پرسش خود را بپرسید

معادل فارسی برای " Be snowed under with work"

تاریخ
٣ هفته پیش
بازدید
٣٤

معادل فارسی برای 

" Be snowed under with work"

٣,٠٦٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
١٠٠

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

داشتن حجم زیادی از کار یا مسئولیت‌هایی که فرد را کاملاً مشغول و گرفتار می‌کند.

زیر بار کار و مسئولیت زیاد بودن، گرفتار  کار و بار زیاد بودن، نداشتن وقت سر خاراندن

مثال؛

  1. I've been snowed under with work this week and haven't had time for anything else.
  2. She is always snowed under with work during the end of the fiscal year.
  3. They were snowed under with work, trying to meet the tight deadline.
٣٩٤,٨٢٩
طلایی
٣١٣
نقره‌ای
٤,٤٤٩
برنزی
٢,٦٤٦
تاریخ
٣ هفته پیش

کلی کار روی سرم ریخته..

١,٢٧٦
طلایی
٠
نقره‌ای
٣٨
برنزی
١٤
تاریخ
٣ هفته پیش

پاسخ شما