سوالاتی در باره ی "مدل EFQM"
در مقایسه با سیستمهای ISO، مدل EFQM چگونه به بهبود مستمر سازمان کمک میکند؟
چه شباهتها و تفاوتهایی میان EFQM و مدل تعالی کاپلان-نورتون (Balanced Scorecard) وجود دارد؟
تفاوت EFQM با مدل بالریج (Baldrige Framework) در چیست و در چه شرایطی هر یک مناسبتر هستند؟
٣ پاسخ
مدل EFQM (مدل تعالی سازمانی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت) و سیستمهای ISO هر دو ابزارهای مهمی برای بهبود عملکرد سازمانها هستند، اما رویکردها و ویژگیهای متفاوتی دارند. در اینجا به بررسی چگونگی کمک مدل EFQM به بهبود مستمر سازمانها، شباهتها و تفاوتهای آن با مدل بالانس اسکورکارد (Balanced Scorecard) و همچنین تفاوتهای آن با مدل بالریج (Baldrige Framework) میپردازیم.
## 1. مقایسه EFQM با سیستمهای ISO### چگونگی کمک EFQM به بهبود مستمر
- **چارچوب نظاممند**: مدل EFQM یک چارچوب جامع برای ارزیابی و بهبود عملکرد است که به سازمانها کمک میکند نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند و بر اساس آن برنامههای بهبود تدوین کنند.
- **تمرکز بر نتایج**: این مدل بر نتایج پایدار تأکید دارد و به سازمانها کمک میکند تا از طریق ارزیابی مداوم، بهبود مستمر را در تمامی جنبههای عملکرد خود دنبال کنند.
- **پایداری و نوآوری**: نسخه جدید EFQM (2025) بر پایداری و نوآوری تمرکز بیشتری دارد که در دنیای امروز اهمیت زیادی دارد.
### شباهتها و تفاوتها با سیستمهای ISO
- **شباهتها**:
- هر دو مدل بر بهبود مستمر تأکید دارند.
- هدف هر دو مدل ارتقاء کیفیت و کارایی سازمانها است.
- **تفاوتها**:
- **ISO** بیشتر بر رعایت استانداردها و الزامات خاص تمرکز دارد، در حالی که EFQM یک رویکرد جامعتر برای تعالی سازمانی ارائه میدهد.
- EFQM شامل ارزیابی خود و شناسایی نقاط قوت و ضعف است، در حالی که ISO بیشتر بر روی انطباق با استانداردها تأکید دارد.
### شباهتها
- **هدف مشترک**: هر دو مدل به دنبال بهبود عملکرد سازمانی هستند و ابزارهایی برای ارزیابی نتایج ارائه میدهند.
- **تمرکز بر اهداف**: هر دو مدل بر تعیین اهداف کلیدی و ارزیابی پیشرفت در دستیابی به آنها تأکید دارند.
### تفاوتها
- **رویکرد**:
- EFQM بیشتر بر روی فرآیندها و عوامل توانمندساز تمرکز دارد، در حالی که بالانس اسکورکارد بیشتر بر روی نتایج مالی و غیرمالی تأکید میکند.
- بالانس اسکورکارد از یک رویکرد متوازن برای ارزیابی عملکرد استفاده میکند، در حالی که EFQM یک چارچوب جامعتر برای تعالی سازمانی است.
### تفاوتها
- **تمرکز**:
- **EFQM**: بیشتر بر روی فرآیندها، فرهنگ سازمانی و توانمندسازی کارکنان تأکید دارد.
- **مدل بالریج**: بیشتر بر روی نتایج عملکرد، رضایت مشتریان و نتایج مالی تمرکز دارد.
### شرایط مناسب استفاده
- **EFQM**: مناسب برای سازمانهایی است که میخواهند بهبودهای مستمر را در تمامی جنبههای عملکرد خود پیادهسازی کنند و فرهنگ کیفیت را تقویت کنند.
