معانی رایج کلمه context چیست؟
لطفا معانی دقیق این کلمه رو حد الامکان با مثال بیان کنید
واقعا از طریق ترنسلیتر بیشتر گمراه شدم
٣ پاسخ
بافت؛ محی؛ زمینه؛ بستر (نه به معنی تخت خواب بلکه به معنی موقعیت)؛ مجرا؛ جایگاه؛ متن؛ مفاد؛ چهار چوب؛ شرائط
- it is unfair to quote out of context.
نقل قول خارج از شرائطی (یا متنی) که در آن مطلب گفته شده است منصفانه نیست.
- the historical context in which Chaucer wrote should be considered.
زمینه تاریخی که چاسر در آن نوشته باید در نظر گرفته شود.
- the proposals need to be considered in the context of new European directives.
پیشنهادات باید در چهار چوبِ دستورالعمل های جدید اروپایی در نظر گرفته شوند.
- skilled readers use context to construct meaning from words as they are read.
خوانندگان ماهر از متن برای ساختن (فهمیدن) معنی کلمات هنگام خواندن استفاده میذکنند.
- the complex meaning of irony is only graspable in context.
معنای پیچیده کنایه فقط در بافتی (که مطرح میشود) قابل درک است.
- His decision can only be understood in its context.
تصمیم او را فقط میتوان در بستر خودش درک کرد
کلمه Context یکی از واژههای پرکاربرد در انگلیسی است که بسته به حوزه و کاربرد آن، معانی مختلفی دارد. در ادامه، معانی دقیق این کلمه همراه با مثال آورده شده است:
1. زمینه، بستر، شرایط (Situation, Background)
این معنی زمانی استفاده میشود که بخواهیم درباره شرایط یا موقعیتی صحبت کنیم که چیزی در آن اتفاق میافتد.
🔹 مثال:• In the context of war, many decisions are made under pressure.
(در بستر جنگ، بسیاری از تصمیمات تحت فشار گرفته میشوند.)• To understand his reaction, you need to consider the context of the situation.
(برای درک واکنش او، باید شرایط موقعیت را در نظر بگیری.)2. متن یا عباراتی که معنای یک کلمه را مشخص میکنند (Linguistic Context)
در زبانشناسی، Context به عباراتی گفته میشود که قبل و بعد از یک کلمه یا جمله میآیند و به ما کمک میکنند معنای آن را بفهمیم.
🔹 مثال:• The meaning of “bank” depends on the context—does it refer to a financial institution or the side of a river?
(معنی “bank” به متن بستگی دارد—آیا منظور بانک مالی است یا کناره رودخانه؟)• Without context, this word can be very confusing.
(بدون متن و بستر مناسب، این کلمه میتواند بسیار گیجکننده باشد.)3. بستر فرهنگی یا تاریخی (Historical/Cultural Context)
این معنی به شرایط تاریخی، اجتماعی، یا فرهنگی اشاره دارد که درک یک رویداد، ایده یا اثر هنری را ممکن میسازد.
🔹 مثال:• To fully appreciate this painting, you must understand the historical context of the Renaissance.
(برای درک کامل این نقاشی، باید بستر تاریخی رنسانس را بشناسی.)• This law must be analyzed in the context of the society at that time.
(این قانون باید در بستر اجتماعی آن زمان تحلیل شود.)4. بافت برنامهنویسی و علوم کامپیوتر (Computing Context)
در علوم کامپیوتر، Context به اطلاعاتی اشاره دارد که وضعیت یک برنامه یا فرآیند را تعیین میکند.
🔹 مثال:• The operating system saves the context of a process before switching to another task.
(سیستمعامل قبل از تغییر به یک وظیفه دیگر، بستر (وضعیت) یک پردازش را ذخیره میکند.)• In machine learning, context-aware systems adapt their behavior based on environmental factors.
(در یادگیری ماشین، سیستمهای آگاه از بستر، رفتار خود را بر اساس عوامل محیطی تطبیق میدهند.)5. مفهوم کلی یا چارچوب فکری (Broader Meaning or Framework)
گاهی Context به معنای یک چارچوب کلی برای درک یک موضوع یا ایده است.
🔹 مثال:• Freedom of speech should be considered in the broader context of human rights.
(آزادی بیان باید در چارچوب وسیعتری از حقوق بشر در نظر گرفته شود.)• This theory makes more sense when seen in the context of modern physics.
(این نظریه زمانی منطقیتر میشود که در چارچوب فیزیک مدرن بررسی شود.)جمعبندی:
Context یعنی شرایط، محیط، یا بستر یک چیز که به ما کمک میکند آن را بهتر درک کنیم. این کلمه بسته به زمینه میتواند به شرایط یک موقعیت، متن و زبان، بستر تاریخی، محیط فنی، یا چارچوب کلی یک موضوع اشاره داشته باش