مکانیسمهای نوروبیولوژیکی در ایجاد عادتپذیری جنسی Sexual Habituation
چه مکانیسمهای نوروبیولوژیکی در ایجاد عادتپذیری جنسی Sexual Habituation نقش دارند و چگونه با اثر کولیج مرتبط هستند؟
تعریف " عادتپذیری جنسی Sexual Habituation " هم بگید لطفا .
٩ پاسخ
در ادامه:
Sexual Habituation
عادتپذیری جنسی: پایههای نوروبیولوژیکی
عادتپذیری جنسی به کاهش علاقه یا تحریک جنسی در اثر تماس مکرر با یک شریک جنسی ثابت گفته میشود. این فرایند شامل چند سازوکار نوروبیولوژیکی است:
1. کاهش فعالیت سیستم دوپامینرژیک:
در ابتدا، محرکهای جنسی جدید باعث افزایش شدید دوپامین در مسیر پاداش مغز (بهویژه در هسته اکومبنس و ناحیه تگمنتوم شکمی (VTA)) میشوند.
با تکرار، پاسخهای دوپامینی کاهش پیدا میکند و انگیزه و تحریک جنسی کمتر میشود.
2. فعالسازی سیستم اوپیوئیدی درونی:
بعد از ارگاسم یا رضایت جنسی، اوپیوئیدهای طبیعی مغز فعال میشوند که حس سیری و رضایت ایجاد میکنند.
تکرار این فرآیند با یک محرک ثابت ممکن است باعث افزایش بازخورد مهارکننده به سیستم پاداش شود.
3. نقش قشر پیشپیشانی مغز (Prefrontal Cortex):
این بخش در کنترل توجه و تصمیمگیری نقش دارد. با گذشت زمان، توجه از محرکهای آشنا دور شده و تحریک کاهش مییابد.
قابل پیشبینی بودن شریک جنسی باعث کاهش تحریک ناشی از تازگی میشود.
4. تنظیمات هورمونی:
هورمونهایی مانند تستوسترون بر میل جنسی اثر دارند. تماس مکرر با یک شریک ممکن است باعث کاهش ترشح این هورمونها شود.
پرولاکتین که پس از ارگاسم افزایش مییابد، میل جنسی را مهار میکند.
اثر کولیج (Coolidge Effect): مقابله با عادتپذیریاثر کولیج به افزایش دوباره میل جنسی پس از مواجهه با یک شریک جنسی جدید اشاره دارد، حتی اگر فرد از نظر جنسی اشباع شده باشد. این پدیده به سازوکارهای زیر مرتبط است:
1. فعالسازی دوباره دوپامین:
تازگی شریک جنسی باعث افزایش ترشح دوپامین و فعال شدن دوباره سیستم پاداش میشود.
2. واکنش آمیگدالا به تازگی:
آمیگدالا به محرکهای احساسی و جدید پاسخ میدهد و این باعث افزایش تحریک جنسی میشود.
3. محرکهای حسی جدید (بویایی و دیداری):
بهویژه در حیوانات (و تا حدی در انسان)، محرکهای بویایی یا دیداری جدید باعث فعالسازی مسیرهای مغزی مرتبط با انگیزش جنسی میشوند.
4. دیدگاه تکاملی:
از منظر زیستی، اثر کولیج باعث افزایش تنوع ژنتیکی و موفقیت تولیدمثل از طریق رابطه با شرکای مختلف میشود.
---
رابطه بین عادتپذیری و اثر کولیج
اثر کولیج را میتوان مکانیسم طبیعی جبرانکننده در برابر عادتپذیری جنسی دانست:
در حالی که عادتپذیری منجر به کاهش تحریک و انگیزه جنسی در اثر تکرار میشود،
اثر کولیج با ورود شریک جدید، مجدداً مسیرهای عصبی پاداش و انگیزش را فعال میکند.
این تعامل نشاندهندهی توانایی مغز در متعادلسازی بین رضایت جنسی و فرصتهای تولیدمثل است.
به حالتی که در بین تمامی حیوان های نر وجود دارد و طبق آن، حیوان نر به چندین حیوان ماده تمایل نشان می دهد اثر کولیج گفته می شود. نکته ای که در خصوص حیوان نر وجود دارد این است که او می تواند چندین ماده را باور کند و به آن ها تمایل داشته باشد. به طور کلی این رفتار بر اساس غریزه بنا شده است و در بیشتر پستانداران هم دیده می شود به طوری که امروزه بسیاری از تحقیقات نشان می دهد که اثر کولیج در حیوانات ماده هم دیده می شود.
