پرسش خود را بپرسید

معادل فارسی برای " Be snowed under with work"

تاریخ
٥ ماه پیش
بازدید
٦٥

معادل فارسی برای 

" Be snowed under with work"

٣,٤٧٦
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
١٢١

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

داشتن حجم زیادی از کار یا مسئولیت‌هایی که فرد را کاملاً مشغول و گرفتار می‌کند.

زیر بار کار و مسئولیت زیاد بودن، گرفتار  کار و بار زیاد بودن، نداشتن وقت سر خاراندن

مثال؛

  1. I've been snowed under with work this week and haven't had time for anything else.
  2. She is always snowed under with work during the end of the fiscal year.
  3. They were snowed under with work, trying to meet the tight deadline.
٤٨٣,٢٦٧
طلایی
٣٩٨
نقره‌ای
٥,١٥٣
برنزی
٣,٥٣٢
تاریخ
٥ ماه پیش

کلی کار روی سرم ریخته..

٢,٠٧٣
طلایی
١
نقره‌ای
٥٥
برنزی
١٦
تاریخ
٥ ماه پیش

پاسخ شما