پرسش خود را بپرسید

معنی اصطلاح "Ill-fated" در جمله

تاریخ
١٠ ماه پیش
بازدید
١٥١

 "Their trip was ill-fated from the start with bad weather and lost luggage."

٢,٧١٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
١٣٨

٥ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

 اغلب برای توصیف رویدادها، پروژه‌ها یا تلاش‌هایی استفاده می‌شود که با بدشانسی مواجه شده‌اند یا محکوم به شکست هستند و بر عدم اجتناب‌پذیری نتیجه ناخوشایند آن‌ها تأکید دارد.

بیانگر این است که چیزی از ابتدا محکوم به بدشانسی یا شکست است.

محکوم به شکست و  بد فرجامی

مثال؛

Their ill-fated business venture ended in bankruptcy.

The ill-fated expedition was plagued by severe weather and equipment failures.

Despite their best efforts, the ill-fated event was a total disaster.

مترادف؛ Unlucky, doomed, unfortunate

متضاد؛ Fortunate, lucky, successful

٥٣١,٢٩٤
طلایی
٤٣١
نقره‌ای
٦,٢٧٣
برنزی
٤,١١٠
تاریخ
١٠ ماه پیش

محکوم به فنا، بدسرانجام

١٥٨
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
٤
تاریخ
١٠ ماه پیش

نگون بخت (بدفرجام)

٢٦
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٢
تاریخ
١٠ ماه پیش

سلام

شکست خورده / بد شگون / ...

٤,٥٠٥
طلایی
٤
نقره‌ای
٩٠
برنزی
١٤
تاریخ
١٠ ماه پیش

خراب ، بدشانس...

٢,١٧٥
طلایی
١
نقره‌ای
٣١
برنزی
٧
تاریخ
١٠ ماه پیش

پاسخ شما