تاریخچه و شناخت دلایل اثر کولیج:کالوین کولیج که یکی از رئیس جمهوران آمریکا بود با همسر خودش از یک مرکز کشاورزی بازدید می کنند و خروسی را در آن جا می بیند و از مسئول آن مرکز سوال می کند که این خروس با چه تعداد از مرغ ها جفت گیری می کند؟ او پاسخ داد که با تمامی مرغ ها ! از آن به بعد به دلیل این رویداد اثر کولیج نامگذاری شد.
اثر کولیج چگونه عمل می کند؟طبق آزمایش هایی که انجام شد این اثر زمانی فعال می شود که مدارهای عصبی موجود در مغز که با دوپامین در ارتباط است زمانی که یک شریک جنسی جدید را مشاهده می کند فعال شده و در این حالت می گوییم که اثر کولیج عمل کرده است. حال وقتی دو جاندار برای مدت طولانی با هم زندگی می کنند و با یکدیگر رابطه جنسی برقرار می کنند با گذشت زمان مدارهای عصبی وجود در مغز به میزان پایین تر دوپامین عادت می کند اما پس از مدتی وقتی یک جنس مخالف را مشاهده می کند افزایش دوپامین به وجود می آید و تمایل دارد که مجدد همان اثر را داشته باشد به گونه ای که با مشاهده شریک جنسی جدید میزان ترشح دوپامین در مغز بیشتر می شود و در نتیجه احساس لذت بیشتری به او دست می دهد.
البته باید اشاره شود که در انسان این موضوع متفاوت است و انسان تنها پستانداری است که می تواند تنها با یک شریک جنسی به مدت طولانی زندگی کند. البته در انسان حالتی وسوسه کننده وجود دارد که باعث می شود تا تحریک شود و تمایل داشته باشد تا با یک شریک جنسی جدید نیز رابطه داشته باشد. در خصوص دلایل این مشکل در انسان باید اشاره شود که انسان ها به دلایلی چون تمایل به رابطه جنسی با افراد متعدد، تنوع در سکس و همچنین صنعت پورن به سمت چنین گرایش هایی تمایل دارند.
تعریف علمی: Sexual Habituation (عادتپذیری جنسی)
عادتپذیری جنسی نوعی سازوکار نوروبیولوژیکی است که طی آن، پاسخ جنسی به یک شریک خاص پس از مواجهههای مکرر کاهش مییابد. این پدیده یکی از اشکال خاص "Habituation" یا «عادتپذیری حسی و رفتاری» است که در آن محرک جنسی تکرارشونده دیگر بهعنوان پاداش قوی توسط سیستم عصبی مرکزی درک نمیشود.
---
اثر کولیج (Coolidge Effect): بازگشت میل جنسی با ورود محرک جدید
اثر کولیج به بازیابی پاسخ جنسی کاهشیافته در مواجهه با شریک جنسی جدید اطلاق میشود. این پدیده در بسیاری از گونههای حیوانی (و انسانها) مشاهده شده و نشاندهنده اهمیت تنوع در فعالسازی سیستم پاداش مغزی در رفتار جنسی است.
---
مکانیسمهای نوروبیولوژیکی مرتبط:
1. مسیر دوپامینرژیک مزولیمبیک (Mesolimbic Dopaminergic Pathway):
این مسیر شامل نواحیای نظیر Ventral Tegmental Area (VTA) و Nucleus Accumbens (NAc) است.
دوپامین نقش کلیدی در تجربه پاداش و انگیزش جنسی دارد.
در مواجهه مکرر با یک شریک ثابت، پاسخ دوپامینرژیک کاهش مییابد، اما با ورود شریک جدید، ترشح دوپامین مجدداً افزایش مییابد (اثر کولیج).
2. آمیگدالا (Amygdala):
در پردازش محرکهای هیجانی و جنسی نقش دارد.
عادتپذیری منجر به کاهش فعالیت آمیگدالا در مواجهههای تکراری میشود، در حالی که شریک جدید مجدداً این ناحیه را تحریک میکند.
3. هیپوکامپ و حافظه زمینهای (Contextual Memory):
حافظه محیطی و تطبیق آن با نوآوریهای جنسی از طریق هیپوکامپ انجام میگیرد.
آشنایی بیش از حد با یک محیط یا شریک خاص ممکن است تحریک ذهنی و جنسی را کاهش دهد.
4. نقش نوروپپتیدها:
اکسیتوسین و وازوپرسین در ایجاد پیوند عاطفی نقش دارند.