- **مدل بالریج**: مناسبتر برای سازمانهایی است که به دنبال ارزیابی دقیقتر عملکرد خود در زمینههای خاص مانند رضایت مشتریان و نتایج مالی هستند.
## نتیجهگیری
مدل EFQM با ارائه یک چارچوب جامع برای ارزیابی و بهبود مستمر، سازمانها را در مسیر تعالی هدایت میکند. این مدل در مقایسه با سیستمهای ISO، بالانس اسکورکارد و مدل بالریج ویژگیهای منحصر به فردی دارد که آن را برای انواع مختلف سازمانها مناسب میسازد. انتخاب بین این مدلها بستگی به نیازها و اهداف خاص هر سازمان دارد.
مدل EFQM (مدل تعالی بنیاد مدیریت کیفیت اروپا)، ISO، مدل تعالی کاپلان-نورتون (Balanced Scorecard) و مدل بالریج (Baldrige Framework) هر کدام ابزارهایی برای بهبود و ارزیابی سازمانها هستند. در ادامه به تحلیل این سیستمها میپردازیم:
1. مقایسه مدل EFQM و سیستمهای ISO در بهبود مستمر سازمانشباهتها:- تأکید بر کیفیت: هر دو بر بهبود کیفیت در سازمان متمرکز هستند.
- رویکرد بهبود مستمر: هر دو به طور مستمر فرآیندها و عملکرد سازمان را تحلیل و بهینه میکنند.
- ساختار سیستمی: هر دو از یک ساختار سیستماتیک برای ایجاد نظم و مدیریت کیفیت استفاده میکنند.
- هدف اصلی:
- ISO: استانداردهای ISO بیشتر بر ایجاد انطباق با استانداردهای مشخص و مدیریت ریسکهای عملیاتی متمرکز است. این استانداردها الزاماتی ارائه میدهند که سازمانها باید برای صدور گواهی رعایت کنند.
- EFQM: این مدل بر تعالی سازمان و ایجاد ارزش افزوده برای ذینفعان از طریق ارزیابی جامع سازمان و بهبود درازمدت متمرکز است.
- انعطافپذیری:
- ISO ساختار نسبتاً ثابت و استاندارد دارد و برای صدور گواهی طراحی شده است.
- EFQM انعطافپذیرتر است و از نظام امتیازدهی برای ارزیابی سازمان استفاده میکند.
- محدوده تمرکز:
- ISO بیشتر بر فرآیندها و انطباقهای فنی تمرکز دارد.
- EFQM بر نتایج عملکردی، استراتژی و رهبری تمرکز بیشتری دارد.
- ISO برای سازمانهایی مناسب است که میخواهند الزامات استاندارد مشخصی را رعایت کنند.
- EFQM مناسبتر برای سازمانهایی است که به دنبال یک چارچوب استراتژیک و جامع برای تعالی و نوآوری هستند.
- استراتژیمحوری: هر دو بر اساس استراتژی سازمان طراحی شدهاند.
- محوریت نتایج: هر دو مدل بهبود عملکرد سازمان را از طریق تمرکز بر نتایج کلیدی دنبال میکنند.
- انعطافپذیری: هر دو به سازمان اجازه میدهند که مدل را با نیازها و اولویتهای خود تطبیق دهند.
- رویکرد:
- EFQM: یک مدل جامع برای تعالی سازمان است که بر عناصر مختلفی همچون رهبری، افراد، فرآیندها و شراکتها تمرکز دارد. EFQM بیشتر به ارزیابی همهجانبه سازمان میپردازد.
- Balanced Scorecard (BSC): این مدل بیشتر بر ترجمه استراتژی به شاخصهای عملکردی قابل اندازهگیری تمرکز دارد و از چهار منظر اصلی (مالی، مشتری، فرآیندها و یادگیری و رشد) استفاده میکند.
- محدوده:
- EFQM جامعتر است و به عوامل بیشتری مانند فرهنگ سازمانی، شراکتها، و جامعه توجه میکند.
- BSC محدودتر است و بیشتر بر تراز استراتژیک و ارزیابی عملکرد تمرکز دارد.
