مفهوم کدام بیت متناسب با عبارت زیر می باشد ؟
که عاشق وقت باشد که از عشق چنان غصه و درد بیند مه وصال باشد نه غم هجران خورد . همه خود را به عشق داده باشد.
الف) در شهر دلم بدان گراید صنما . کو قصه عشق سراید صنما
ب) کارم اندر عشق مشکل می شود . خان و مانم در سر دل می شود
ج) چو از تو به جز عشق نجویم به جهان . هجران و وصال تو مرا شد یکسان
د) مسکین دل من ضعیف و عشق تو قوی ست . بیچاره ضعیف کش قوی باید زیست
الف
ب
ج
د
٧ پاسخ
جواب درست و جور با اون عبارت: گزینه ج
چو از تو به جز عشق نجویم به جهان / هجران و وصال تو مرا شد یکسان
چرا؟ چون این بیت دقیق همون حال کسیه که غرق عشقه... نه غم دوری اذیتش میکنه نه شوق وصال، چون همهچی براش شده خود عشق. یه جور بینیازی خاص... انگار دیگه فرق نمیکنه چه دردی میکشه، چون خودش رو کامل داده به عشق.
واسه خودمم پیش اومده یهبار... نه اینجوری عاشق شم 😅 ولی اون حالتی که دیگه چیزای عادی برات مهم نیست، فقط اون حس عمیق برات کافیه.
📚 اگه دنبال منبعی واسه تحلیل شعر و معنی دقیق ابیات و مفاهیم اینجوری هستی، این دوتا خیلی بهدردبخورن:
1. شعر و اندیشهی عاشقانه در ادب فارسی از حسن انوری
2. شهر دل (شرح گزیدهی غزلهای حافظ) از بهاءالدین خرمشاهی
باران بهانه ای بود که زیر چتر هم تا انتهای کوچه برویم و آرزویمان این بود که کاش نه کوچه انتهایی داشت و نه باران بند می آمد...اما حالا دیگر چترم باز باشد یا بسته فرقی نمی کند. بی تو همیشه خیس بارانم...
درود بر شما
سلیقه ی شما رو تحسین میکنم. 🙏