حق عینی و حق دینی
١ پاسخ
حق عینی که یکی از انواع حقوق مالی است ، حقی است که شخص نسبت به هر عینی که وجود خارجی داشته باشد ، دارد و می تواند بی واسطه و مستقیم حق خود را بر آن اعمال کند . حق مالک بر ملک خود، حق مساجر بر عین مستاجره ، حق مرتهن بر مورد رهن یا حتی حق ارتفاق و انتفاع نیز از حقوق عینی هستند.
حق عینی به دو دسته ی حق عینی اصلی و تبعی تقسیم می شود:
حق عینی اصلی : در حق عینی اصلی صاحب حق ، بی واسطه و مستقیم حق خود را اعمال کرده و می تواند به صورت کامل و یا ناقص از آن بهره ببرد که مثال معروف و مهم آن حق مالکیت است که فردی که مالک یک عین است، مثلا صاحب یک خانه ، هر زمان که بخواهد از مایملک خود استفاده می کند یا مستاجر که بر منافع عین مستاجره حق عینی دارد.
حق عینی تبعی : حق عینی تبعی زمانی به وجود می آیدکه که یک عین ، وثیقه انجام یک تعهد قرار بگیرد ، مثل عقد رهن ، راهن مالی را نزد مرتهن به وثیقه می گذارد که در صورت عدم انجام تعهد خود ، مرتهن بتواند طلب خود را از آن طریق وصول کند. پس تا زمانی که عدم انجام تعهد اتفاق نیفتد، مترهن حق خود را نمیتواند اعمال کند.
حق دینیحق دینی نیز از حقوق مالی است ، با این تعریف که حقی است که شخصی به عهده ی شخص دیگر دارد مثل حقی که بستانکار بر بدهکار دارد که ممکن است به صورت تعهد به انجام کاری باید و یا می تواند به صورت تعهد به انجام ندادن عملی صورت بگیرد که البته انتقال مال و پرداخت دین دو مثال مهم انجام کار هستند.
تفاوت حق عینی و دینیهمانطور که بیان شد حق عینی و دینی از حقوق مالی هستند ، بنابراین یکی از وجوه اشتراک آن ها مالی بودن است که در نتیجه ی آن حقوق غیر مالی مثل ازدواج ، طلاق ، حضانت و .. قایبل تقسیم به عینی و دینی نیستند اما این دو حق تفاوت هایی نیز دارند که عبارت اند از :
قابلیت اسقاط و انتقال
حق عینی و دینی ، هر دو قابلیت اسقاط دارند چرا که قابلیت اسقاط یکی از ویژگی های حق و وجه تمایز آن با حکم است و از این جهت مشترک می باشند اما اسقاط حق عینی را اعراض و اسقاط حق دینی را ابراء میگویند. باید توجه داشت که اعراض از حق مالکانه ، ایقاع نام دارد و برای اعراض هم قصد مالک لازم است و هم دست کشیدن از مال تحت مالکیت وی اما برای ابراء صرف قصد دارنده ی حق کافی است . درمورد قابلیت انتقال نیز این دو حق مشابه هستند ، یعنی هر دو قابلیت منتقل شدن دارند ولی انتقال حق عینی از نوع مالکیت از طریق عقد بیع و سایر عقود تملیکی صورت میگیرد اما انتقال حق دینی و حقوق عینی مانند حق انتفاع و ارتفاق و ... از طریق بیع صورت نمی گیرد بلکه از طریق دیگر عقود معین تملیکی و یا قرارداد های مشمول ماده ۱۰ قانون مدنی انجام می شود.
عناصر حق دینی و عینی
حقوق عینی همانطور که در تعریف آن بیان شد ، حقوقی هستند که نسبت به عین خارجی وجود دارد و این حق بی واسطه و مستقیم است ، بنابراین حقوق عینی از دو عنصر تشکیل شده اند ، موضوع حق و مالک حق . در حالی که حقوق دینی ، حقوقی هستند که شخص نسبت به شخصی دیگر دارد که با توجه به آن حق دینی سه عنصر دارد که شامل صاحب حق ، مدیون و موضوع حق می شود.
موضوع حق دینی و عینی
حقوق عینی و دینی موضوعات متفاوتی دارند چرا که موضوع حق دینی ، می تواند انجام یا ترک کاری باشد یا حتی تعهد به انتقال مال اما موضوع حق عینی همیشه عینی است که وجود خارجی دارد . در توضیح موضوع حق دینی می توانیم به تعهد پزشک به انجام درمان یا تعهد پیمان کار ساختمان به ساختن یک ساختمان اشاره کرد یا زمانی که انتقال دهنده ی حق سرقفلی به عدم رقابت تجاری با انتقال گیرنده ی آن تعهد می دهد.
* باز نشر از سایت: 👇
https://www.heyvalaw.com/web/articles/view/1798/تفاوت-حق-عینی-و-دینی.html