این ابیات از مثنوی را معنی کنید و مفهوم آنرا بیان نمایید
کوزهٔ سربسته اندر آب زفت
از دل پر باد فوق آب رفت
باد درویشی چو در باطن بود
بر سر آب جهان ساکن بود
پس دهان دل ببند و مهر کن
پر کنش از باد کبر من لدن
✏ «مولوی»
١ پاسخ
همچون کوزه ای که دهانه اش بسته ومومیایی شده و روی آب می ایستد
دل را همچون آن کوزه ، بر روی ورودی های حسی ، احساسی و لذات مادی و دلبستگی ها و وابستگی ها ببند ، تا در دل تنها باد و خواهش شاهد مقصود یعنی خدا باقی بمونه .دنیا و مال دنیا همچون آب ، خاصیت چسبندگی دارد و حتی شناکردن روی آن انرژی بر است . پس می بایست دل را با حضور و مشاهده گری و شاهد تنفس بودن ، پر کرد تا روی آب بایستد .
آب همان تفکر ، تعقل ، تصور ، تجسم ، توهم و تخیل ما از دنیاست .
زمانی که آب وارد شود ، هوای داخل دل خارج می شود و دل سنگین می شود و در دنیا غرق میشود .
زمانی که آب ، وارد نشود ، هوای درون دل ، آنرا بالای دنیا نگه می دارد . کافیست دهانه آنرا ببندیم تا آب ، جای هوای درون دل را نگیرد . معادل آن میشود ، سکوت بیرونی و درونی و دچار اندیشه نشدن .