این ابیات از مثنوی مولانا را معنی کرده و مفهوم آنرا بیان نمایید
نیست جنسیت ز روی شکل و ذات
آب جنس خاک آمد در نبات
باد جنس آتش آمد در قوام
طبع را جنس آمدست آخر مدام
جنس ما چون نیست جنس شاه ما
مای ما شد بهر مای او فنا
چون فنا شد مای ما او ماند فرد
پیش پای اسپ او گردم چو گرد
✏ «مولانا»
١ پاسخ
با سلام
-هم جنس بودن منحصر به شکل و ذات نیست، مثل آب و خاک که ظاهراً متجاتس نیستند ولی به اعتبار حقیقت وجود و خاصیت حیات بخشی که به گیاه میدهند متجانس میشوند.
-باد از این جهت که آتش را شعلهور میکند، با آن تجانس پیدا کرده و شراب هم به دلیل سازگاری با طبیعت آدمی و نشاط دادن به آن، با آن تجانس دارد .
-چون وجود ما (عبد ذلیل) و خداوند (ذوالجلال) متجانس نیستند ( و به همین دلیل نمیتوانیم به او منضم شویم)، پس وجود ما در وجود خداوند فانی و مستغرق میشود.
[و جز او چیزی نمیبینیم.]
اینگونه وجود ظاهری ما به فنا میرسد و خدا، واحد میماند. گرد زیر پای اسب مقداری دارد؟وجود مجازی من نزد او مثل گرد زیر پای اسب میشود.
[انسان هر چند به مقامی برسد که لایق و مطلوب اوست و به همه صفات الهی هم که برسد، خدا نیست.]