پرسش خود را بپرسید
ترجمه ی اصطلاح"pissed off"
٦ ماه پیش
٨٢
ترجمه ی اصطلاح
"pissed off"
ومعادل انگلیسی براش پیشنهاد بدید لطفا
٢,٤٨٦
٠
١
١٠٣
٣ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
یک صفت هست به معنی:
عصبانی-خسته-سر در گم-دلخور- کسی که رفته یا گور خود را گم کرده- ناراحت-غمزده و صفت هایی از این دست
٢٤٤,٦٦٤
٨٦
١,١٢٢
١,٠٩٢
٦ ماه پیش
خودش به تنهایی صفته که حالت فعلم داره، ترجمش بصورت صفت میشه "کسی که *یدن به اعصابش!"
دو تا معادل رایجشم اینا هستن:
You're grinding my gears.
You're pushing my buttons.
٤,٨٦٦
٨
١٥٣
١١
٦ ماه پیش
وقتی از چیزی خسته و عصبانی میشه ( نا امید میشی)
Annoyed
Irritated
٢,١٧٥
١
٣١
٧
٦ ماه پیش