییر یا خارج شدن از کانال را ندارد .
شهود از طریق دیدن با چشم دل ، در دل و بر پرده دل اتفاق می افتد .
مکاشفه :زمانی که شهود ادامه یابد و از منطقه افکار و مرور خاطرات گذر شود ، حالا شاهد به منطقه الگوها و نمادها در ذهن می رسد و حقیقت آنها را می بیند و کشف می شود . در واقع کشف قسمت تاریک ذهن . و مراحل عمیق تر ، کشف پدیده ها در ذهن .
وحی : زمانی که دل از اوهام و تصورات خالی شد و پرده دل از تجلیات تفکر و تعقل و تصور و تجسم و توهم و تخیل مغز خالی شد ، حالا عامل روان خرد ، در دل سخن می گوید . در واقع خرد ، یک حالت از تعقل بدونِ خطا می باشد . این زمانی است که یک آگاهی پاک در برجک دلی پاک ، پدیدار شود .
رویا بینی : هر نوع و شکلی از خواب دیدن است که در حالت نیمه هشیار اتفاق می افتد و اصولا حس ها و احساسات سرخورده یا افکار مشغله روزانه است که بصورت تصویر دیده می شود .
رویای صادقه : در کل ، مربوط به آینده است ولی میتواند مربوط به آنچه که در گذشته اتفاق افتاده باشد و عینا دوباره دیده شود
یک جواب توسط دل و مغز است که با وصل شدن به حافظه و آگاهی جمعی ، توانسته جواب را در آینده پیدا کند . یا با وصل شدن به آگاهی جمعی ، توانسته آن خاطره ، آن تصویر گذشته را دوباره عینا ببیند .یا یک خواست پنهانِ بسیار عمیق در درون آدمی است که در هستی شکل می گیرد و در آینده اتفاق می افتد .
با این توصیف شما از خواب و رویا بینی ، آنچنان مسئله بیخود و بی حس شد که دقیقا مثل خوابیدن ، چیزی نیست ، در لحظه ای پلک ها در سنگینی جاذبه زمین از حرکت باز می ایستد و ما بخواب میرویم ، به همین راحتی ، ولی اگر از شما بخوان که مرز دقیق بین خواب و بیداری خودتون رو اعلام کنید ، بیشتر از ده سال هم وقت دارید ،
این مرز وجود دارد ، مرز بین رویا و این دنیا که بهش میگیم بیداری ،
در صورتیکه چنانچه با راهنمایی قرآن حرکت کنید ، به لحظه ای می رسید که
ادامه و پایانی
منم صدها بار تجربیات اینجوری از همون کودکی تا حالا پیاپی داشتم و چندین بار هم مرگ رو تجربه کردم که کیفیت متفاوتی داشتن ولی هیچوقت برای کسی تعریف نمیکنم چون برداشت های اشتباه میکنن و متعاقبا قضاوت نادرست میکنند. حق هم دارند چون معمولا مخاطب تجربیات ماورائی و متافیزیک رو با تجربیات مادی و فیزیکی توی ذهن خودش آنالیز میکنه پس تقصیری نداره. الآنم اگه بشما گفتم بخاطر اینه که با هویت مستعار در مجازی تحقیق میکنم یعنی شبانه روز کنار تخت مادرم مشغول پرستاری ازش هستم و اینجوری از وقتم استفاده میکنم. بهشت زیر پای مادره و منم همه دنیام مادرمه😀
ادامه
میدونم واژه ها برای انتقال این موضوع کمی سخته پس بیشتر توضیح میدم. در قدم اول اصل مفاهیم هستن. افتاد؟ بعد در قدم دوم واژه و لغت برای توصیف اون مفهوم بوجود میاد تا بصورت (کد) اون مفهوم رو به مخاطب منتقل کنه. بشرطی که برای مخاطب ملموس باشه تا بفهمه. هر چیز با ضد و شبیهش کامل فهمیده میشه. تا سیاه نباشه سفید مفهوم نداره و تا بدی نباشه خوبی معنی نداره. برای همین خدا با وجود فرشتگان انسان رو آفرید که توان گناه هم داره. (تعقل و توهم) دو ابزار هستن که مثل قیچی برای ادراک فعال میشن و بعد به کمک (تضاد و تشابه) ادراک میکنند. برای همین مولا علی علیه السلام میفرماید: خدا نه (ضد داره و نه شبیه) و به همین خاطر تیزبین ترین (عقلها و وهم ها) از ادراک خدا (عاجز و قاصر) هستن و فقط وجود و قدرت و علم خدا رو از طریق مخلوقاتش قادر به شناخت و درک هستن و کسی راه خدا رو نمیشناسه مگر اینکه خدا خودش اراده کنه و راه خودشو به کسی بشناسونه. این در ابتدای نهج البلاغه هست و در قرآن هم میگه: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا. العنكبوت. ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﻛﻮﺷﻴﺪﻧﺪ ، ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ. این آیه رو مرحوم بهجت زیاد بکار میبردن.

