پرسش خود را بپرسید

معادل فارسی برای " Be snowed under with work"

تاریخ
١ سال پیش
بازدید
١١٨

معادل فارسی برای 

" Be snowed under with work"

٣,٤٨٦
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
١٢٨

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

داشتن حجم زیادی از کار یا مسئولیت‌هایی که فرد را کاملاً مشغول و گرفتار می‌کند.

زیر بار کار و مسئولیت زیاد بودن، گرفتار  کار و بار زیاد بودن، نداشتن وقت سر خاراندن

مثال؛

  1. I've been snowed under with work this week and haven't had time for anything else.
  2. She is always snowed under with work during the end of the fiscal year.
  3. They were snowed under with work, trying to meet the tight deadline.
٥٨٦,٢٦٤
طلایی
٤٦٨
نقره‌ای
٧,٣٧٦
برنزی
٤,٦٠٤
تاریخ
١ سال پیش

کلی کار روی سرم ریخته..

٢,٢٩٣
طلایی
١
نقره‌ای
٥٦
برنزی
١٦
تاریخ
١ سال پیش

پاسخ شما