فلسفه وجودی و واجب الوجود

الله چیست؟

ایا با چیست نوشتن باید گفت خداوند شی است؟ خیر

ایا نوشتن کلمه فرد ، شما را به یاد شخص میندازد یا شخصیت؟

ایا واحد شما را با یاد تنهایی میندازد یا گان؟ یکگاکه ، دوگانه و ... یکپارچه ، دوپارچه ، سه پاره و چندپارگی؟ واحد یعنی بهم رسیده و نشان از یکسره شدن دارد و نه چند پارگی. پارچه هم یعنی تیکه های کوچک و یکپارچه یعنی یک تیکه ، یکسره و هموار.

فرد مقابل  زوج است  یعنی تک و تنها

یعنی از خداوند یک نمونه وجود دارد و منظور شخص و فرد و .... نیست.

فرد از بابت اینکه به تنهایی اشاره داشت گاها به کرکتر یا شخص گفته شد ، یعنی نمونه جدا و منحصر

دیدگاهتان رو نسبت به شخصیت بهتر است کاملتر کنید.

ریشه شناسی شخص و شخصیت را از من بخوانید . کمک  کننده است

نکته شماره 1 : شما اون ترجمه رو اشتباه میخونید ؛ در اون ترجمه خطاب به اشخاص گفته شماها قدرتمند تر از الله  نیستید  نه شما و نه هیچ فرد یا شخص دیگری . در واقع برای تعیین  قدرت دیگران در برابر خدا گفته شده  یعنی اصل موضوع  میزان قدرت بودن و نه  شخصیت  پنداری  کما اینکه در برابر سوالی که حتی پیامبران از خدا پرسیدند از چه هستی  گفت  من از نورم و در جاهای دیگری  تلویحا گفت بهتر است مرا از نور بدانید   یعنی  امکان اینکه از چیزی فراتر از نور باشد نیز میرود . در جایی از پیامبر  پرسیدند  علم انسان چگونه است گفت اگر 1 روز از دنیا باقی مانده باشد و 26 حرف داشته باشیم انسان در ان زمان فقط 2 کلمه از 28 کلمه را   درک  کرده . خب اونوقتت به نگر شما  خداوند چطور باید به انسان  بگوید من فلان چی هستم وقتی اسنان درکی از چیز های دیگر ندارد. شما  تا مشتق گیری را ندانید   نمیتوانید وارد انتگرال شوید وقتی  جمع را یاد نگیری مفهوم ضرب برایت قابل درک نیست و ...

 متعجبم  وقتی  خداوند در کتاب خود خودش را معرفی کرده و شما از  ایات آن مثال های  مردد میزنید چرا به معرفی خود خداوند  توجه نمیکنید؟؟؟ خداوند یکتاست از ازل   بوده  و تا ابد میماند . اگر انسان قرار بود به فهم خداوندی برسد  انگاه خداوند چه معنا داشت؟؟؟؟ 

راجبه الله هم من به این نظر رسیدم  الله  از  آل  + اله   آمده  یعنی  اله  آل یا اله بزرگ /  آل در زبان های قدیم یعنی بلند / عمیق / ریشه دار       و   ....

مانند شیردال /  دالان /  دال / تال  / تالار /  عالی / علی  / آلی ( شیمی آلی )  /  بال / بالا / والا  و .....   بعدها از آن  آل  استخراج شد  یعنی   از       تال / بال / دال    آل  پدید آمد . حتی  الوند  هم  به  وند یا بند  بلند و بالا  اشاره دارد .  آلبانی / آلپانی  / آلپ ( رشته کوهای آلپ )  و ...  نیز  به همین بلندی اشاره دارند =>  الله = آل اله = اله  بزرگ خب  اگر کافر نشوم و  برابر  داستان های  یونانیان  که  مثلا بهخ چند خداوندگاری باور داشتند  در  ایران باستان هم   باور به  چند  الله ( بهتر است بگوییم  اله و نه الله ( خدای بزرگ )   )  وجود داشته  همچون خدای  باران / آب / و ... منظور  اله  باد / باران و آتش و ...  بوده حتی در  اسلام هم خداوند فرمود برای هر موضوعی فرشتگانی را منصوب کردم ؛ این فرشتگام همان اله  میباشند  اما از میان این فرشتگان به خدا یا فرشته بزرگ   الله  = آل + اله  میگویند یعنی فقط مختص خداست برای همین به خدا ؛  خداوند بزرگ = الله  گفتند  و  نه سایر فرشتگان که در درجات اله و فرشته هستند اما به درجه خداوند بزرگ نیستند. شاهی برای یک نفر است و آن لله  یا خداوند بزرگ است و گرنه بزرگ در صورتی که همه بزرگ باشند بی معناست . خداوند همه آنها را برای انجام امورات افرید جنس آنان همچون خداوند است اما برای خداوند مشغول بکارند.

