کشتی نوح و طوفان نوح
فرض کنید که ما در زمان حضرت نوح هستیم ، یا اصلا چرا اینطوری فرض کنیم ، اینطور بگیم که پیامبری در هزاروچهارصد سال پیش آمده و مردم را از آن زمان از طوفانی خبر میدهد و در مکه و در عربستان در مکانی که دریایی نبوده و نخواهد بود شروع به ساختن کشتی کرده و هنوز هم دارد این کشتی را میسازد و هنوز هم میگوید طوفانی بس عظیم در راه است که همه را نابود میکند الٌا کسانیکه به الله ایمان آورند ، هزار و چهارصد سال مشغول موعظه و ساختن کشتی ست و خود را پیامبر خدا نامیده ، و نویدهایی هم به کسانیکه به او ایمان بیاورند میدهد ، به نظرتان کسی حرف های او را باور میکرد ؟ این همه سال مشغول ساختن کشتی است که در بیابان قرار دارد ، و ما امن معه الّا قلیل ،
وقتی سوره هود درباره شروع طوفان میگوید حتی اذا جاء امرنا وفارالتنور قلنا احمل فیها من کلّ زوجین اثنتین و اهلک الّا من سبق علیه القول و من ءامن ، و هی تجری بهم فی موج کالجبال، بعد از این همه سال راست گویی پیامبر و وعده او آشکار میشود ، آیا من از کسانی هستم که باور داشتم به این پیامبر و وعده او ؟ آیا از این عذاب رهایی خواهم یافت ؟ ( در طریق معرفت سوار کشتی نوح شدن تازه اول راه است ، سپس ابراهیم بت شکن طریقت را نشان میدهد و البته لا فرق بین احد من رساله) فافهم
٣ پاسخ
خود قران و خداوند بزرگ میفرماید من چراغ هدایت هستم . پیامبران از خود به اذن خدا نشانه هایی از علم و دانش داشتند که مردم برخی از سوالات خود را از انان جویا میشدند و این بر حقانیت آنان می افزود .
جو تمسخر و نادانی در آن زمان بیداد میکرد چه بسا یه شماری دل به پیوست داشتن اما ...
هر چیزی رو باید در زمان خود سنجید به این علم و آگاهی امروزه شما قطعا در صفوف ایشان بودید اما در شرایطی که کمتر کسی انگ تمسخر رو به خود میخرید آیا متمایل میشدیم این قابل پیش بینی نیست .
قصه های قران هم بیشک برای پند و الگو گرفتن بوده یعنی واقعی بودن برخی از گذشته قید شده برخی هم از آینده . خداوند حق هست و نیازی به داستان سرایی ندارد . چطور ممکن است کتابی که سراسر راستی و درستیست داستانهایش تمثیلی باشد؟؟؟
در قران به داستان معراج هم اشاره شده / کسی آنرا ندید اما در آن قید کرد . مردم چه درکی از آسمانها داشتند وقتی هنوز زمین را تخت میدانستند؟؟؟ بنابراین فهم انسانها از شعر یک شاعر به درک آنان برمیگرده/در واقع توانایی فردی ادم ها در همه زمینه ها یکسان نیست از اینرو استادانی برای هر حرفه بوجود آمد
با سلام واحترام وتواضع برای داشتن دوستی مثل شما(البته اگر افتخار بدهید):
جناب آقای الهیاری، چرا دور بریم.اگه اجازه بفرمایید با طرحی جدید جواب بدم.مناظرۀ میان طرفداران علم وفلسفۀ وجود.قائلان به تعالی روح در کالبد جسم در حیاتی دوباره به آیه هایی که از بس وجود داره دیگه حس نمیشن و از آن طرف قائلان به علم واینکه شواهد علمی برای حیات دوباره و انسانیت و آدمیت، وجود نداره، بنابر غالبا مباحثی که بطور کلیشه ای میان علم ودین بنابه دلایل مشخص نفع بشری، می گویند شواهد وجود نداره.بابا بندۀ خدا همون علمی که ازش دم می زنی، بواسطۀ شواهد کمه که شاخک های فرضیه سازتان را برای شناخت بکار می اندازد.از بس که الان با این حال زیسته ایم، شواهد غیر قابل انکار برای ما عادی شده.پس همین جوری که الان هستیم گذشته هم بودیم و...بشر دچار توهم مبدا و بحران معنای وجودش است.والسلام.موید باشید
سلام بزرگوار دوست من ، بنده هم از آشنایی با شما و دوستان با فضیلت بسیار خوشحالم ، اگر به سوال های بنده توجه کردید متوجه شدید که بنده جایی دیگه نمیتونم این سوال ها رو مطرح کنم ، چون فورا برچسب سکولار بهم میزنند و طرد میکنند ، ممنونم از جنابعالی انشاالله که سلامت و خوش باشید
باسلام،
پس همدردیم، ولی انسان با انسانیت ورسیدن به آدمیت و قرب وکمال لذت می یابد. اگرکسی به مرحله ای رسیده که، جوهر خویش را پیدا کن کمال این است وبس، تأسف بر کسانیست که ازاو جامانده وعقب ماندگی ودرماندگی خود را توجیه می کنند. مهم لذتش که دارید می برید. دروپ
باسلام مجدد،
اگر شعوری نزد فلاسفه بیکاری که واقعا بی شعورند بود، دقیقا همین سوال شما و عرایض بنده پیوندیست بین مباحثی که یکی اند، منتها بدلایل نفع شخصی هر قشری، از مفهومی، کسب روزی می کند. وگرنه حرف ها همه یکی اند، ولی نفع شخصی آنها از هم جدا می کند.
این داستان‌های تخیلی برای پند و موعظه هستند و لزومی نداره واقعی باشند. بدیهیه که کسی حرفش رو باور نمیکنه
داستان های تخیلی ؟ هذا قصص الحق ، به هیچ طریق دیگری نمیشه از نقشه روح صحبت کرد ، فکر میکنید تمام قصه های قرآن تخیلی هستند ؟ اینکه چرا با قصه میخواد از نقشه روح ، از هبوط تا عروج روح ، صحبت کنه ، به نظرم فقط میشه از رویداد هایی که قبل از ما انسان ها درک کردند قضیه رو شرح بده ، حالا بعضی میگن اساطیر الاولین ، دیگه خود دانند
داستانی که شواهد تاریخی نداشته باشه تخیلی حساب میشه. مثل خیلی از اسطوره ها و کتاب های حماسی هندی و یونانی گرفته تا کتاب های مقدس و حتی شاهنامه خودمون.
یعنی داستان هبوط آدم کلا تخیله؟ داستان نوح واقعی نیست ؟ همچین چیزی نبوده ؟ اینطوری که همه زمان گذشته میشه تخیل !!! مگر همین چند قرن اخیر ؟ به موسی و عیسی چطور ؟ تخیلی که نیستند به نظر شما ؟
من اینجا نیستم که شما رو قانع کنم. فقط جواب سوالتون رو دادم. بله از نظر من همش تخیلیه و واقعیت نداره
پاسخ شما
و لقد انزلنا علیکم کتابٌ فیه ذکرکم ،
حتما میدانید ذکر ما در کجای قرآن آمده است ،