تعصب ، باعث میشه اصل مفهوم ، فهمیده نشه .
مخصوصا که تنها از یک پنجره به مفاهیم نگاه بشه .
سپاسگذارم. اول اینکه برای درک حقیقت متکی به قرآن و حدیث باش نه صوفیه. اوکی؟ چون صوفیه مورد لعن اهل بیت (ع) هستن چون اینا دام و تله ابلیس سر راه طالبان حق و حقیقت هستن. ما رو با سفسطه میپیچونن. متاسفانه منم این مسیر غلط رو قبلاً خودم رفتم پس ازم قبول کن دوم اینکه وقتی تجربه شد ، چجوری و تحت چه عنوانی به دیگران توضیح بدیم؟ نمیتونیم. میدونی چرا؟ چون وقتی شما درد رو تجربه نکرده باشید من هر چی از دندون دردم یا چشم دردم برات بگم شما فقط تصورات و برداشتهای ذهنی خودت رو میبینی. مگه زمانی که مجنون از عشقش میگفت مردم حرفاشو میفهمیدن؟ لغتنامه دهخدا ۶۱۵ هزار کلمه عرفی و میلیونها کلمه فنی و تخصصی و پزشکی داره که دویست هزارتاش کلمه متداول هست ولی ما ایرانیها معمولا و نهایتا فقط از حدود ششصد الی هفتصد کلمه ی اون در زندگی استفاده میکنیم. (طبق تحقیق مرحوم ابوالحسن نجفی) ولی اینا کلمات ملموس هستن و واژه ای وجود نداره که احساسهای خاص و منحصر به فرد و بدیع رو به مخاطب برسونه. حتی اگه چشم درد یا دندون درد شدید رو برای کسی که فقط سردرد خفیف رو تجربه کرده بگی. برداشتش همون سردرد کوچولوی خودشه. اوکی؟ یعنی مفاهیم بدون کلماتی که توصیفشون کنند وجود خارجی ندارند. مثلا تا دویست سال قبل عشایر ایران در فرهنگشون واژه ای به اسم دروغ نداشتند برای همین نه در فرهنگشون و نه در فکر و رفتار و زندگیشون این واژه وجود نداشته و برای همین چون در دایره ی لغاتشون این واژه رو نداشتن حتی بلد نبودن دروغ بگن. پس بدون وجود کلمه ی مفهوم. برای توصیف مفهوم. خود مفهوم هم وجود خارجی نداره.
نظر بنده دقیقا برعکس هست .
بنده به صوفیی همچون حضرت مولانا رجوع می کنم
سلام استاد ، قبلا در این باره صحبت شده ، و به قول خودتان تنها راه فهمیدن و درک کردن این موضوع بدون خطا و اشتباه فقط وحی و نبی و ولی ست ، بدون نور ، هیچ رشدی وجود نخواهد داشت ، نون نبی ست و واو ولی ست و را هم رشد است ، باطن نبی ولایت است و باطن ولی الله و. . . . .