- کاربرد:
- EFQM برای ارزیابی جامع سازمان و شناسایی فرصتهای بهبود استفاده میشود.
- BSC بیشتر برای پیادهسازی و پیگیری استراتژی به کار میرود.
- EFQM برای سازمانهایی مناسب است که به دنبال ایجاد یک فرهنگ تعالی جامع هستند.
- BSC برای سازمانهایی مناسب است که نیاز به سیستم ارزیابی عملکرد مبتنی بر استراتژی دارند.
- تعالی سازمان: هر دو مدل بر مبنای دستیابی به تعالی سازمانی طراحی شدهاند.
- رویکرد چندبعدی: هر دو به عواملی مانند رهبری، مشتریان، کارکنان، فرآیندها و نتایج توجه دارند.
- محوریت ارزیابی: هر دو مدل از معیارهای دقیق و نظاممند ارزیابی استفاده میکنند.
- منشأ و فلسفه:
- EFQM: در اروپا توسعه یافته و بر پایه نیازهای خاص صنایع اروپایی طراحی شده است.
- Baldrige: در ایالات متحده ایجاد شده و رویکرد آن بیشتر متناسب با فرهنگ رقابتی و نتایج مالی در آمریکا است.
- ساختار:
- EFQM از یک مدل امتیازدهی دقیق (مثل امتیازات 1000) استفاده میکند.
- Baldrige بیشتر بر ارزیابی کیفی و معیارهای توصیفی تأکید دارد.
- تمرکز:
- EFQM بر جامعیت و روابط بین ذینفعان تأکید بیشتری دارد.
- Baldrige به عملکرد مالی، نوآوری، و رقابتپذیری اهمیت بیشتری میدهد.
- راهنمایی عملی:
- EFQM ابزارهای بیشتری برای راهنمایی عملی و ارزیابی تطبیقی ارائه میدهد.
- Baldrige بیشتر بر بهبود خودارزیابی تمرکز دارد.
- EFQM: برای سازمانهای فعال در بازارهای بینالمللی و صنایع با ذینفعان متنوع (مانند دولتها، NGOها) مناسب است.
- Baldrige: برای سازمانهایی در آمریکا یا محیطهای رقابتی با تمرکز بر نتایج مالی و بهرهوری بالا مناسب است.
مدلهای EFQM، ISO، Balanced Scorecard (BSC) و Baldrige Framework همگی ابزارهایی هستند که سازمانها برای بهبود عملکرد و دستیابی به تعالی سازمانی از آنها استفاده میکنند. هر کدام از این مدلها ویژگیهای خاص خود را دارند و بر جنبههای متفاوتی از مدیریت و بهبود تمرکز دارند.
EFQM و مقایسه با ISO- EFQM:
- یک مدل جامع برای ارزیابی و بهبود مستمر سازمان است.
- به سازمانها کمک میکند نقاط قوت و فرصتهای بهبود را شناسایی کرده و یک فرهنگ یادگیری و نوآوری ایجاد کنند.
- بر نتایج سازمانی، فرآیندها، منابع انسانی، رهبری، و شراکتها تمرکز دارد.
- مبتنی بر فلسفه خودارزیابی است و از چرخه PDCA (برنامهریزی، اجرا، بررسی و اقدام) استفاده میکند.
- ISO:
- استانداردهای ISO، مانند ISO 9001، چارچوبی برای مدیریت کیفیت ارائه میدهند.
- بیشتر به ایجاد سازگاری در فرآیندها و برآورده کردن الزامات مشتریان توجه دارد.
- ISO بیشتر بر مطابقت و انطباق تمرکز دارد و ابزارهای دقیقی برای حسابرسی (Audit) و تأیید ایجاد میکند.
تفاوتها:
- EFQM به بهبود مستمر در تمام جنبههای سازمان توجه دارد، در حالی که ISO بیشتر به تضمین کیفیت و انطباق با استانداردها پرداخته و معمولاً حوزهای خاص را هدف میگیرد.