کاهش تحریک این نوروپپتیدها در روابط جنسی تکراری، ممکن است در کاهش میل نقش داشته باشد.
---
جمعبندی ارتباط با اثر کولیج:
اثر کولیج پاسخی به عادتپذیری جنسی است، و نشان میدهد که مغز به شدت نسبت به تازگی جنسی حساس است. کاهش پاسخ پاداش در روابط تکراری به دلیل عادتپذیری، توسط تحریک دوباره مسیر دوپامینرژیک از طریق محرک جنسی جدید جبران میشود.
از منظر فرگشتی، این پدیده میتواند به عنوان سازوکاری برای تنوع ژنتیکی و افزایش احتمال تولیدمثل موفق در نظر گرفته شود.
عادتپذیری جنسی به کاهش تدریجی پاسخهای جنسی (مانند تحریک، برانگیختگی یا تمایل) نسبت به یک محرک جنسی ثابت و تکراری اشاره دارد. این پدیده نوعی سازگاری عصبی-رفتاری است که در انسان و سایر حیوانات دیده میشود و ناشی از کاهش حساسیت سیستم عصبی به دلیل مواجهه مکرر با محرک یکسان است.
---
مکانیسمهای نوروبیولوژیکی مؤثر
۱. **سیستم دوپامینرژیک (مرکز پاداش)**
- **مسیر مزولیمبیک**: تحریک جنسی با ترشح دوپامین در مسیر VTA به هسته آکومبنس (Nucleus Accumbens) همراه است.
- **کاهش حساسیت**: مواجهه مکرر با محرک جنسی یکسان، باعث کاهش ترشح دوپامین و کاهش فعالیت این مسیر میشود. این کاهش، میل جنسی را برای همان محرک سرکوب میکند.
۲. **نورونهای هیپوتالاموس**
- ناحیه پیشاپیش میانی (MPOA)**: نقش کلیدی در کنترل رفتارهای جنسی دارد.
- کاهش پاسخدهی**: تحریک مکرر MPOA با محرک ثابت، باعث کاهش فعالیت نورونهای مرتبط با تحریک جنسی میشود.
۳. **سروتونین و تعدیل بازدارندگی**
- افزایش سطح سروتونین (عامل بازدارنده میل جنسی) پس از تکرار محرک، ممکن است در کاهش پاسخ نقش داشته باشد.
۴. **انعطافپذیری سیناپسی**
- سازوکارهای بلندمدت مانند **LTD (Long-Term Depression)** در سیناپسهای مرتبط با پاداش، حساسیت به محرک تکراری را کاهش میدهند. **هورمونها**
- کاهش ترشح تستوسترون یا اکسیتوسین در مواجهه با محرک تکراری نیز ممکن است به عادتپذیری جنسی کمک کند.
ارتباط با **اثر کولیج (Coolidge Effect)**
اثر کولیج به بازگشت ناگهانی میل جنسی در حیوانات (و انسان) پس از معرفی یک شریک جنسی جدید اشاره دارد، حتی پس از عادتپذیری به شریک قبلی.
#### مکانیسم اثر کولیج:
- **تحریک دوباره سیستم دوپامینرژیک**: وجود شریک جدید، مسیر VTA-هسته آکومبنس را فعال کرده و ترشح دوپامین را افزایش میدهد.
مکانیسمهای نوروبیولوژیکی متعددی در ایجاد عادتپذیری جنسی (Sexual Habituation) نقش دارند. این پدیده به کاهش تدریجی پاسخهای جنسی (مانند برانگیختگی، میل جنسی و ارگاسم) به یک محرک جنسی ثابت و آشنا در طول زمان اشاره دارد. در مقابل، اثر کولیج (Coolidge Effect) به افزایش مجدد میل جنسی و برانگیختگی در مواجهه با یک شریک جنسی جدید و ناآشنا اشاره دارد، حتی پس از رسیدن به حالت سیری جنسی با شریک آشنا.
مکانیسمهای نوروبیولوژیکی کلیدی در عادتپذیری جنسی و ارتباط آن با اثر کولیج عبارتند از:
1. کاهش سطح دوپامین در مسیرهای پاداش مغز:- عادتپذیری: دوپامین یک انتقالدهنده عصبی کلیدی در سیستم پاداش مغز است که در احساس لذت و انگیزه نقش دارد. در طول تعاملات جنسی مکرر با یک شریک آشنا، پاسخ دوپامینی به تدریج کاهش مییابد. این کاهش در آزادسازی و حساسیت گیرندههای دوپامین میتواند منجر به کاهش میل جنسی و برانگیختگی شود، زیرا محرک آشنا دیگر به اندازه قبل پاداشدهنده نیست.
