پرسش خود را بپرسید

این بیت زیبا از دفتر لیلی و مجنون را معنی کنید و آرایه های آنرا شرح دهید

تاریخ
١ روز پیش
بازدید
٦٣

آن شیفتهٔ مه حصاری
چون تار قصب شد از نزاری

✏ «نظامی»
 

١٦,٥٥٠
طلایی
٣
نقره‌ای
٣٥١
برنزی
٩٤٥

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:
معنی :

اون عاشق دل‌باخته‌ی ماه‌رخی که در حصار بود (یعنی مجنون که عاشق لیلیِ در حجاب و دور از دسترسه)، از شدت لاغری و رنج عشق، اون‌قدر نزار (ضعیف و نحیف) شده بود که مثل نخِ نازک ابریشم شده بود، یعنی دیگه پوست و استخون شده بود، انگار باد می‌بردش.

📌 واژه‌ها:

  • مه حصاری: اشاره به لیلی، ماهی که در حصار پدر و قبیله‌ست.
  • تار قصب: نوعی نخ ابریشمی خیلی نازک و لطیف
  • نزاری: لاغری مفرط از رنج، بی‌تابی و غصه

آرایه‌ها و زیبایی‌ها:

🔹 تشبیه:

مجنون به تار قصب تشبیه شده. یعنی لاغر و لطیف و نزار مثل نخی که از بس نازکه، حتی صدای آه هم می‌تونه پاره‌ش کنه... 😔

🔹 کنایه:

مه حصاری کنایه از لیلیه؛ یعنی دختری زیبا مثل ماه، که در حبس و محدودیت زندگی می‌کرد و کسی راحت بهش دسترسی نداشت.

🔹 تضاد پنهان:

بین زیبایی ماه‌گونه‌ی لیلی و حال زار و نحیف مجنون یه جور تقابل هست. یکی در اوج زیبایی، یکی در نهایت رنج...

🔹 ترکیب شاعرانه:

کل بیت یه حس تصویری داره؛ وقتی می‌خونیدش انگار تصویر مجنونی که افتاده یه گوشه، رنگ‌پریده، لاغر، با چشمای خسته، جلو چشمتون میاد...


من خودم وقتی این بیتو خوندم، یاد اون لحظه‌هایی افتادم که آدم از عشق یا دلتنگی، نه چیزی می‌تونه بخوره نه بخوابه... فقط یه نخ باریک از وجودش مونده. شاید شما هم یه‌بار همچین چیزی حس کرده باشید.


🌙 نسبت این بیت با فضای کلی داستان لیلی و مجنون

این بیت کاملاً در دل فضای کلی داستان جا می‌گیره و اصل ماجرای مجنون رو خلاصه می‌کنه:

عشق شدید ☜   دوری و محرومیت ☜   رنج جسمی و روانی ☜   زوال تدریجی.

مجنون عاشقه، اما معشوقش (لیلی) در حصار خانواده، سنت، و قبیله‌ست. این دوری، مثل زهریه که آروم‌آروم داره وجودش رو می‌سوزونه. بیت نشون می‌ده که عشقش فقط یه احساس ساده نیست، بلکه یه رنج مستمر و جسم‌فرساست. اون‌قد رنج می‌کشه که جسمش تحلیل می‌ره و به‌معنای واقعی کلمه "نزار" می‌شه.

این فضا دقیقاً همون خط اصلی داستانه:

عشق بدون وصال، با ته‌مایه‌ی عرفان، تنهایی، و رسیدن به نوعی فنا.


✨ نکات به‌دردبخور دیگه که شاید جالب باشه

🔹 تصویرسازی نظامی:

نظامی با یه بیت، هم ظاهر مجنون رو می‌سازه (لاغری و ضعف)، هم وضعیت روحیش رو (شیفتگی، بی‌تابی)، هم وضعیت لیلی رو (محصور بودنش)، و هم فضای بستهٔ اجتماع رو که نمی‌ذاره وصال اتفاق بیفته. همه‌چی در یک خط!

🔹 جنس عشق در داستان:

عشقی که نظامی توصیف می‌کنه، یه عشق زمینی ساده نیست. این عشق یه مرحله بالاتر داره؛ تبدیل به ریاضت، تزکیه و حتی راهی برای رسیدن به معنا می‌شه. مجنون وقتی از «تار قصب» هم نازک‌تر می‌شه، انگار داره از پوست و استخوان عبور می‌کنه و فقط روحش می‌مونه.

🔹 اشاره پنهان به عرفان:

نزاری مجنون، شاید یه اشاره زیرپوستی باشه به این‌که عاشق واقعی باید از خودش خالی شه... از تن، از نفس، از خواستن. چیزی شبیه به فنا فی‌الحبیب.

🔹 جنس زبان و موسیقی بیت:

واج‌آرایی صامت «ش» و «ص» و «ز» یه‌جور حس لطافت و نرمی به بیت داده. مثلاً شیفته، حصاری، قصب، نزاری... همشون صداهای نرمی دارن، هم‌راستا با حال نحیف مجنون.


منبع:

🔶 شرح لیلی و مجنون نظامی (با تصحیح و توضیح دکتر سعید حمیدیان)

👀 من خودم وقتی می‌خوام مطمئن شم برداشت‌هام از نظامی درسته، اول می‌رم سراغ همین نسخه‌ی حمیدیان.

📌 اگه دسترسی به نسخه چاپی ندارین، گاهی بعضی سایت‌ها بخش‌هایی ازش رو به صورت اسکن‌شده یا خلاصه دارن. تو نورمگز یا even تو بعضی کانال‌های تخصصی هم ممکنه بشه پیداش کرد.

خلاصه اینکه اگه یه راه مطمئن برای فهم واقعی شعر نظامی بخواید، این کتابه 💯

حالا که رسیدیم به اصل ماجرا... بریم یه قهوه هم واسه دل شاعر بریزیم 😌☕

١١,٥٨٥
طلایی
١١
نقره‌ای
٤٣٤
برنزی
١٠٥
تاریخ
١ روز پیش

درود بر شما
توصیف بسیار لطیفی ارائه گردید

درود بر شما
لطفتون همیشه پایدار
خوشحالم که تونستم اون حسو برسونم 🌿

-
١ روز پیش

میگه مجنون  از عشق لیلی مثل نخ حریر  لاغر و باریک شد . مه حصاری لیلی هست که  خانواده ش حبس خانگیش کرده بودن و اجازه نمی دادن مجنون رو ببینه .

٣٨
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
٠
تاریخ
١ روز پیش

درود بر شما
بسیار عالی

پاسخ شما