پرسش خود را بپرسید

به نظر شما، نقطه وحدت در کثرت چیست؟

تاریخ
١ هفته پیش
بازدید
٥٩

این سؤال، که در ادبیات عرفانی و فلسفی فارسی بسیار مطرح است، به دنبال یافتن نقطه‌ای است که در آن، تکثر و گوناگونی جهان هستی، به وحدت و یگانگی تبدیل می‌شود. به عبارت دیگر، این سؤال می‌پرسد که چگونه می‌توان در میان انبوهی از پدیده‌ها و موجودات گوناگون، یک اصل یا حقیقت واحد را یافت.

٤ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

چیزی که می فهمم از جمله ' نقطه وحدت در میانِ کثرت'

یعنی در همه چیز یک نقطه مشترک هست

که آن نقطه در همه چیز هست . 

یا همه چیز ، از یک چیز هستند .

یا  همه چیز ، در آخر یک چیز می شوند . 

جواب : آن جان است . جان ، نوری  است که مایه حیات ، همه چیز است . 

و ان نوری است ورای نورها . 

اما اینها درک روشنفکرانه است . 

دانش است . 

برای رسیدن از کثرت به نقطه وحدت ، راه عملی وجود دارد . 

یعنی آدمی می تواند از کثرتِ بدن ( حسها) ، احساسات ، مغز ( تفکر و تعقل ) ، ذهن ( ریشه عوامل روان )،به یک نقطه برسد و آن در جریان مراقبه عمیق ممکن می شود . 

زمانی که آدمی به نقطه وحدت برسد ، در آن جذب می شود و ناپدید می شود .

فیلم لوسی    Lucy،   در واقع همان اتفاقاتی را نشان می دهد که برای یک مراقبه گراتفاق می افتد که به آن جادوگری می گویند .

در واقع آن راه برگشتی که خدا به آدم یاد داد همین مراقبه و محو شدن از کره زمین است . 

در داستان منصور حلاج اشاره شده که در زندان که بود ، زمانهائی ناپدید می شد و در آموزش بودائی و در کتب آنها نیز ، بسیار به ناپدید شدن مراقبه گران سطوح بالا اشاره شده . 

نقطه وحدت ، یعنی تنها آگاه بودن و از بدن و احساسات و قسمت تاریک ذهن ، جدا بودن . 

در عرفان به آن  فنا و وصال می گویند . 

یعنی با شمس الحق ، یکی شدن . 

به این منبع جان ها یا خورشید حق ، خدا می گویند . 

جان در دل است .

جانا( jhana  ) ، رودی از جان ها است   که به جانان یا اقیانوس جان ها منتهی می شود . 

دو فرشته راه فنا به من آموختند : 

پیش خود هیچ مگو ( سکوت یا خرد)

غیر از او هیچ مخواه ( عشق  یا آگاه بودن محض)

١,٠٦٨
طلایی
٠
نقره‌ای
١٥
برنزی
١٣
تاریخ
٢٣ ساعت پیش
نقطه وحدت در کثرت چیست؟

این پرسش یکی از اساسی‌ترین مباحث در فلسفه، عرفان و حکمت است که تلاش می‌کند رابطه‌ی میان یگانگی و گوناگونی را توضیح دهد. در جهان هستی، تنوع و تکثر فراوانی مشاهده می‌شود، اما آیا در پسِ این همه اختلاف، حقیقتی یگانه نهفته است؟


۱. نگاه عرفانی به وحدت در کثرت

🔹 وحدت وجود و کثرت مظاهر
در عرفان اسلامی، به‌ویژه در مکتب ابن عربی، مفهوم "وحدت در عین کثرت" به این معناست که تمام پدیده‌ها و موجودات، جلوه‌های گوناگون یک حقیقت مطلق (حق‌تعالی) هستند. یعنی، تکثر ظاهری است و در باطن، همگی تجلی یک حقیقت یگانه‌اند.

📌 مثال:
مانند نور سفید که در منشور به رنگ‌های مختلف تجزیه می‌شود، اما در اصل همان یک نور است.

🔹 رابطه‌ی عاشق و معشوق در عرفان
در اشعار مولانا و حافظ، وحدت در کثرت اغلب با عشق بیان می‌شود. عاشق، در ابتدا کثرت می‌بیند (جلوه‌های مختلف معشوق)، اما در نهایت درمی‌یابد که همه چیز از معشوق واحد سرچشمه می‌گیرد.

📝 مولانا:
"آنِ توام مرا به من باز مده / من را از من بگیر و به خود ده"
(یعنی: کثرت را کنار بگذار، و به وحدت بازگرد.)


۲. نگاه فلسفی به وحدت در کثرت

🔹 حکمت متعالیه (صدرالمتألهین)
صدرالمتألهین شیرازی نظریه حرکت جوهری و تشکیک وجود را مطرح کرد. او باور داشت که وجود، واحد است، اما شدت و ضعف دارد. تمام موجودات، در حقیقت درجات مختلفی از یک واقعیت واحد هستند.

