پرسش خود را بپرسید

ترجمه ی اصطلاح"pissed off"

تاریخ
١ هفته پیش
بازدید
٣٨

ترجمه ی اصطلاح

"pissed off"

 ومعادل انگلیسی براش پیشنهاد بدید لطفا 

١,٣٥٦
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٦٥

٣ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

یک صفت هست به معنی:

عصبانی-خسته-سر در گم-دلخور- کسی که رفته یا گور خود را گم کرده- ناراحت-غمزده و صفت هایی از این دست

٢٣٤,٤٥٥
طلایی
٨١
نقره‌ای
١,٠٧٦
برنزی
١,٠٣٨
تاریخ
١ هفته پیش

خودش به تنهایی صفته  که حالت فعلم داره، ترجمش بصورت صفت میشه "کسی که *یدن به اعصابش!"  

دو تا معادل  رایجشم اینا هستن:

You're grinding my gears.

You're pushing my buttons.

٤,٦٣١
طلایی
٨
نقره‌ای
١٤٦
برنزی
١٠
تاریخ
١ هفته پیش

وقتی از چیزی خسته و عصبانی میشه ( نا امید میشی)

Annoyed 

Irritated

٧٨٣
طلایی
٠
نقره‌ای
١٢
برنزی
٣
تاریخ
١ هفته پیش

پاسخ شما