منظور شاعر از " رُپرُپهیِ فرصتسوزِ" و "پیادهگانِ سردِ شطرنج" چیست ؟
نخستین بار که در برابرِ چشمانام هابیلِ مغموم از خویشتن تازیانهخورد ششساله بودم.
و تشریفات
سخت درخور بود:
صفِ سربازان بود با آرایشِ خاموشِ پیادهگانِ سردِ شطرنج،
و شکوهِ پرچمِ رنگینرقص
و داردارِ شیپور و رُپرُپهیِ فرصتسوزِ طبل
تا هابیل از شنیدنِ زارییِ خویش زردرویی نبرد.
١ پاسخ
در این ابیات، شاعر از عبارتهای "رُپرُپهیِ فرصتسوزِ" و "پیادهگانِ سردِ شطرنج" برای ایجاد تصویرهای خاص و نمادین استفاده کرده است که دارای بار معنایی عمیقی هستند.
1. "رُپرُپهیِ فرصتسوزِ"
رُپرُپه به صدای طبل اشاره دارد. در اینجا، این عبارت به نوعی از صدای طبل اشاره میکند که برای از بین بردن فرصتها و آرامش افراد و ایجاد فضای اضطراب و هیجان به کار میرود. در واقع، این صدا به نوعی بیانگر بینتیجه بودن فرصتها و هدر رفتن آنها است.
در این عبارت، طبل به عنوان یک ابزار برای به وجود آوردن آشوب و از دست دادن فرصتها به تصویر کشیده میشود.
2. "پیادهگانِ سردِ شطرنج"
پیادهگان شطرنج نماد افرادی هستند که در بازی شطرنج نقشی ساده و پیشبینیشده دارند. این افراد معمولاً بهعنوان ابزار در اختیار دیگران (افراد صاحب قدرت یا مهرههای مهمتر) قرار میگیرند.
در اینجا، "سرد" به معنای بیاحساس بودن یا حرکت بهطور بیهدف و بیجان است. پیادهگانِ سرد ممکن است به افرادی اشاره داشته باشد که در جامعه یا در جنگها، بدون داشتن اراده یا اختیار خود، بهعنوان ابزار مورد استفاده قرار میگیرند. این عبارت به نوعی به وضعیت افرادی اشاره دارد که بدون شور و شوق و تنها بهعنوان ابزار حرکت میکنند.
مفهوم کلی:
شاعر در این ابیات تصویری از نظم و تشریفات رسمی و بیروح، همچون یک بازی شطرنج بیهیجان و از دست دادن فرصتها ایجاد میکند. در واقع، او بهنوعی در حال اشاره به وضعیتی است که در آن افراد بهعنوان ابزار در دست سیستمهای پیچیده و بیروح حرکت میکنند و فرصتهای واقعی از بین میروند.
این مفاهیم بهویژه در context اشاره به هابیل که در حال "تازیانهخوردن" است، تصویری از بیعدالتی و بیحسی اجتماعی ایجاد میکنند.