📌 مثال:
مانند گرما که در اشیای مختلف، شدت و ضعف دارد، اما ماهیت آن یکی است.

🔹 فیلسوفان یونانی و مفهوم کلیت
افلاطون و ارسطو معتقد بودند که در پسِ تمام موجوداتِ متکثر، یک اصل کلی و بنیادین قرار دارد. افلاطون این را "مُثُل" و ارسطو آن را "جوهر نخستین" نامید.

📌 مثال:
هر درخت، شکلی متفاوت دارد، اما همه درخت‌ها بر یک مفهوم کلی "درخت بودن" دلالت دارند.


۳. نقطه وحدت در کثرت کجاست؟

اگر از دید عرفانی نگاه کنیم: نقطه‌ی وحدت، وجود مطلق (حق‌تعالی) است که همه‌ی موجودات، پرتوی از آن هستند.
اگر از دید فلسفی نگاه کنیم: نقطه‌ی وحدت، اصل جوهری وجود است که در اشکال مختلف متجلی می‌شود.
اگر از دیدگاه تجربی نگاه کنیم: حتی در علم نیز، قوانین گوناگون طبیعت به یک نظریه‌ی وحدانی می‌رسند (مثلاً تلاش برای یافتن "نظریه‌ی همه‌چیز" در فیزیک).

🔹 نتیجه:
"نقطه وحدت در کثرت، همان حقیقت یگانه‌ای است که در پسِ تمام پدیده‌های گوناگون قرار دارد، خواه آن را خدا، وجود، عشق، یا قانون بنیادی طبیعت بنامیم."

تاریخ
٦ روز پیش

کسی که توحید رو درک کنه می‌تونه وحدت در کثرت رو درک کنه.

٣,٠٤٨
طلایی
١
نقره‌ای
٤٠
برنزی
٨٦
تاریخ
١ هفته پیش

تعریف وحدت:به نظر ابن سینا، ارائه تعریف دقیقی از مفهوم وحدت، بسیار مشکل است؛زیرا اگر بخواهیم وحدت را تعریف کنیم، در تعریف آن، کثرت را اخذ می کنیم و اگر کثرت را بخواهیم تعریف کنیم، وحدت را در تعریف آن، اخذ می کنیم.پس تعریف (حقیقی) وحدت و کثرت امکان ناپذیر است.وحدت را تعریف کرده اند به:

«الواحد هو الذی لایتکثر ضرورة فاخذنا فی بیان الواحد، الکثره.» 

«واحد آن چیزی است که ضرورتا کثیر نمی شود.پس در معنای واحد، کثرت اخذ شده است.»

تعریف کثرت

«ان الکثرة هی المجتمع من وحدات فقد اخذنا الوحدة فی حد الکثره.ثم عملنا شیئا آخر و هو انّا اخذنا المجتمع فی حدها و المجتمع یشبه ان یکون هو الکثره نفسها.و اذا قلنا من الوحدات او الواحدات او الآحاد، فقد اوردنا بدل لفظ الجمع هذا اللفظ و لا یفهم معناه و لا یعرف الا بالکثره.» 

کثرت را نیز چنین تعریف کرده اند که کثرت: مجتمع از وحدات است.پس کثرت را با مفهوم وحدت تعریف کرده ایم.و همچنین در تعریف کثرت لفظ اجتماع را به کار برده ایم و مفهوم اجتماع، همان مفهوم کثرت است.و اگر در تعریف کثرت بگوییم که کثرت عبارت است از وحدات یا واحدات یا آحاد، به جای لفظ جمع از الفاظ جمع استفاده کرده ایم و معنای جمع جز با کثرت فهمیده نمی شود.

پس همانطور که ملاحظه می شود، واحد را با کثرت و کثرت را با واحد، تعریف کرده اند.

بدیهی بودن مفهوم واحد و کثیر

ابن سینا می فرماید:چقدر بر ما مشکل است که در مورد تعریف واحد و کثیر، سخن قابل اعتنایی بگوییم.و لکن کثرت نزد خیال اعرف است و وحدت نزد عقل.همچنین می توان گفت که وحدت و کثرت از امور بدیهی اند؛ولی ابتدا کثرت را تصور می کنیم و وحدت را نیز بدون هیچ مبدایی تعقل می کنیم.و اگر مبدایی برای وحدت باشد، آن مبدأ خیالی است؛یعنی عقل برای تعریف وحدت، از خیال(کثرت)کمک می گیرد.مفهوم کثرت را که می خواهیم تعریف کنیم.براساس مفهوم وحدت که امر عقلی است، تعریف می کنیم.و الاّ مفهوم وحدت یک امر بدیهی است و تعریف وحدت با کثرت تعریف تنبیهی است.


* باز نشر از سایت 👇

https://hawzah.net/fa/Article/View/87178/وحدت-و-کثرت-از-دیدگاه-ابن-سینا
٤٥,٥٦٦
طلایی
٥٥
نقره‌ای
١,٠٢١
برنزی
٣٠٧
تاریخ
١ هفته پیش

پاسخ شما