این ابیات از مثنوی مولانا را معنی کنید و نفهوم آنرا بیان نمایید
چونک کرخی کرخ او را شد حرس
شد خلیفهٔ عشق و ربانی نفس
وان شقیق از شق آن راه شگرف
گشت او خورشید رای و تیز طرف
✏ «مولانا»
١ پاسخ
در این دو بیت از مثنوی معنوی مولانا، دو شخصیت عرفانی به نامهای کرخی (بایزید بسطامی یا بشر حافی کرخی) و شَقیق بلخی اشاره شده است.
بیت اول:
چونک کرخی، کرخ او را شد حَرَس / شد خلیفهٔ عشق و ربّانیِ نفس
ترجمه: چون کرخی (بشر حافی) چنان در سیر و سلوک پیش رفت که تمام شهر کرخ (محلهای در بغداد) نگهبان و نگهدار او شد (از لحاظ معنوی)، او به جانشینی عشق رسید و نفس خود را خدایی (روحانی) ساخت.
مفهوم: بشر حافی (کرخی) چنان پاک و عارف شد که نهتنها خودش، بلکه محیط اطرافش هم معنوی شد. او به جایگاهی رسید که عشق الهی در جانش جای گرفت و نفس خود را کاملاً از دنیا برید و خدایی (الهی) کرد.
بیت دوم:
وان شقیق از شق آن راهِ شگرف / گشت او خورشیدِ رای و تیز طَرَف
ترجمه: و شقیق بلخی نیز از شکافتن و پیمودن آن راه بزرگ و دشوار، به خورشید خرد و بصیرت و تیزی نظر تبدیل شد.
مفهوم: شقیق بلخی هم با پیمودن مسیر سلوک عرفانی، صاحب بینش و دانایی شد، چنان که مثل خورشید میدرخشید و نگاه نافذی به حقایق داشت.
جمعبندی مفهوم کلی:
این دو بیت ستایش دو عارف بزرگ است که مولانا از آنها بهعنوان نمونههایی از رسیدن به کمال معنوی، عشق الهی و خرد عرفانی یاد میکند. این ابیات نشان میدهند که با تلاش در سلوک، انسان میتواند از نفس حیوانی عبور کرده و به مقام خلیفه عشق و بصیرت برسد
درود
بسیار عالی