- اثر کولیج: ارائه یک شریک جنسی جدید یک محرک نوظهور و بالقوه پاداشدهنده است. این تازگی میتواند منجر به افزایش ناگهانی در آزادسازی دوپامین در مسیرهای پاداش شود، که به نوبه خود میل جنسی و برانگیختگی را دوباره برمیانگیزد. این افزایش دوپامین، اثر عادتپذیری قبلی را "درهم میشکند".
- عادتپذیری: سروتونین به طور کلی با احساس سیری و کاهش انگیزه مرتبط است. در طول تعاملات جنسی طولانی مدت، ممکن است سطح سروتونین در مناطق خاصی از مغز افزایش یابد، که میتواند به مهار بیشتر پاسخهای جنسی کمک کند.
- اثر کولیج: محرک جدید ممکن است به طور موقت این اثر مهاری سروتونین را کاهش دهد یا بر آن غلبه کند، در نتیجه اجازه میدهد تا پاسخهای جنسی دوباره ظاهر شوند.
- عادتپذیری: با تکرار یک محرک جنسی، توجه مغز به آن کاهش مییابد. مناطق مغزی مرتبط با پردازش حسی ممکن است پاسخ کمتری به محرک آشنا نشان دهند، زیرا آن را "غیر مهم" تلقی میکنند.
- اثر کولیج: یک شریک جنسی جدید توجه را به خود جلب میکند و باعث فعال شدن مجدد مناطق مغزی مرتبط با توجه و پردازش حسی میشود. این افزایش توجه میتواند به نوبه خود پاسخهای جنسی را تقویت کند.
- عادتپذیری: قرار گرفتن مداوم در معرض یک محرک میتواند منجر به کاهش حساسیت گیرندههای عصبی به آن محرک شود (downregulation). این امر میتواند در مورد گیرندههای دوپامین و سایر انتقالدهندههای عصبی دخیل در پاسخ جنسی نیز رخ دهد.
- اثر کولیج: محرک جدید ممکن است بر روی مجموعهای متفاوت از گیرندهها عمل کند یا باعث تحریک گیرندههایی شود که هنوز به محرک آشنا عادت نکردهاند.
- عادتپذیری: تغییرات هورمونی در طول تعاملات جنسی طولانی مدت ممکن است در عادتپذیری نقش داشته باشد، اگرچه مکانیسمهای دقیق آن هنوز به طور کامل درک نشده است.
- اثر کولیج: تازگی ممکن است به طور موقت بر تعادل هورمونی تأثیر بگذارد و منجر به افزایش میل جنسی شود.
اثر کولیج را میتوان به عنوان رفع عادتپذیری جنسی از طریق ارائه یک محرک جنسی جدید در نظر گرفت. عادتپذیری جنسی یک فرآیند طبیعی است که به مرور زمان رخ میدهد و اثر کولیج مکانیسمی است که به طور موقت میتواند این فرآیند را معکوس کند.
به عبارت دیگر:
- عادتپذیری باعث کاهش پاسخهای جنسی به یک محرک آشنا میشود.
- اثر کولیج با ارائه یک محرک جدید، پاسخهای جنسی را دوباره برمیانگیزد و از حالت عادتپذیری خارج میکند.
این پدیده از دیدگاه تکاملی میتواند مفید باشد، زیرا در بسیاری از گونهها، تشویق به جفتگیری با شرکای متعدد میتواند شانس تولید مثل موفق را افزایش دهد.
در انسانها، اثر کولیج پیچیدهتر است و عوامل شناختی، اجتماعی و فرهنگی نیز در آن نقش دارند. با این حال، مکانیسمهای نوروبیولوژیکی ذکر شده احتمالاً زیربنای این پدیده در انسانها نیز هستند، به ویژه نقش دوپامین در پاسخ به تازگی و پاداش.
### تعریف **عادتپذیری جنسی (Sexual Habituation)**
عادتپذیری جنسی به کاهش تدریجی پاسخهای جنسی (مانند تحریک، برانگیختگی یا تمایل) نسبت به یک محرک جنسی ثابت و تکراری اشاره دارد. این پدیده نوعی سازگاری عصبی-رفتاری است که در انسان و سایر حیوانات دیده میشود و ناشی از کاهش حساسیت سیستم عصبی به دلیل مواجهه مکرر با محرک یکسان است.
