پرسش خود را بپرسید

واژه * خوزستان* در بیت زیر کنایه از چیست

تاریخ
١ هفته پیش
بازدید
٧٧

به خوزستان درآمد خواجه سرمست
طبرزد می‌ربود و قند می‌خست

✏ «نظامی»
 

٠ %

استان خوزستان

٠ %

ایالت خوزستان

١٠٠ %

دلبر شیرین

٢ پاسخ
٠ %

گزینه 1و2

١٦,١٣٢
طلایی
٣
نقره‌ای
٣٣١
برنزی
٨٨٨

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:
پاسخ کاربر: گزینه‌ی سوم

در شعر کهن فارسی، گاهی واژه‌ها جامه‌ی کنایه می‌پوشند و چهره‌ای دیگر از خود نشان می‌دهند. «خوزستان» در این بیت نظامی:

به خوزستان درآمد خواجه سرمست

طبرزد می‌ربود و قند می‌خست

نه آن سرزمین گرم جنوب، بلکه کنایه‌ای‌ست از لب شیرین معشوق؛ جایی که خواجه‌ی سرمست (دل‌باخته‌ی دیوانه) برای چشیدن قند (بوسه) بدان روی آورده.

نظامی با ظرافت، خوزستان را به‌خاطر شهرت تاریخی‌اش در تولید قند، نماد دهن پرشهد و شیرین یار قرار داده است.

پس اگر کسی گفت می‌رود خوزستان، شاید دلش وصال لب یاری می‌خواهد، نه سفر به جنوب!
۱. معنی واژه‌به‌واژه و شرح:
  • خوزستان: در معنای تاریخی، سرزمینی مشهور به تولید شکر و قند. در اینجا به‌صورت استعاره برای لب معشوق آمده است.
  • خواجه سرمست: مرد عاشق و سرگشته و مست از شور عشق. "خواجه" لزوماً به معنای مقام یا مرد مرفه نیست، بلکه در اینجا به سادگی اشاره به شخص عاشق دارد.
  • طبرزد: نوعی شکر سفید و لطیف و گران‌قیمت.
  • می‌ربود: برمی‌داشت، می‌دزدید؛ با بار معنایی عاشقانه و غافل‌گیرانه.
  • می‌خَست: می‌جوید، می‌مکید.
ترجمه بیت:

عاشقِ سرمست به دهان شیرین معشوق رسید؛ از آن لبان چون خوزستان، شکر و قند برمی‌داشت و می‌جوید!


۲. آرایه‌های ادبی:
    استعاره:
  • "خوزستان" استعاره از لب معشوق.
  • "خواجه سرمست" استعاره از عاشق دیوانه‌حال.
  • کنایه:
  • "طبرزد می‌ربود و قند می‌خست" کنایه از بوسه زدن یا بهره‌گیری عاشقانه از شیرینی لب یار.
  • تشبیه پنهان: شباهت خوزستان به دهان شیرین، بدون ذکر "چون" یا "مثل".
  • تلمیح: به شیرینی‌های معروف خوزستان که در گذشته مشهور بوده است.
  • ایهام لطیف: در "می‌ربود" و "می‌خست" که هم بار عاشقانه دارند و هم بار کام‌جویی و جسمی.

۳. نسبت بیت با فضای کلی داستان "خسرو و شیرین":

این بیت در جایی از داستان دیدار عاشقانه خسرو و شیرین آمده است؛ لحظه‌ای که عاشق به وصال معشوق می‌رسد و کام‌جویی می‌کند. در این لحظات، نظامی با زبانی پر استعاره و کاملاً لطیف، بدون بیان صریح، وصال جنسی یا عاشقانه را تصویر می‌کند.

این بیت بخشی از بیان ظریف شاعرانه درباره لحظه‌ی وصال و نزدیکی دو عاشق است. زبان نظامی در این بخش پر از اشارات نمادین و پوشیده است تا هم ادب و لطافت شعر حفظ شود و هم عمق معنای آن منتقل گردد.


جمع‌بندی:

در این بیت:

  • عاشق (خواجه سرمست) به لب یار (خوزستان) می‌رسد.
  • از آن کام می‌گیرد (طبرزد و قند برمی‌دارد).
  • زبان شعر پوشیده، لطیف، استعاری و لبریز از تصویرسازی عاشقانه است.
  • مضمون بیت کاملاً در هماهنگی با فضای پر از شور، عشق، و کام‌جویی اثر نظامی‌ست.
٩,٣٩٥
طلایی
٧
نقره‌ای
٣٩٠
برنزی
٩٤
تاریخ
١ هفته پیش

درود بر شما
بسیار عالی

سپاس از لطف بی کران شما، دلگرم شدم.

-
١ هفته پیش
پاسخ کاربر: گزینه‌ی سوم
١٦,١٣٢
طلایی
٣
نقره‌ای
٣٣١
برنزی
٨٨٨
تاریخ
١ هفته پیش

پاسخ شما