عزیز جان ، در کلمات و نسخ و نوشته ها ، گم شدی . تو نمی تونی با این سوالات ، اذهان پوسیده رو به تفکر و تعقل وادار کنی . 

مغز که محل تفکر ، تعقل ، توهم ، تخیل ، تصور و تجسم هست،همان هوش طبیعی است که از روش هوش مصنوعی ساختن.

یعنی هر چی که بهش بدی ، بر می داره ازش هزاران تصویر و تجسم و توهم و تخیل می سازه . البته شاید دوست داشته باشی که فیلسوف بشی یا شاید هستی .

ولی در سخن و نوشته و حدیث و نظریه و .... میتونه هزار اشکال و نادانی باشه .چون حقیقت نیست ، ساخته و پرداخته مغز هست . 

شما می فرمائید که یک حدیث هست که برای خدا ، شخص قائل شده . 

خب ، حدیث اشتباه هست .    

اصلا ۱۰۰ تا حدیث باشه ، بازهم اشتباه هست . 

ما یک خدای یگانه داریم که نور هست جان هست .  نوری ورای نورها . 

آن نور به ماده / انرژی تاریک می تابد و آنرا به حیات می آورد . 

حالا میتونی بپرسی : پس کی انرژی تاریک رو آفرید ؟    همان نورِ جان که آنرا به حیات آورد . اگر جان نباشد ، توئی در اینجا نیست که سوال بپرسد .

حالا ، یک سری خداگونه داریم . خود آدمی زاد ، خداگونه هست . یعنی یک سری صفات خدای یگانه درونش هست . علاوه بر اینکه فرموده شده که : از روح خود بر آدمی دمیدم . ولی آدم نمی تونه بگه " من ، خدا هستم " ولی میتونه بگه " خدا در من هست" . حالا چون خدا در آدمی هست ، آیا خدا ، یک فرد هست ؟ آیا خدا ، شخصیت هست ؟ 

زمانی که از این سوالات دیوانه وار خسته شدی ، آخرش به مراقبه و مشاهده می رسی و میری به درون تا جواب سوالات رو  آنجا پیدا کنی . تمام بزرگان ایران ، ما رو راهنمائی کردن که به درون بریم و در آنجا خدا رو ملاقات کنیم . منتها ، باید به اون رشد رسید . مثلا میگن سعدی ، خیام یا مولانا و ....آن فیلسوف و حکیم و عارف و ... و صوفی .

یعنی این بزرگان هم اول اهل قیل و قال بودن    ودر کتابها و دست نوشت ها و سنتها به دنبال حقیقت یا جواب سوالاتشون بودن و  بعد وارد عشق و حال شدن  ( حال به معنی در زمان حال بودن ) 

آخرش اگر به اینجا برسی  رها میشی.

ای نسخه نامه الهی که توئی

ای آئینه جمال شاهی که توئی

بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست

در خود بطلب هر آنچه که خواهی توئی   

جواب تمام سوالات در بدن و مغز و دل خودت هست .  اطلاعات از روز اول آفرینش ، در خودت هست فقط کافیه نورِ آگاه بودن رو از بیرون ، برگردونی به درون . 

rahnamaaries.blogfa.com 

پروفایل شما رو خوندم ، امید دارم جواب سوالاتت رو پیدا کنی .

باشد تا اینگونه باشد .

شاد و پیروز باشید