---
### مکانیسمهای نوروبیولوژیکی مؤثر
۱. **سیستم دوپامینرژیک (مرکز پاداش)**
- **مسیر مزولیمبیک**: تحریک جنسی با ترشح دوپامین در مسیر VTA به هسته آکومبنس (Nucleus Accumbens) همراه است.
- **کاهش حساسیت**: مواجهه مکرر با محرک جنسی یکسان، باعث کاهش ترشح دوپامین و کاهش فعالیت این مسیر میشود. این کاهش، میل جنسی را برای همان محرک سرکوب میکند.
۲. **نورونهای هیپوتالاموس**
- **ناحیه پیشاپیش میانی (MPOA)**: نقش کلیدی در کنترل رفتارهای جنسی دارد.
- **کاهش پاسخدهی**: تحریک مکرر MPOA با محرک ثابت، باعث کاهش فعالیت نورونهای مرتبط با تحریک جنسی میشود.
۳. **سروتونین و تعدیل بازدارندگی**
- افزایش سطح سروتونین (عامل بازدارنده میل جنسی) پس از تکرار محرک، ممکن است در کاهش پاسخ نقش داشته باشد.
۴. **انعطافپذیری سیناپسی**
- سازوکارهای بلندمدت مانند **LTD (Long-Term Depression)** در سیناپسهای مرتبط با پاداش، حساسیت به محرک تکراری را کاهش میدهند.
۵. **هورمونها**
- کاهش ترشح تستوسترون یا اکسیتوسین در مواجهه با محرک تکراری نیز ممکن است به عادتپذیری جنسی کمک کند.
---
### ارتباط با **اثر کولیج (Coolidge Effect)**
اثر کولیج به بازگشت ناگهانی میل جنسی در حیوانات (و انسان) پس از معرفی یک شریک جنسی جدید اشاره دارد، حتی پس از عادتپذیری به شریک قبلی.
#### مکانیسم اثر کولیج:
- **تحریک دوباره سیستم دوپامینرژیک**: وجود شریک جدید، مسیر VTA-هسته آکومبنس را فعال کرده و ترشح دوپامین را افزایش میدهد.
- **نوآوری (Novelty)**: مغز محرک جدید را بهعنوان یک پاداش غیرمنتظره تفسیر میکند و مدارهای عصبی مرتبط با انگیزه (مثل آمیگدال) را تحریک میکند.
- **بازنشانی مدارهای عادت**: نوآوری باعث مهار مسیرهای عصبی عادتپذیری و فعالسازی مجدد مسیرهای مرتبط با کشش جنسی میشود.
---
### جمعبندی
عادتپذیری جنسی ناشی از کاهش فعالیت سیستم پاداش (دوپامین)، کاهش انعطافپذیری سیناپسی و افزایش بازدارندگی سروتونرژیک است. اثر کولیج با معرفی محرک جدید، این مکانیسمها را دور زده و سیستم پاداش را مجدداً فعال میکند.
عادتپذیری جنسی (Sexual Habituation) به کاهش تدریجی پاسخ جنسی در نتیجهی تحریک مکرر با یک شریک خاص گفته میشود. این پدیده زمانی رخ میدهد که تکرار مواجهه با همان محرک جنسی منجر به کاهش انگیختگی و میل جنسی شود.
۲. نوروبیولوژی عادتپذیری جنسیاین فرآیند تحت تأثیر چندین مکانیسم نوروبیولوژیکی در نواحی مختلف مغز قرار دارد، که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
الف) نقش سیستم دوپامینی و کاهش حساسیت پاداش- سیستم دوپامینرژیک، به ویژه مسیر مزولیمبیک (mesolimbic pathway)، در انگیزش و تقویت رفتارهای مرتبط با پاداش نقش کلیدی دارد.
- در اوایل تعاملات جنسی، فعالیت نورونهای دوپامینی در ناحیه تگمنتوم شکمی (VTA) و هسته اکومبنس (Nucleus Accumbens) افزایش مییابد، که باعث تقویت انگیختگی و پاداش جنسی میشود.
- با تکرار تماس جنسی با همان شریک، حساسیت گیرندههای دوپامینی (D1 و D2) در هسته اکومبنس کاهش مییابد، که موجب افت انگیختگی و میل جنسی نسبت به همان شریک میشود.
- آمیگدالا، که نقش مهمی در پردازش هیجانات و تحریک جنسی دارد، با تکرار مواجهه با یک شریک خاص، فعالیت خود را کاهش میدهد.
