پرسش خود را بپرسید

عشق چه نقشی در ایجاد طرب و شادی در زندگی انسان دارد ؟

تاریخ
٨ ماه پیش
بازدید
٦٩

در بیت 

ای عشق شوخ بوالعجب آورده جان را در طرب

آری درآ هر نیم شب بر جان مست بی‌خبر

 عشق چه نقشی در ایجاد طرب و شادی در زندگی انسان دارد و چگونه مولانا از شخصیت‌بخشی به عشق برای توصیف تجربه عاشقانه استفاده می‌کند؟
 

٥,٧٣١
طلایی
٣
نقره‌ای
٣٨
برنزی
٢٢٤

١ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

مولانا عشق را با صفاتی چون "شوخ" (بازیگوش)، "بوالعجب" (شگفت‌انگیز) توصیف می‌کند، و آن را موجودی زنده، پویا و کنش‌گر می‌بیند که قدرت شگرفی در برانگیختن طرب، شادی و وجد در جان انسان دارد.

نقش عشق در ایجاد طرب و شادی:

عشق در نگاه مولانا، نیرویی الهی و فراانسانی است که چون بر دل انسان وارد شود، او را از غم، منطق خشک، و خودآگاهی عادی فراتر می‌برد و به وجد، مستی معنوی و شادی بی‌دلیل می‌رساند.

واژه "طرب" در اینجا فقط شادی سطحی نیست، بلکه نوعی شور عارفانه و هیجان روحانی است.

عشق جان را «مست و بی‌خبر» می‌کند؛ یعنی از بندهای خودخواهی و عقل ابزاری می‌رهاند.

شخصیت‌بخشی به عشق:

مولانا عشق را نه یک حس ذهنی، بلکه یک موجود زنده، فعال و اسرارآمیز می‌بیند که خودسرانه، در نیمه‌شب، به جان انسان وارد می‌شود؛ انگار عاشق را به مهمانی ناگهانی خود می‌کشاند. این تشخیص (personification) عشق، بخشی از سبک عرفانی مولاناست:

عشق در شعر او راه می‌رود، در می‌زند، می‌خندد، مست می‌کند، می‌سوزاند.

این تشخیص، تجربه عاشقانه را ملموس، شهودی و شاعرانه می‌سازد.

همچنین نشان‌دهنده آن است که انسان در برابر عشق، فاعل نیست بلکه منفعل است؛ عشق می‌آید، نه این‌که او را دعوت کنیم.

در مجموع، عشق در شعر مولانا سرچشمه‌ی طرب و شادی است، اما نه شادی سطحی بلکه شور ژرفی که جان را از خواب بیدار می‌کند.

٢,٨٠٤
طلایی
٢
نقره‌ای
٣٦٩
برنزی
٥٥
تاریخ
١ ماه پیش

پاسخ شما