برابر پارسی « در اختیار داشتن »
اختیار ، واژهای عربی است . مصدر « در اختیار داشتن » نیز نیمی پارسی و نیمی عربی است . برابر پارسی ِ « در اختیار داشتن » چیست ؟ برای مثال میشود گفت « در دسترس بودن » ولی برای گزارههای ذهنی مانند : « خِرَ دِ انسان برای ترابُرد یا انتقال معنا باید زبان را در اختیار داشته باشد . » نمیشود گفت : « خِرَ دِ انسان برای ترابُرد یا انتقال معنا باید زبان را در دسترس داشته باشد . » . .چون واژهی « دسترس » برای موضوعاتی که ذهنی هستند نارسا است . ولی برای موضوعات طبیعی و مادی رسایی دارد مانند : « نجار برای کوبیدن میخ باید ابزار چکش را در دسترس خود داشته باشد . »
٣ پاسخ
برای یافتن برابر پارسی مناسب برای عبارت «در اختیار داشتن» که بتواند در گزارههای ذهنی نیز به کار رود، میتوان از واژههای زیر استفاده کرد:
- «در چنگ داشتن»: این عبارت میتواند به معنای کنترل و تسلط بر چیزی باشد. برای مثال: «خِرَ دِ انسان برای ترابُرد یا انتقال معنا باید زبان را در چنگ داشته باشد.»
- «در فرمان داشتن»: این عبارت نیز میتواند به معنای کنترل و مدیریت چیزی باشد. برای مثال: «خِرَ دِ انسان برای ترابُرد یا انتقال معنا باید زبان را در فرمان داشته باشد.»
- «در دست داشتن»: این عبارت نیز میتواند به معنای کنترل و تسلط بر چیزی باشد. برای مثال: «خِرَ دِ انسان برای ترابُرد یا انتقال معنا باید زبان را در دست داشته باشد.»
این واژهها میتوانند به خوبی جایگزین «در اختیار داشتن» شوند و در گزارههای ذهنی نیز رسایی داشته باشند.
درود
بهجای [در اختیار داشتن] میتوان گفت [برخوردار بودن]:
خرد برای ترابرد یافتهها(مفاهیم، معناها)، باید از زبان برخوردار باشد.
سلام.
«در اختیار داشتن»یعنی اینکه یک چیزی «قابل استفاده» برای کسی یا چیزی باشه. در متعلّقات مختلف معنی واحد داره اما تعابیر مختلف میخواد.
مثلا میگیم «فرصتی در اختیارم نذاشتند تا...» این یعنی فرصتی برای این که من از اون فرصت استفاده تا... به من ندادند؛ گاهی مثل مثال شما، «خرد انسان ... زبان را در اختیار داشته باشد» یعنی خر د برای اون هدف خاص، باید بتونه از زبان استفاده کنه.