کدام یک از گزارههاي زیر، مثال شفافی از نیاز کاذب را معرفی میکند؟
تولد نظام تولیدي سرمایه داري تقریباً همزمان با انقلاب صنعتی اتفاق افتاد و ویژگی بارز این نظام، تولید بـه
هدف سود بود . بر خلاف نظام هاي پیش از سرمایه داري که کالا بر حسب نیاز تولید می شد، تولید کالا در ایـن
نظام با رویکرد ایجاد نیاز کاذب به منظور کسب سود بیشتر در دستور کار قرار گرفت. از این رو می توان گفت
که سرمایه داري، ارزش هاي سنتی از دست رفته انسان را که پیامد انقلاب صـنعتی بـود، بـا مـصرف گرایـی و
فردگرایی جایگزین نمود.
کدام یک از گزارههاي زیر، مثال شفافی از نیاز کاذب را معرفی میکند؟
I. تولید مدلهاي گوناگون تلفن همراه هوشمند در سالهاي اخیر شتاب چشمگیري پیدا کرده است.
II. صنعت مد و پوشاك، شخصیت انسان را به تمام معنـا نـشانه مـی رود و او را بـه گـرداب مـصرف گرایـی
میکشاند.
III. سریالهاي ایرانی که به صورت ویدیو رسانه در شبکه خانگی توزیـع مـی شـوند، سـوء اسـتفاده نظـام
سرمایهداري از هنر است.
1) فقط I و II
III و II ،I (2
3) فقط I و III
4) فقط II و III
٧ پاسخ
پاسخ صحیح گزینه 1) فقط I و II است.
توضیح:
- گزاره I: تولید مدلهای گوناگون تلفن همراه هوشمند در سالهای اخیر نشاندهنده ایجاد نیاز کاذب است، زیرا بسیاری از مدلهای جدید تغییرات اساسی و ضروری ندارند و تنها با تبلیغات، مردم به خرید مدلهای جدید ترغیب میشوند.
- گزاره II: صنعت مد و پوشاک نمونه بارزی از ایجاد نیاز کاذب است، زیرا مصرفگرایی در این حوزه اغلب فراتر از نیاز واقعی است و با تبلیغات و تغییرات مد مداوم، افراد به خرید محصولات غیرضروری ترغیب میشوند.
- گزاره III: توزیع سریالهای ایرانی در شبکه خانگی ممکن است نقدی بر جنبههای هنری و تجاری باشد، اما به طور مستقیم به مفهوم ایجاد نیاز کاذب اشاره نمیکند.
از این رو، فقط گزارههای I و II مثالهایی روشن از نیاز کاذب هستند.
گزینه 1 پاسخ درست میباشد
سلام دوست گرامی. بنظرم گزینه 1 درسته چون که مورد اول از این لحاظ مورد صحیحی هست که
شرکتها میان با ارائه مدلهای جدید تلفن همراه، حتی زمانی که تغییرات عمدهای داخل عملکرد دستگاهها ایجاد نکردن، سعی میکنن نیاز کاذب به ارتقاء و خرید محصولات جدید رو در مصرفکننده ایجاد کنن. مورد دوم هم که مربوط به صنعت مد و پوشاکه و خودتون میدونید الان این صنعت چه وضعیتی داره و ملت بر خلاف نیاز واقعیشون فقط بخاطر فشار های اجتماعی و مد پوشاک بیشتر از نیازشون رو تهیه میکنن که شاید فقط یکبار پوشیده بشه.
برای یافتن بهترین پاسخ، بیا نگاهی به هر گزاره بندازیم و ببینیم کدوم یکی مثال روشنتری از مفهوم «نیاز کاذب» ارائه میده:
1. **گزاره I**: توسعه سریع مدلهای مختلف تلفن همراه هوشمند، که ممکن است بسیاری از آنها فقط تغییرات جزئی داشته باشند یا به اندازه ضرورت نیاز همگان نباشند؛ این ترکیب میتونه به عنوان ایجاد یک نیاز کاذب در نظر گرفته بشه.
2. **گزاره II**: صنعت مد و پوشاک که انسانها رو به مصرف بیش از حد و تکراری وادار میکنه، نیز نشونهی بارزی از نیاز کاذب است.
3. **گزاره III**: سریالهای ایرانی توزیع شده از طریق ویدیو رسانه در شبکه خانگی، بنظر میرسه بیشتر به نقد فرهنگ پاپ اشاره داره تا نیاز کاذب.
این بررسی نشون میده که **گزارههای I و II** دقیقترین مثالها از نیاز کاذب رو نمایش میدن. بنابراین گزینهی درست به نظر من **1) فقط I و II** هست.
در این سوال، باید بهدقت تشخیص داد که کدام گزارهها میتوانند بهعنوان نمونههایی از "نیاز کاذب" معرفی شوند.