- این کاهش فعالیت منجر به افت پاسخ هیجانی و کاهش برانگیختگی جنسی میشود.
- اکسیتوسین و وازوپرسین دو نوروپپتید کلیدی در پیوند عاطفی و وابستگی جنسی هستند.
- مطالعات نشان دادهاند که پس از تحریکات مکرر، تراکم گیرندههای اکسیتوسین در هسته پاراونتریکولار هیپوتالاموس (PVN) و هسته اکومبنس کاهش مییابد، که باعث کاهش میل به همان شریک میشود.
- افزایش فعالیت سیستم سروتونرژیک (5-HT) در هسته رافه (Raphe Nucleus) میتواند باعث افزایش بازداری نورونی (Inhibition) و کاهش انگیختگی جنسی شود.
- سروتونین میتواند فعالیت نورونهای دوپامینی را مهار کرده و کاهش میل جنسی را تسریع کند.
۳. ارتباط عادتپذیری جنسی با اثر کولیج (Coolidge Effect)
اثر کولیج پدیدهای در نوروبیولوژی است که به بازیابی انگیختگی و میل جنسی در مواجهه با یک شریک جدید اشاره دارد. این پدیده بهطور مستقیم با عادتپذیری جنسی مرتبط است.
مکانیسمهای نوروبیولوژیکی اثر کولیج- افزایش ترشح دوپامین در مواجهه با شریک جدید
- مواجهه با یک شریک جدید باعث افزایش ناگهانی ترشح دوپامین در ناحیه هسته اکومبنس میشود، که میل و انگیختگی جنسی را بازمیگرداند.
- افزایش فعالیت آمیگدالا
- شریک جدید باعث افزایش فعالیت در آمیگدالا شده و پاسخ هیجانی را دوباره تحریک میکند.
- افزایش ترشح نوراپینفرین
- مواجهه با یک شریک جدید منجر به ترشح بیشتر نوراپینفرین در قشر پرهفرونتال و سیستم لیمبیک میشود که باعث افزایش تمرکز و برانگیختگی جنسی میگردد.
- واکنش مجدد گیرندههای اکسیتوسین و وازوپرسین
- این تغییرات میتوانند پیوندهای جدیدی را در سیستم عصبی ایجاد کنند که پاسخ جنسی را به شریک جدید تسهیل نماید.
۴. نتیجهگیری
عادتپذیری جنسی نتیجه کاهش تدریجی پاسخهای عصبی در اثر تحریک مکرر با یک شریک خاص است. این فرآیند از طریق تغییر در سیستم دوپامینی، فعالیت آمیگدالا، کاهش گیرندههای اکسیتوسین و افزایش سروتونین رخ میدهد. در مقابل، اثر کولیج از طریق بازسازی فعالیت نوروبیولوژیکی و افزایش دوپامین، آمیگدالا و نوراپینفرین، موجب افزایش میل جنسی در مواجهه با یک شریک جدید میشود.
تحقیقات نشان داده است که مکانیسم کلی عادت پذیری جنسی در هر دو جنس ( نر و ماده ) وجود دارد، اما شدت و سرعت آن ممکن است متفاوت باشد. در بسیاری از گونه ها، از جمله انسان ها، اثر کولیج در مردان قوی تر از زنان می باشد، این تفاوت به دلیل نقش دوپامین و تستوسترون در تنظیم رفتار جفت گیری مردان است.
از نظر زیستی، مکانیسم های اساسی عادت پذیری جنسی و اثر کولیج در تمام انسان ها و بسیاری از پستانداران مشابه است.
با این حال، تفاوت های ژنتیکی در سطح گیرنده های دوپامینی ( مانند تفاوت در ژن DRD4 ) می تواند حساسیت فرد به تحریک جنسی جدید را تغییر دهد.
برخی افراد ممکن است حساسیت بیشتری به دوپامین داشته باشند و در نتیجه، سریع تر از یک شریک خاص دچار عادت پذیری جنسی شوند.
سپاسگذارم از پاسخ شما استاد عزیز
عادتپذیری جنسی به کاهش تدریجی پاسخ جنسی نسبت به یک محرک تکراری (مثلاً یک شریک جنسی مشخص) در طول زمان گفته میشود. این پدیده در بسیاری از گونههای جانوری از جمله انسان مشاهده شده و به عنوان یک سازوکار تکاملی برای افزایش تنوع ژنتیکی و کاهش یکنواختی رفتاری در تولیدمثل در نظر گرفته میشود.
