این ابیات از امیر خسرو دهلوی را معنی کرده و مفهوم آنرا بیان نمایی
درونی ده که بیرون نبود از درد
به بیرون و درون نبود ز تو فرد
چنان دارم که تا پاینده باشم
نه از جان بلکه از دل زنده باشم
مرا در شعلههای شوق خود نه
چو خاکستر شوم بر باد در ده
بهر چه آید درونم دار خرسند
برون هم، زیور خرسندیم بند
✏ «امیرخسرو دهلوی»
١ پاسخ
سلام، این ابیات از امیر خسرو دهلوی بسیار زیبا و پرمعنا در اظهار نیازمندی به خداوند متعال هستند.
1. درونی ده که بیرون نبود از درد / به بیرون و درون نبود ز تو فرد:
- این بیت به این معناست که درونی به من عطاکن که از درد عشق خالی نباشد. هم در دنیای درونی و هم در دنیای بیرونی، از عشق جدا نباشم. (شاعر از خداوند متعال میخواهد که در هر دو عالم درونی (احساسات و قلب) و بیرونی (واقعیت و زندگی روزمره)، او هیچ وقت از عشق خداوند جدا نشود.)
2. چنان دارم که تا پاینده باشم / نه از جان بلکه از دل زنده باشم:
- به گونهای مرا نگه دار که تا زنده هستم، نه تنها از لحاظ جسمانی بلکه از لحاظ قلبی و روحی نیز زنده باشم. (شاعر از خداوند میخواهد که تا وقتی عمر دارد، با نیروی عشق نه تنها از لحاظ جسمانی بلکه از لحاظ روحی نیز زنده باشد.)
3. مرا در شعلههای شوق خود نه / چو خاکستر شوم بر باد در ده:
- مرا در شعلههای عشق و شوق خود بگذار تا بسوزم. بگذار که همچون خاکستر شوم و به باد سپرده شوم. (شاعر از معشوق میخواهد که او را در آتش عشق خود بسوزاند و سپس او را همچون خاکستر به باد بدهد، تا از این طریق عشق خود را به طور کامل تجربه کند و در نهایت به آرامش برسد.)
4. بهر چه آید درونم دار خرسند / برون هم، زیور خرسندیم بند:
- به هرچه که پیش آید، درونم را خرسند نگه دار و بیرونم را نیز با زیور خرسندی آراسته کن. (او میخواهد که درونش از درد خالی باشد و به هرچه که پیش آید خرسند باشد.)
درود بسیا خوب