نیاز کاذب به معنای ایجاد یا تقویت نیازهایی است که در واقع بهطور طبیعی وجود نداشتهاند و بهطور عمدی برای تحریک مصرف بیشتر توسط صنایع و سرمایهداران طراحی میشوند.
- گزاره I: تولید مدلهای گوناگون تلفن همراه هوشمند در سالهای اخیر شتاب چشمگیری پیدا کرده است.
این گزاره بهطور مستقیم به تولید و عرضه مدلهای جدید اشاره دارد که عمدتاً برای ایجاد تمایل به خرید بیشتر و مصرف مداوم طراحی شدهاند، حتی اگر نیاز واقعی به این تعداد مدل مختلف وجود نداشته باشد. بنابراین، این نمونه میتواند مثالی از نیاز کاذب باشد. - گزاره II: صنعت مد و پوشاک، شخصیت انسان را به تمام معنا نشانه میرود و او را به گرداب مصرفگرایی میکشد.
این گزاره نیز بهطور واضح بهوجود آوردن نیازهای مصنوعی و توجه به "شخصیت" از طریق مصرف اشاره دارد. این یک مثال دیگر از نیاز کاذب است، زیرا مردم بهطور مداوم به دنبال خرید کالاهای مد روز هستند، حتی اگر بهطور ضروری نیاز به آنها نداشته باشند. - گزاره III: سریالهای ایرانی که به صورت ویدیو رسانه در شبکه خانگی توزیع میشوند، سوء استفاده نظام سرمایهداری از هنر است.
این گزاره به سوءاستفاده از هنر در قالب تولید محتواهای تجاری اشاره دارد، ولی ارتباط مستقیم با مفهوم نیاز کاذب ندارد.
بنابراین، پاسخ صحیح گزینه 1: فقط I و II است.
برای شناسایی مثالهای واضح از نیاز کاذب، باید به مواردی توجه کنیم که تولید کالاها یا خدمات به گونهای طراحی شدهاند که نیازهایی را ایجاد کنند که در واقع ضروری نیستند و بیشتر به منظور افزایش مصرف و سودآوری تولید میشوند.
• گزاره I: تولید مدلهای گوناگون تلفن همراه هوشمند میتواند به عنوان یک مثال از نیاز کاذب در نظر گرفته شود، زیرا این تولیدات به گونهای طراحی شدهاند که افراد را به خرید مدلهای جدیدتر وادار کنند، حتی اگر نیازی واقعی به آنها نداشته باشند.
• گزاره II: صنعت مد و پوشاک نیز مثال خوبی از نیاز کاذب است، زیرا این صنعت با ترویج روندها و تغییرات مداوم، افراد را به خرید لباسهای جدید و برندهای مختلف ترغیب میکند، در حالی که بسیاری از این خریدها به نیاز واقعی مرتبط نیستند.
• گزاره III: سریالهای ایرانی و سوء استفاده از هنر ممکن است نقدی بر نظام سرمایهداری باشد، اما به طور مستقیم به مفهوم نیاز کاذب اشاره ندارد. این گزاره بیشتر به انتقاد از نحوه استفاده از هنر در بازار میپردازد.
با توجه به تحلیل فوق، گزینه صحیح عبارت است از:
1) فقط I و II
برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید مفهوم "نیاز کاذب" را به خوبی درک کنیم. نیاز کاذب به نیازی گفته میشود که از طریق تبلیغات، مد، و فشارهای اجتماعی ایجاد میشود و لزوماً برای بقاء یا رفاه انسان ضروری نیست. این نیازها اغلب برای افزایش فروش و سود شرکتها ایجاد میشوند.
حال بیایید هر گزینه را بررسی کنیم:
- گزینه I: این گزینه یک مثال بسیار خوب از ایجاد نیاز کاذب است. شرکتهای تولیدکننده تلفن همراه با معرفی مداوم مدلهای جدید با ویژگیهای مشابه، باعث میشوند که مصرفکنندگان احساس کنند به مدل جدیدتری نیاز دارند، حتی اگر مدل قبلی آنها به خوبی نیازهایشان را برطرف میکرد. این کار به منظور افزایش فروش و سود انجام میشود.
- گزینه II: این گزینه نیز مثالی از ایجاد نیاز کاذب است. صنعت مد با ایجاد ترندهای مداوم و تغییر سریع مدها، باعث میشود که افراد احساس کنند باید دائماً لباسهای جدید خریداری کنند، حتی اگر لباسهای قبلی آنها همچنان قابل استفاده باشد.
- گزینه III: این گزینه ارتباط مستقیمی با مفهوم نیاز کاذب ندارد. این گزینه بیشتر به نحوه استفاده از هنر در سیستم سرمایهداری اشاره دارد.
بنابراین، گزینه صحیح، گزینه 1 است. یعنی گزینههای I و II هر دو مثالهای خوبی از نیاز کاذب هستند.