مکانیسمهای نوروبیولوژیکی عادتپذیری جنسی
چندین سازوکار نوروبیولوژیکی در ایجاد عادتپذیری جنسی نقش دارند که شامل تغییرات در سطح سیستم دوپامینی، هورمونها، و نواحی مغزی مرتبط با انگیزش و پاداش هستند:
- سیستم دوپامینی (Dopaminergic System)
- دوپامین نقش کلیدی در انگیزش و لذت دارد. در مواجههی مکرر با یک شریک جنسی ثابت، حساسیت گیرندههای دوپامینی در نواحی مرتبط با پاداش (مانند هسته اکومبنس و ناحیه تگمنتال شکمی) کاهش مییابد که منجر به کاهش انگیختگی جنسی میشود.
- کاهش سطح دوپامین باعث کاهش هیجان و پاسخ جنسی به همان شریک قبلی میشود، اما مواجهه با یک شریک جدید، موجب افزایش ناگهانی سطح دوپامین میشود.
- کاهش حساسیت سیستم پاداش مغز
- تجربهی مکرر یک محرک جنسی یکسان، منجر به کاهش حساسیت نورونهای مرتبط با سیستم پاداش (مخصوصاً مسیر دوپامینی مزولیمبیک) میشود.
- این کاهش حساسیت مشابه آن چیزی است که در عادتپذیری به سایر محرکهای لذتبخش (مانند غذا یا مواد مخدر) اتفاق میافتد.
- تأثیر هورمونهای جنسی (تستوسترون و اکسیتوسین)
- تستوسترون: کاهش تستوسترون در پاسخ به مواجههی مکرر با یک شریک خاص، میتواند کاهش میل جنسی را توضیح دهد. در مقابل، یک شریک جدید باعث افزایش تستوسترون و بازگشت میل جنسی میشود.
- اکسیتوسین: این هورمون که با پیوندهای عاطفی و دلبستگی مرتبط است، ممکن است در ایجاد وفاداری نقش داشته باشد، اما افزایش مداوم آن در یک رابطه ممکن است باعث کاهش انگیختگی جنسی نسبت به همان شریک شود.
- فعالیت نورونی در نواحی پیشپیشانی (Prefrontal Cortex) و آمیگدال
- کاهش فعالیت نواحی پیشپیشانی که در تصمیمگیری و کنترل شناختی نقش دارند، باعث میشود که فرد به دنبال تنوع و تحریک جدید باشد.
- در مقابل، آمیگدال که در پردازش هیجانات و انگیزه جنسی دخیل است، در مواجههی تکراری با یک شریک، کاهش فعالیت نشان میدهد.
ارتباط عادتپذیری جنسی با اثر کولیج (Coolidge Effect)
اثر کولیج پدیدهای است که در آن میل جنسی (و توانایی انجام فعالیت جنسی) پس از قرار گرفتن در معرض یک شریک جنسی جدید، مجدداً افزایش مییابد، حتی اگر میل جنسی نسبت به شریک قبلی کاهش یافته باشد.
این اثر به طور مستقیم با عادتپذیری جنسی مرتبط است، زیرا:
- عادتپذیری باعث کاهش انگیختگی نسبت به یک شریک تکراری میشود.
- ورود یک شریک جدید، سیستم دوپامینی را فعال کرده و موجب افزایش مجدد میل جنسی میشود.
از دیدگاه تکاملی، اثر کولیج مزیتی برای افزایش تنوع ژنتیکی و افزایش احتمال بقای نسل ایجاد میکند.
جمعبندی
عادتپذیری جنسی به کاهش تدریجی پاسخ جنسی نسبت به یک محرک جنسی تکراری گفته میشود که به دلیل کاهش حساسیت سیستم پاداش، تغییر در سطح دوپامین، تستوسترون، و فعالیت مغزی در نواحی مرتبط با انگیزش رخ میدهد. این پدیده به طور مستقیم با اثر کولیج مرتبط است، جایی که مواجهه با یک شریک جدید باعث افزایش ناگهانی میل جنسی شده و از لحاظ تکاملی موجب افزایش تنوع ژنتیکی میشود.
درود بر شما
پاسخ به سه سوال شما، به تفصیل در زیر آورده می شود:
1- تعریف "عادتپذیری جنسی" (Sexual Habituation)عادتپذیری جنسی به کاهش تدریجی یا از بین رفتن پاسخهای جنسی (شامل برانگیختگی فیزیولوژیکی و احساس لذت) به یک محرک جنسی آشنا یا تکراری در طول زمان گفته میشود. به عبارت دیگر، با قرار گرفتن مکرر در معرض یک نوع خاص از تحریک جنسی، فرد به تدریج واکنش کمتری نشان میدهد. این پدیده یک فرایند طبیعی و رایج در انسانها و بسیاری از گونههای جانوری است.
