تشابه و اختلاف خواب با مرگ چیه؟
الزمر
اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ)
با توجه به کلام قرآن که خواب رو مشابه مرگ گفته.
تشابه و اختلاف خواب با مرگ چیه؟
٢ پاسخ
خواب برادر مرگ است ، در خواب و مرگ یک حالت و یک رویه اتفاق می افتد ، در مرگ روح از تعلقات جسمانی کاملا جدا شده و باذن الهی دیگر به نفس رجوع نمی کند ، و البته به کالبد دیگری بنام کالبد اختری تعلق میگیرد ، در خواب و در مرگ ، بعث یا بیداری رخ میدهد که در خواب این بیداری منتهی به رویا دیدن میشود و در مرگ بنام دنیای پس از مرگ نامیده میشود ، در هر دو پس از بیدار شدن ، نفس یا همان کالبد اختری به روح رجوع میکند ، و روح به آنچه که آن شخص در حالت بیداری و در گذشته انجام میداده آگاه میکند ، و ینبئکم بما کنتم تعملون ، و البته این آگاه شدن و آگاهی دادن برای حساب و کتاب کردن اعمال نیست فقط آگاه شدن از خود است ، و هو الذی یتوفئکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقضی اجل مسمی ثم الیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون ، این آگاهی یافتن به آنچه که در گذشته انجام میدادیم برای حساب و کتاب کردن اعمال نیست فقط برای آگاهی یافتن پس از وارد عالم رویا شدن یا عالم پس از مرگ است ، این بیداری و مواجه شدن با عالم پس از مرگ و عالم رویا بسیار دهشتناک است و آنچه که در آن عالم وجود دارد بخصوص موجودات غیر ارگانیک برای خبر یافتن از این تازه وارد بسوی آن شخص هجوم می آورند ( که پس از مرگ نکیر و منکر معروف هستند) لذا پس از آیه فوق میفرمایند و هو القاهر فوق عباده ، یرسل علیکم حفظة ، او فوق همه بندگانش هم انس و هم جن قاهر است ، و فعل مضارع یرسل یعنی برای آن تازه وارد حفظ کننده ای میفرستد تا آن تازه وارد را از هجوم موجودات عالم رویا یا عالم پس از مرگ حفظ کند ، اگر این حفاظ نباشد آن شخص حتی طاقت ندارد به اطراف نگاهی اندازد و صداهایی که میشنود چنان کشنده هستند و چنان وحشتی ایجاد میکنند که هیچ احدی بدون آن حفظ کننده طاقت ماندن در آن عالم را نخواهد داشت ، و این حفظ کننده با شخص خواهد بود تا زمانی که مرگ دوم ( مرگ دو مرحله دارد) به سراغ شخص آید ، حتی اذا جاء احدکم الموت توّته رسلنا ، دقت کنید که همه به مفرد و مضارع آمده ، پس از این مرحله است که ثم ردّوا الی الله مولئهم الحق ، له الحکم و هو اسرع الحاسبین ، اینجاست که حساب و کتاب انجام میگیرد و البته در جوار حضرت حق بودن ، مسلما برای اشخاصی میسر است که ........ فافهم ،
البته اگر چنانچه کسی بخواهد قبل از آن که مرگ مرحله دوم بسراغش آید به نزد مولئهم الحق برسد ، مانند رویای مرحله اول ، در این حالت نیز میتواند با پاک و مطهر کردن نفس ، به رویای دوم دست یابد ، یعنی در حال رویا دیدن ، ببیند که در حال رویا دیدن است ، رویای دوم آنچنان واقعی است که این دنیا در مقابل آن مثل انیمیشن است ، و کسانی این مطلب را درک خواهند کرد که ذوقی عظیم داشته باشند ،
اگر تشابه و اختلاف شون رو بخوام بگم ، مسلما کسی متوجه نخواهد شد مگر اینکه اول هر دو رو به تفکیک شرح بدم بعد تشابه و اختلاف شون رو متوجه بشید البته خودتون استاد هستید
خداست كه جان ها را هنگام مرگشان به تمامی می گيرد و [نيز جانِ] آن كس را كه در خواب خود نمرده است [میگيرد]، پس آن جانی را كه مرگ بر او حتمی شده است نگه میدارد [و به بدن برنمیگرداند] و [ليكن جان] ديگرى را [كه در خواب بود به بدن] میفرستد تا مدتی كه معين شده است.به راستی در اين [حقيقت هر] آينه نشانه هايی است براى مردمی كه [دربارۀ آن] تفكّرّ میكنند.
