کلمه های beauty/secure/protection رو در حالت های noun /verb /adj /adv
کلمه های
beauty/secure/protection
رو در حالت های
noun /verb /adj /adv
بگید لطفا و هر کدوم رو با معنی و کاربردش بگید .
٣ پاسخ
به ترتیب n/v/adj/adv
beauty/beautify/beautiful/beautifully
زیبایی/زیباسازی یا زیبا کردن/زیبا/به زیبایی
security/secure/secure/securely
محافظت/ایمن کردن یا ایمن سازی یا محافظت کردن/ ایمن یا امن /به طور ایمن یا مستحکم
protection/protect/protective/protectively
مراقبت یا دفاع/ مراقبت کردن یا دفاع کردن/ دفاعی یا ایمنی/ به حالت حفاظتی
• اسم (Noun):
Meaning: زیبایی
Usage: “The beauty of the sunset was breathtaking.”
(زیبایی غروب خورشید نفسگیر بود.)
• صفت (Adjective):
Meaning: زیبایی بخش
Usage: “She wore a beauty dress to the party.”
(او یک لباس زیبایی به مهمانی پوشید.)
• قید (Adverb): معمولاً در این حالت به شکل قید به کار نمیرود.
• فعل (Verb): کلمه beauty معمولاً به عنوان فعل استفاده نمیشود.
2. Secure• اسم (Noun):
Meaning: امنیت
Usage: “The security of the building is a top priority.”
(امنیت ساختمان اولویت اصلی است.)
• فعل (Verb):
Meaning: امن کردن، محافظت کردن
Usage: “They secured the house by installing an alarm system.”
(آنها خانه را با نصب یک سیستم زنگ خطر امن کردند.)
• صفت (Adjective):
Meaning: امن، ایمن
Usage: “She feels secure in her new job.”
(او در شغل جدیدش احساس امنیت میکند.)
• قید (Adverb): کلمه secure معمولاً به عنوان قید استفاده نمیشود.
3. Protection• اسم (Noun):
Meaning: حفاظت
Usage: “The protection of the environment is crucial.”
(حفاظت از محیط زیست ضروری است.)
• فعل (Verb): کلمه protection معمولاً به عنوان فعل استفاده نمیشود.
• صفت (Adjective): کلمه protection به عنوان صفت استفاده نمیشود، اما معادلهای صفت مانند “protective” وجود دارند.
Meaning: محافظت کننده
Usage: “She wore a protective helmet while riding her bike.”
(او در حالی که دوچرخه سواری میکرد، کلاه ایمنی محافظتی پوشیده بود.)
• قید (Adverb): کلمه protection به عنوان قید استفاده نمیشود.
البته! در اینجا کلمات "beauty"، "secure"، و "protection" را در حالتهای مختلف و با معنی و کاربردهایشان بررسی میکنیم:
### 1. Beauty
- **Noun (اسم)**: Beauty
- **معنی**: زیبایی
- **کاربرد**: The beauty of the sunset took my breath away. (زیبایی غروب آفتاب نفسم را بند آورد.)
- **Verb (فعل)**: Beautify
- **معنی**: زیبا کردن
- **کاربرد**: She wants to beautify her garden with flowers. (او میخواهد باغش را با گلها زیبا کند.)
- **Adjective (صفت)**: Beautiful
- **معنی**: زیبا
- **کاربرد**: She wore a beautiful dress to the party. (او یک لباس زیبا برای مهمانی پوشید.)
- **Adverb (قید)**: Beautifully
- **معنی**: به زیبایی
- **کاربرد**: The artist painted the portrait beautifully. (هنرمند پرتره را به زیبایی نقاشی کرد.)
### 2. Secure
- **Noun (اسم)**: Security
- **معنی**: امنیت
- **کاربرد**: The bank has high security measures in place. (بانک اقدامات امنیتی بالایی دارد.)
- **Verb (فعل)**: Secure
- **معنی**: تضمین کردن، ایمن کردن
- **کاربرد**: Please secure the windows before you leave. (لطفاً قبل از رفتن پنجرهها را ایمن کنید.)
- **Adjective (صفت)**: Secure
- **معنی**: امن، ایمن
- **کاربرد**: This is a secure location for our meeting. (این مکان امنی برای جلسه ما است.)
- **Adverb (قید)**: Securely
- **معنی**: به طور ایمن
- **کاربرد**: She locked the door securely before going to bed. (او در را به طور ایمن قفل کرد قبل از خوابیدن.)
### 3. Protection
- **Noun (اسم)**: Protection
- **معنی**: حفاظت، محافظت
- **کاربرد**: The sunscreen provides protection against UV rays. (کرم ضد آفتاب حفاظت در برابر اشعههای UV را فراهم میکند.)
- **Verb (فعل)**: Protect
- **معنی**: محافظت کردن
- **کاربرد**: We need to protect our environment. (ما باید محیط زیست خود را محافظت کنیم.)
- **Adjective (صفت)**: Protective
- **معنی**: محافظ، حفاظتی
- **کاربرد**: He wore protective gear while working. (او هنگام کار از تجهیزات محافظتی استفاده کرد.)
- **Adverb (قید)**: N/A (Protection به صورت قید استفاده نمیشود)