این کلمات تا زمانی که تجربه نشده باشند مثل این هست که بخواهیم درد را برای کسی که درد را نچشیده معنا کنیم.
الهام کمی با القا شباهت داره نه با مابقی.
در الهام منبع الهام محسوس هست ولی در القا متوجه نمیشیم از کدوم منبع به این آگاهی رسیدیم.
شهود یعنی مشاهده با چشم سوم (مثل زمانی که پیشگو وقایع آینده را میبیند)
مکاشفه کشف حقیقت هست که انواع مختلف داره.
در مورد وحی چیزی نمیگم چون نظر مغایر دارم.
معتقدند که وحی مخصوص انبیاست در حالی که قرآن میگه زنبور به وحی ما عسل درست میکنه.
در خواب روح از حواس جسمانی فارغ هست پس وقایع رو خارج از بعد زمان و مکان میبینه. من خودم تمام خوابهام مو بمو اتفاق میفته و تا حالا نتونستم جلوشو بگیرم. ولی کسانی رو هم میشناسم که برعکس میگن هیچوقت خوابشون تعبیر نشده.
ممنون . وقتی تجربه شد ، چجوری و تحت چه عنوانی به دیگران توضیح بدیم یا بنویسیم؟
بنده ، زمانی که تجربه کردم نتونستم یه مرجع برای نام گذاریش پیدا کنم !!
در مورد خواب و رویا هم ، دوست داشتید در پرسش مربوطه که به تازگی مطرح کردم ، پاسخ بگذارید . 🙏
از آنجا که معرفت نسبی حاصل از عقل و تجربه حسی ، بشر را قانع نمی ساخت ، بنابراین به سیر و سلوک عرفانی تمایل یافت ، معرفت نظری ، مشتاق به چنگ آوردن حقیقت مطلق است ، ولی از انجام این کار بر نمی آید ( کانت ثابت کرده )
شاید بشود این عطشی را که برای رسیدن به معرفت و آگاهی مطلق وجود دارد با نوعی خاصی از شهود و درون نگری فرونشاند ، اهل عرفان مدعی اندرکه کشف و شهود ، طریق ارضاء اشتیاق درونی انسان در رسیدن به حقیقت مطلق یا شناخت کامل آنست ،
الهام، شهود، مکاشفه، وحی، رویا بینی و رویای صادقه همگی تجربیات درونی و شخصی هستن که معمولاً به شکل بینش یا آگاهی ویژهای به فرد داده میشن.
- الهام یعنی یه جور الهام فکری یا احساسی که ناگهانی میاد، بدون تلاش
- شهود یه آگاهی عمیق و ناگهانی از حقیقت یا واقعیت
- مکاشفه بیشتر به دیدن یا فهمیدن حقایق معنوی گفته میشه
- وحی پیام یا آگاهی که معمولاً از جانب خدا یا منبع مقدس میاد
- رویا بینی یعنی تعبیر یا پیشبینی آینده از طریق خواب
- رویای صادقه خوابی که تعبیرش درست از آب در میاد
خواب یه وضعیت ذهنیه که توش مغز مثل وقتی بیداره، تصاویر، احساسات و داستانهایی رو میسازه ولی بدون کنترل آگاهانهست. بعضی خوابها معنا دارن و بعضی فقط تصادفیه. رویا دیدن معمولا در مرحله REM خواب اتفاق میافته.
منابع:
1. Stanford Encyclopedia of Philosophy – Mysticism
2. The Interpretation of Dreams - Sigmund Freud
ممنون . درست نوشتید . تجربه به نور درون رسیدن ، وحی یا صدای خرد ، نماد و الگوها در ذهن و هنگام رویا دیدن ، دیدن پدیده ها در مراقبه عمیق و . . . . اینها برای همه یکی است . بخاطر همین قابل انتقال و آموزش هست . اما خواب و رویا بر پایه احساسات ، برای هرکس متفاوت ، ولی الگوها و نمادها و کدها و درگاه ها و دروازه ها برای همه یکی است بخاطر همین تعبیر خواب داریم .