پرسش خود را بپرسید

معنی اصطلاح "Ill-fated" در جمله

تاریخ
١ ماه پیش
بازدید
١٠٢

 "Their trip was ill-fated from the start with bad weather and lost luggage."

٢,٢٨٤
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
١١٣

٥ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

 اغلب برای توصیف رویدادها، پروژه‌ها یا تلاش‌هایی استفاده می‌شود که با بدشانسی مواجه شده‌اند یا محکوم به شکست هستند و بر عدم اجتناب‌پذیری نتیجه ناخوشایند آن‌ها تأکید دارد.

بیانگر این است که چیزی از ابتدا محکوم به بدشانسی یا شکست است.

محکوم به شکست و  بد فرجامی

مثال؛

Their ill-fated business venture ended in bankruptcy.

The ill-fated expedition was plagued by severe weather and equipment failures.

Despite their best efforts, the ill-fated event was a total disaster.

مترادف؛ Unlucky, doomed, unfortunate

متضاد؛ Fortunate, lucky, successful

٣٩٤,٧٤١
طلایی
٣١٣
نقره‌ای
٤,٤٤٦
برنزی
٢,٦٤٣
تاریخ
١ ماه پیش

محکوم به فنا، بدسرانجام

١٤٤
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
٤
تاریخ
١ ماه پیش

نگون بخت (بدفرجام)

٢٦
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٢
تاریخ
١ ماه پیش

سلام

شکست خورده / بد شگون / ...

٤,٣٥٣
طلایی
٤
نقره‌ای
٨٩
برنزی
١٤
تاریخ
١ ماه پیش

خراب ، بدشانس...

٢,١٦٥
طلایی
١
نقره‌ای
٣٢
برنزی
٧
تاریخ
١ ماه پیش

پاسخ شما