تفکر/ تعقل . تصور/تجسم.توهم/تخیل.
تفاوت هر یک از این دو کلمه که در نواحی مختلف مغز ایجاد می شوند را با مثال بفرمایید .
تفکر در مقابل تعقل .
تصور در مقابل تجسم .
توهم در مقابل تخیل .
نکته : تمامی اینها در حالت بیداری و خواب روی می دهند .
٣ پاسخ
بر اساس کتاب Principles of Neural Science نوشته Kandel و همکاران و سایت verywellmind که منبع روانشناسی معتبریه:
- تفکر بیشتر فعالیتی آگاهانه و هدفمنده که تو قشر پیشپیشانی مغز انجام میشه، مثل وقتی که داری یه مسأله رو منطقی حل میکنی.
- تعقل یه مرحله عمیقتر از تفکره، جایی که اطلاعات رو تجزیه و تحلیل میکنی و به حکمتی میرسی، مثل فهمیدن معنای عمیق یک موضوع.
- تصور یعنی ساختن یه تصویر ذهنی از چیزی که وجود نداره، توی قشر بینایی مغز.
- تجسم یه مرحله پیشرفتهتر از تصوره که توش تصویر ذهنی رو با جزئیات بیشتر و حسیتر میسازی، مثل وقتی در ذهنت یه صحنه رو میسازی و حس میکنی واقعه داره اتفاق میفته.
- توهم یه حالت غیرواقعی و گاهی ناخواسته است که مغز یه چیز رو اشتباه میفهمه، مثلاً دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود ندارن (معمولاً توی قشر حسی مغز).
- تخیل یه فعالیت خلاق و ارادیه که توش میسازی و بازی میکنی با چیزهایی که ممکنه واقعی نباشن، برای خلق داستان، هنر یا ایده.
اینها همه تو حالت بیداری و حتی خواب میتونن اتفاق بیفتن.
منابع:Kandel, Eric R., et al. Principles of Neural Science. 5th edition. McGraw-Hill, 2013.
Verywell Mind: Difference Between Imagination and Hallucinationپوزش که رک میگم
به نتیجه گیری کاملی نرسیدی
البته بصورت علمی پاسخ میدم و شما تحقیق کن و پیگیر باش بهت ثابت بشه.
شش کلمه ی تفکر/ تعقل . تصور/تجسم.توهم/تخیل متکی به مغز نیست.
این تصور غلط قبلاً وجود داشت ولی الان بصورت علمی ثابت شده.
کافیه با پزشکان متخصص مغز صحبت کنی که متوجه بشی افرادی هستن که نیمی از مغزشون رو خارج کردن در عمل جراحی ولیکن کوچکترین مشکل فکری یا عاطفی یا حافظه ندارن
چرا؟ چون مرکز اینها روح هست نه مغز.
کسانی که مرگ رو تجربه کردن و مغز و حتی جسم رو ترک کردن تمام اینها رو همراه خودشون داشتن و دیدن و شنیدن و حس کردن ولی بدون جسم. و باز به دنیا برگشتن. اینا همش دلیل متن علمی هست و کافیه کمی سرچ و تحقیق کنی.
البته نتیجه گیری در باره یک این شش کلمه هم هنوز کامل نیست
تمامی اینها ، در مغز ایجاد می شوند .
هر موضوع یا سوال که وارد مغز شود ، مغز همچون یک پردازشگر ، به دنبال جواب می گردد . تمامی فایلها و خاطرات و احساسات و حسهای گذشته را که بصورت کد گذاری در خود ذخیره کرده ، کنار هم می گذارد تا به جواب برسد .
پایه و اساس این فایلها ، همانا خاطرات ، آموزشها ، باورها و عقاید گذشته هر شخص است که می توانند اشتباه و نادرست باشند.
تفکر در مقابل تعقل :
پس چون تفکر برپایه داده های نادرست است میتوان نتیجه نادرست تولید کند .
اما تعقل ، بر پایه داده های محکم تر و ثابت شده بر اثر تجربیات درست تر هست .
البته هیچ شناختی حتما کامل و ۱۰۰٪ درست نیست . ولی تعقل از کنار هم گذاشتن و مقایسه فایلها و خاطرات درست تر و ثابت شده هست .
تصور در مقابل تجسم :
مغز قابلیت تصویرسازی از یک داستان ، فکر ، گفتگو و ... را دارد . مانند نوار یک فیلم . بصورت تک تک ، یک عکس می سازد و زمانی که جلوی نورِ جان در دل بیایند ، مانند یک نوار فیلم ، بر پرده دل می افتند .
حالا در دل ، تجسم یا تجسد می یابند .
تصویر و عکس بر پرده دل می افتد و تجسد می یابد .
توهم در مقابل تخیل :
توهم ترکیبی از بازسازی خاطرات حسی و احساسی است . همچنین توهم می تواند در همان لحظه تجربیات احساسی و حسی اتفاق بیفتد .
نخست یک تجربه حسی بهمراه احساس ان تجربه حسی ، اتفاق می افتد و مغز با خاطرات گذشته مقایسه می کند و یک تصور و تجسم جدید از آن بر پرده دل خلق می کند.
حال اینکه تخیل ، مجموعه ای از تصور و تجسم و توهم و تفکر است . یعنی یک موضوع حسی بهمراه احساس ان و بهمراه خاطرات آن ، در مغز کنار هم گذاشته می شوند و حالا بدون اینکه تولید احساسِ جدیدی کنند تنها یک سری چیز / موضوع در مغز تولید می شوند .
پس نتیجه توهم ، یک حس و احساس جدید و ناخواسته و درست یا نادرست است اما تخیل تنها خلق یک سری موضوعات و فیلمها در مغز است بدون تولید حس یا احساسی .