"هیچ گرایی "به سبک خیام
سلام دوستان
بنظرتون هیچ گرایی در اشعار خیام چطوریه ؟
اون یه هیچ گرای غمگین بوده یا شاد ؟ کلا نظرتون رو در باره ی اشعار خیام بگید دوست دارم بشنوم
١ پاسخ
با سلام
جناب خیام غم دنیای گذران را نمیخورد، شادی نقد را از دست نمیدهد، به خاک و طبیعت نگاه فیلسوفانه دارد
به نظر من به پوچی مادّیات و مسائل دنیوی پی برده و میداند از اینجا باید باربست و رفت. غصّه خوردن و عمر تلف کردن در تفکّر او جایی ندارد
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
اینجا خواستار قدر نهادن به وجود انسان است:
ای دل غم این جهان فرسوده مخور
بیهوده نئی غمان بیهوده مخور
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید
خوش باش غم بوده و نابوده مخور
چرا غم بیهوده بخوری وقتی دنیا فانی است؟ مگر تو بیقدر و ارزش هستی و بیهدف آمدهای؟
هرگز دل من ز علم محروم نشد
كم ماند ز اسرار كه مفهوم نشد
هفتاد و دو سال فكر كردم شب و روز
معلومم شد كه هيچ معلوم نشد
....
عالی بود مرسی از توجه تون