2- مکانیسمهای نوروبیولوژیکی در ایجاد عادتپذیری جنسی
مکانیسمهای نوروبیولوژیکی متعددی در ایجاد عادتپذیری جنسی نقش دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
- کاهش پاسخ عصبی در مدارهای پاداش:
- تحریک جنسی، به ویژه در مراحل اولیه، باعث فعال شدن مدارهای پاداش در مغز میشود که عمدتاً شامل ترشح دوپامین است. دوپامین یک انتقالدهنده عصبی کلیدی در احساس لذت، انگیزه و یادگیری است.
- با تکرار تحریک جنسی یکسان، حساسیت گیرندههای دوپامین در این مدارها کاهش مییابد. در نتیجه، همان سطح تحریک قبلی دیگر نمیتواند همان میزان دوپامین را آزاد کند و احساس لذت و برانگیختگی کاهش مییابد.
- مطالعات نشان دادهاند که با تماشای مکرر تصاویر پورنوگرافی، فعالیت در نواحی مرتبط با پاداش مانند هسته اکومبنس (nucleus accumbens) کاهش مییابد.
- افزایش فعالیت مدارهای مهاری:
- مغز همچنین دارای مدارهای مهاری است که به تنظیم و کنترل پاسخهای مختلف، از جمله پاسخهای جنسی، میپردازند.
- با تکرار یک محرک جنسی، ممکن است فعالیت این مدارهای مهاری افزایش یابد، که منجر به سرکوب بیشتر پاسخهای برانگیختگی میشود.
- تغییر در توجه و پردازش شناختی:
- در ابتدا، یک محرک جنسی جدید توجه فرد را به خود جلب میکند و به طور فعال پردازش میشود.
- با تکرار محرک، تازگی آن از بین میرود و توجه فرد به آن کاهش مییابد. این کاهش توجه میتواند منجر به پردازش سطحیتر محرک و در نتیجه، کاهش پاسخ جنسی شود.
- مطالعات نشان دادهاند که کاهش گزارشهای مربوط به توجه و تمرکز بر محرکهای جنسی با کاهش برانگیختگی جنسی همبستگی دارد.
- نقش هورمونها:
- هورمونهای جنسی مانند تستوسترون و استروژن نقش مهمی در تنظیم میل و برانگیختگی جنسی دارند. اگرچه عادتپذیری جنسی یک فرایند کوتاهمدت است، اما تغییرات طولانیمدت در سطح تحریکات جنسی میتواند به طور غیرمستقیم بر تنظیم هورمونی نیز تأثیر بگذارد.
3- ارتباط عادتپذیری جنسی با اثر کولیج (Coolidge Effect)
اثر کولیج پدیدهای است که در بسیاری از گونههای پستانداران مشاهده میشود و در آن، میل و عملکرد جنسی نرها (و تا حدی مادهها) با معرفی یک شریک جنسی جدید، حتی پس از رسیدن به سیری جنسی با شریک قبلی، دوباره افزایش مییابد.
ارتباط این دو مفهوم به این صورت است:- اثر کولیج، راهی برای غلبه بر عادتپذیری جنسی است. زمانی که فرد به یک شریک جنسی یا یک نوع خاص از تحریک جنسی عادت میکند و پاسخهای جنسیاش کاهش مییابد، معرفی یک شریک جنسی جدید یا یک نوع تحریک جدید میتواند تازگی و نوآوری را به همراه داشته باشد.
- تازگی، مدارهای پاداش را دوباره فعال میکند. محرک جنسی جدید به عنوان یک تجربه نو در مغز پردازش میشود و منجر به افزایش مجدد ترشح دوپامین و فعال شدن مدارهای پاداش میگردد. این امر باعث افزایش میل و برانگیختگی جنسی میشود و به طور موقت اثرات عادتپذیری را خنثی میکند.
- اثر کولیج نشان میدهد که عادتپذیری جنسی، محرک-ویژه است. به این معنی که عادت کردن به یک نوع خاص از تحریک یا یک شریک جنسی خاص، لزوماً به معنای کاهش کلی میل جنسی به سایر محرکها یا شرکای جنسی نیست.
استاد تشکر از معلومات خوبتون.
آیا این مکانیسم در جنسیت و نژاد و ژنتیک های مختلف یکسان هست؟