آیا کسی ریشه واژه دست یا داستان را میداند؟
٢ پاسخ
شاید بشه با این الگو به چم و مین این واژه بهتر رسید
برای بخش بالایی از سر بهره شد
برای بخش پایینی از پا/پی
برای پهلو = کناره ( از پرثو و پارت / پرت و ... آمده یعنی دور و کناره)
برای بخش درونی از قلب ( همان قلوه بوده که با تبدیل و--> ب قلب نوشته شد)
برای بخش درونی از اشکم = شکم و ...
برای بخشی که قوس دارد و کمان دار است = کمر ( از کم و خم و قوس آمده => کمر = قوس شده و ...
برای بخش که همانند ابر است = ابرو
برای بخشی که در کنار رخ و چهره قرار دارد = لپ ( از لبه و لیپ و .. آمده و لب هم یعنی کناره و یا جدا شونده)
و....
پس برای دست باید دنبال الگویی همچون بالا بود ؛ به گمان میرسد دست همچون اندام (اند + آم = ضریب یافته = مشتق یافته (برابر and لاتین که نشان ضرب و شدت بخشیدن است)) میبایست چیزی در چم و مینه وسیله باشد ؛ مثلا دست و بال (نشانه بالایی و ابزاری برای رسیدن به مقصود ) میتواند نشان دهنده این نکته باشد که به ابزار ( وسیله ) و امکان و توانایی (بال) اشاره شده است پس دست میتواند همان ابزار و وسیله باشد
ابزار = اب + زار ( اب = up لاتین یعنی بسیار / بالا + زار = برامدن ) => ابزار = بسیار برامده = نشان از ساخته شدن و تولید شدن دارد = وسیله
دست و بال هم میتواند نشان از امکان و توانایی داشته باشد = مثلا دستگاه از دست + گاه آمده اما بیشتر از اینکه به جایگاه دست اشاره داشته باشد به امکانات و وسیله اشاره دارد => دستگاه = وسیله = امکانات ( و نه الزاما جایگاه دست )
ریشه واژه دست به زبانهای باستانی برمیگردد. این واژه در زبان پهلوی وجود داشته و با واژه اوستایی "زستا" همریشه است.
برای داستان، این واژه احتمالاً از ریشههای پهلوی "دادستان" به معنای حق و قانون گرفته شده است.