بهترین و رایج ترین معانی snap
لطفا رایج ترین معانی شو با مثال اگه امکانش هست بگید ممنون میشم🙏🏻❤️
٣ پاسخ
بشکن،ضربه زدن،(توی بعضی متن ها صدای پاره شدن رشته افکاره)، صدای «تق»
عکس یا تصویری که سریع در لحظه گرفته بشه..
بشکن زدن ..
فکر میکنم این دوتا رایج تره
1. **عکس فوری (Snap):**
- **معنی:** عکسی که به سرعت و بدون آمادهسازی زیاد گرفته میشود.
- **مثال:** "I took a quick snap of the sunset."
2. **شکستن یا ترکیدن (Snap):**
- **معنی:** به معنای شکستن یا ترکیدن ناگهانی چیزی.
- **مثال:** "The branch snapped under the weight of the snow."
3. **حرکت سریع (Snap):**
- **معنی:** حرکتی سریع و ناگهانی، مانند زدن انگشتان.
- **مثال:** "He made a snap decision to go on vacation."
4. **صدا (Snap):**
- **معنی:** صدای ناگهانی و تیز، مانند صدای شکستن یا زدن.
- **مثال:** "I heard a snap when he closed the book."
5. **توجه جلب کردن (Snap):**
- **معنی:** جلب توجه به صورت ناگهانی.
- **مثال:** "The advertisement was designed to snap the viewer's attention."