👈 میفرماید : آدمی که شب می خوابد ، خدا جان او را به نزد خودش فرا می خواند ولی دوباره(صبح) به او باز می گرداند ،چون بدن هنوز قابلیت پذیرش جان را دارد ولی آنکس که بدنش دیگر قابلیت پذیرش جان را نداشته باشد ، خدا جان را دیگر به بدن باز نمی گرداند .
یعنی جان ما هر شب موقع خواب ، پیش خدا ست .
سوال : پس چرا مردم دنبال خدا می گردن ؟ اگر اینقدر راحت ، هر شب پیش خدا هستن ،پس چرا باید عبادت کنن ؟ چرا دعا می کنن؟
خب ، شب که میرن پیش خدا ، حرفشون رو بزنن!!
چرا آدمهائی مثل کشیش و ملا رو واسط خودشون با خدا می دونن!!
به کلمه جان دقت کنید . این جان هست که پبش خدا می رود و نه ' من ' .
باید ' من ' برداشته شود ، حالا هر شب خدا ملاقات میشه .
مراقبه یعنی خوابِ آگاهانه . پس اگر در خواب ، آگاه بمونی ، زمانی که خدا بخواد موقع خواب جان رو پیش خودش ببره ، اونوقت به ملاقات خدا میتونی هر شب بری!!
پس ' من ' باید حذف بشه . حالا اگر ' من ' حذف بشه ، پس کی پیش خدا می ره ؟!
تنها و فقط از طریق مشاهده گری است که ' من ' میفته .
حالا چی میمونه ؟ جان . در جان ، دیگر ' من ' نیست ، حتی ' منِ مشاهده گر'هم نیست ولی مشاهده گری بدون من هست .
این مشاهده گری بدون من ، میتونه به طور آگاهانه بره پبش خدا . میبینه و می فهمه ، حالا صبح که آدم بیدار شه ، خبر رو برای ' من ' می آورد .
جان از طریق رودِ جانا ، میرسه به جانان یا خدا .
باید که جمله جان شوی
تا لایق جانان شوی
راه به این زیبائی و پاکی مشخص شده .
راه و علائم راه ، شناخته شده .
حضرت مولانا ، در کنار جانان یا شمس الحق بوده .
مردم ، خدا خدا می کنن . ولی نمیتونن به مشاهده و مراقبه بشینن؟؟!!
نمی تونن ' من ' رو حذف کنن .
نمی تونن به حالت حضور برسن .
می فرماید : و در نهایت ، عده قلیلی از شما به نزد من ( خدا ) خواهند آمد و ایشان از کمال یافتگانند .
پس اگر هر شب ، موقع خواب پیش خدا هستیم ، چرا فرموده که عده قلیلی نزد من خواهند رسید؟
یعنی ، از جان هائی که نزد خدا بر می گردند ، تنها جان های کمی هستند که نزد خدا نگه داشته می شوند چون به کمال رسیدند ولی بقیه دوباره به کالبدها باز گردانده می شوند تا کامل شوند .
چگونه یک جان ، به کمال می رسد ؟
جان ، که جان است . جان از خداست . پس کامل هست .
یعنی ، آنکس که جانش را با قصد و نیت خودش به خدا برگرداند ، دیگر آن جان نزد خدا می ماند .
و راه سلوک ، یک راه میانبر ، برای بازگرداندن جان ، به جانان است .
این جان ، کمال یافته است و دیگر باز نمی گردد .
پس عشق یعنی ' من ' با اراده و خواست خودش ، خودش را قربانی می کند تا جانش به کمال برسد .
عشق یعنی این . جانی که به امانت داده شد ، با اراده ' من ' ، بازگردانده شد .
بخاطر همین هست که شهید راه حق ، مقام و قرب دارد . یعنی جانش را فدای خدا کرد .
منتها باید شهادتش ، در راه حقیقت باشه . منصور حلاج .
درود بر شما
تشابه و اختلافشون چیه؟
چون مرگ بزرگترین موعظه هستش.