معنی عبارت established adults
٥ پاسخ
عبارت "established adults" به فارسی به معنای "بزرگسالان تثبیتشده"
اما در مفهوم دقیقتر و کاربردیتر، این عبارت معمولاً به بزرگسالانی اشاره دارد که در زندگی خود به ثبات و استحکام رسیدهاند، یعنی افرادی که:
- در حرفه یا شغل خود جایگاه مشخص و ثابتی دارند،
- از نظر مالی و اجتماعی وضعیت پایداری دارند،
- معمولاً مسئولیتهای زندگی مانند خانواده، شغل، و تعهدات اجتماعی را به خوبی مدیریت میکنند.
به طور خلاصه، "established adults" یعنی بزرگسالانی که در زندگی خود به نوعی «ثبات» و «استقلال» رسیدهاند.
به فردی اشاره دارد که به سبک زندگی پایدار و مستقل دست یافته است، معمولاً همراه با امنیت مالی، پیشرفت شغلی، بلوغ عاطفی، و ثبات اجتماعی. این مرحله از بزرگسالی نشاندهندهی حس مسئولیت، هدفمندی، و خودکفایی است.
مترادف؛ Mature adults | Self-sufficient individuals | Successful professionals | Independent grown-ups | Accomplished individuals
مثال؛
- Sarah has reached the stage of an established adult, managing a successful career and a balanced personal life.
As an established adult, Jake prioritizes long-term financial security and emotional well-being.
این اصطلاح ارتباط نزدیکی با خود شکوفایی در سلسلهمراتب نیازهای مازلو دارد. این مرحله نشاندهندهی توانایی مدیریت زندگی با اعتمادبهنفس، تصمیمگیریهای مؤثر، و ثبات بلندمدت است.
به فردی اشاره دارد که به سبک زندگی پایدار و مستقل دست یافته است، معمولاً همراه با امنیت مالی، پیشرفت شغلی، بلوغ عاطفی، و ثبات اجتماعی. این مرحله از بزرگسالی نشاندهندهی حس مسئولیت، هدفمندی، و خودکفایی است.
مترادف؛ Mature adults | Self-sufficient individuals | Successful professionals | Independent grown-ups | Accomplished individuals
مثال؛
- Sarah has reached the stage of an established adult, managing a successful career and a balanced personal life.
As an established adult, Jake prioritizes long-term financial security and emotional well-being.
این اصطلاح ارتباط نزدیکی با خود شکوفایی در سلسلهمراتب نیازهای مازلو دارد. این مرحله نشاندهندهی توانایی مدیریت زندگی با اعتمادبهنفس، تصمیمگیریهای مؤثر، و ثبات بلندمدت است.
established adults یعنی بزرگسالانی که به ثبات رسیدهاند؛ یعنی اونایی که بالاخره کشتی زندگیشون رو یه جوری توی بندر شغل، درآمد، و سبک زندگی محکم لنگر انداختن!
اونا معمولاً یه کار ثابت دارن، شاید خانوادهای تشکیل دادن یا حداقل میدونن کجا هستن و کجا میخوان برن؛ دیگه مثل جوونا سرگردون بین انتخابها نیستن.
فرقش با young adults؟ اونا تازه دارن راه میافتن؛ اینا دیگه راه رو بلدن (البته اگه دنیا دوباره زیرپاشونو خالی نکنه!)
مثال:
By thirty, he wasn’t just an adult — he was an established adult with a steady job and a cozy apartment.
(تا سیسالگی، فقط بزرگسال نبود، یه بزرگسال جاافتاده بود، با شغل ثابت و آپارتمان دنج.)
آدمهای بالغ
آدم های جا افتاده
انسانهای با ثبات
در متون ادبی👇
"فرزانگان"