- EFQM به ارزیابی خودمحورانه و پیشرفت کلی سازمان تأکید دارد، اما ISO اغلب به گواهینامه و تطابق متمرکز است.
شباهتها:
- هر دو بر بهبود مستمر تمرکز دارند.
- از چارچوبهای قابل تطبیق برای انواع سازمانها استفاده میکنند.
EFQM و مقایسه با مدل Balanced Scorecard (BSC)
- EFQM:
- یک مدل جامع است که شامل معیارهای سخت و نرم مانند فرآیندها، نتایج، نوآوری، و رهبری میشود.
- به فرهنگ سازمانی، نوآوری، و پایداری بلندمدت تأکید دارد.
- Balanced Scorecard:
- بیشتر به اجرای استراتژی سازمان کمک میکند.
- بر چهار منظر اصلی (مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، و یادگیری و رشد) متمرکز است.
- از شاخصهای عملکرد کلیدی (KPIs) برای پیگیری اجرای استراتژیها استفاده میکند.
تفاوتها:
- EFQM یک رویکرد جامعتر است که به کل ساختار سازمان و تعالی آن توجه دارد، در حالی که BSC ابزاری برای ترجمه استراتژیها به عملکرد عملیاتی است.
- EFQM بر خودارزیابی و بازخورد جامع سازمانی تمرکز دارد، اما BSC یک ابزار استراتژیک با تاکید بر نتایج قابل اندازهگیری است.
شباهتها:
- هر دو در راستای بهبود عملکرد سازمانی عمل میکنند.
- ابزارهای مکملی هستند؛ BSC میتواند به عنوان یک چارچوب مدیریت عملکرد در داخل مدل EFQM عمل کند.
EFQM و مقایسه با Baldrige Framework
- EFQM:
- مبتنی بر معیارهایی مانند رهبری، استراتژی، مشارکتها، منابع، فرآیندها، و نتایج است.
- در اروپا و بسیاری از کشورها به عنوان یک استاندارد تعالی سازمانی شناخته میشود.
- Baldrige Framework:
- مبتنی بر معیارهایی مشابه EFQM است اما با تأکید بیشتری بر نوآوری، مشارکت مشتریان، و دانش سازمانی.
- بیشتر در آمریکا استفاده میشود و توسط دولت این کشور پشتیبانی میشود.
تفاوتها:
- EFQM یک مدل تطبیقپذیرتر است که به سادگی میتواند برای سازمانهای کوچک و بزرگ در سراسر جهان استفاده شود. Baldrige Framework بیشتر به بازار و استانداردهای خاص آمریکا نزدیک است.
- EFQM بیشتر به تعامل و توازن بین معیارها توجه دارد، در حالی که Baldrige توجه بیشتری به نتایج مالی و عملیاتی در کنار نوآوری دارد.
شرایط مناسب:
- EFQM: مناسب برای سازمانهایی که به دنبال ایجاد یک فرهنگ جامع تعالی و تمرکز بر نوآوری و پایداری هستند.
- Baldrige: مناسب برای سازمانهایی که بر نتایج کمی و ارزیابی دقیق بر اساس معیارهای از پیش تعیینشده تأکید دارند.
جمعبندی کلی
- EFQM یک ابزار جامعتر و انعطافپذیر برای تعالی سازمانی است که بر فرهنگ یادگیری و بهبود بلندمدت تأکید دارد.
- ISO بر انطباق و تضمین کیفیت متمرکز است و به طور مشخص برای کنترل استانداردها کاربرد دارد.
- Balanced Scorecard یک چارچوب برای مدیریت استراتژی است که عملکرد و استراتژی سازمان را به هم مرتبط میکند.
- Baldrige Framework به عنوان یک مدل عملیاتی در آمریکا شناخته میشود که برای ارزیابی عملکرد و نتایج طراحی شده است.
برای انتخاب هر مدل باید نیازها، استراتژی، و فرهنگ سازمان مورد توجه قرار گیرد.