پرسش خود را بپرسید

معنی های مختلف واژه ی فارسی "خیال " رو بگید لطفا و در ادبیات به چه معناهایی دیده میشه ؟

تاریخ
١ ماه پیش
بازدید
٦٠

معنی های مختلف واژه ی فارسی "خیال " رو بگید لطفا و در ادبیات به چه معناهایی دیده میشه ؟

٢,٨٠٥
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
١٣٠

٤ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

خیال یا تصویر، همان کوشش ذهنی شاعر است که برای برقراری نسبت میان انسان و طبیعت صورت می پذیرد. در زبان فارسی ظرفیت های متعدد چون: تشبیه، استعاره و کنایه وجود دارد که ایجاد صور خیال را میسر ساخته و لذت درک یک متن ادبی را قوت می بخشد.

صور خیال یا مهارت های تصویرآفرینی عنصر اصلی متون ادبی و وجه تمایز آن از زبان عوام است. خیال یا تصویر، همان کوشش ذهنی شاعر است که برای برقراری نسبت میان انسان و طبیعت صورت می پذیرد. در زبان فارسی ظرفیت های متعدد چون: تشبیه، استعاره و کنایه وجود دارد که ایجاد صور خیال را میسر ساخته و لذت درک یک متن ادبی را قوت می بخشد. افزون بر این، بکارگیری صنایع ادبی در خلق صور خیال، اثربخشی پیام گوینده را نیز در ذهن مخاطبان مضاعف و پایدار می کند. در این پژوهش که در تهیه آن از شیوه توصیفی تحلیلی استفاده شده نگارنده بر آن بوده تا با بررسی شگردهای مختلف صور خیال در - نمونه مطالعاتی اشعار پروین اعتصامی دریچه ای نو به جهان شعر این شاعر بگشاید و برخی ابعاد مغفول مانده از هنر این شاعر را ظاهر سازد. برونداد حاصل از این تلاش حاکی از آن است که از میان صنایع ادبی خیال انگیز، انواع تشبیه از بسامد بیشتری برخوردار بوده و پس از آن استعاره در صورت های اضافه استعاری و تشخیص (شخصیت بخشی به عناصر بیجان)؛ همچنین کنایه به ترتیب بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند. گفتنی است زبان و قلم خالی از تکلف پروین اعتصامی شاعر را بر آن داشته تا در استفاده از انواع تشبیه بیشتر به تشبیهات محسوس به محسوس نظر داشته و ازین رهگذر مفاهیم را برای مخاطب خود ملموس و باورپذیرتر ساخته است.(سیویلیکا)

*******************************

شاعر با تخیل شاعرانه به تصویرسازی می پردازد و فضاها را چنان زیبا ارائه می دهد که ما همواره ناگزیر از تحسین او هستیم: «سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند» بی شک چنین مصرعی اوج تصویر یک شاعر است. اما به راستی صور خیال چیست

صور در لغت به معنی صورت هاست و خیال را معانی مختلف می گویند. همچون ذهن، مخیله، در روانشناسی قدیم (علم النفس)، یکی از خواص باطن، قوه ای که در غیاب اشیا تصویر آنها را در ذهن حفظ می کند، سلسله ای از تصورات که بدون ارتباط منطقی در ذهن ظاهر می شود، تصورات احساسی که ارزش علمی ندارد، نگرانی و ترس، دغدغه خاطر، گفت وگو، گمان، حدس، صورت یا شکل کسی یا چیزی در ذهن، هنگامی که خود آن در جلو چشم نیست، اندیشه انجام کاری، قصد و فکر و مواردی از این دست در ذهن خلاقه شاعر به شکل تصاویر زبانی ارائه می شوند.

در بحث صور خیال، چون معیاری برای آن تعیین نشده و تا کنون مطیع قاعده ای نبوده منتقدین تنها از روی ابتکار و ذوق هنری در اشعار شاعران پژوهش می کنند و از این زوایا به نقد از دید ذوق و هنر و سلیقه می پردازند. این که تا چه حد یک شاعر در آفرینش تصاویر دست بالا دارد و توانسته دل های مخاطب را به کمند بیاورد، مطرح می شود. اما فراموش نباید کرد که همین صور خیال است که میان شاعران ملاک واقع شده جایگاه شان را در دنیای شعر و کلام معین می سازد، همچنان که صور خیال، نمایانگر استعداد و خلاقیت شاعر در آفرینش مضامین بکر و پیام او است.

صور خيال در شعر فارسي
در هيچ يک از آثار ادبي عمده ي ده قرن گذشته اثري در نقد علم بلاغت به اهميت کتاب «صور خيال» نداريم. در گونه هاي ديگر علم بلاغت و ادب فارسي متوني معتبر در اختيار ماست و دانشمندان ايراني ضمن تنظيم قواعد زبان عربي همراه با آثار خود يا مستقلاً مطالبي درباره ي فصول گوناگون فن بلاغت تاليف و تصنيف کرده اند. اما کليه ي اين تصنيفات نيز مانند ساير شقوق علم و هنر کلي و ابتدايي است.

مي توان مقايسه کرد گسترش ديگر علوم را با علم بلاغت. همانگونه که فيزيک و شيمي و رياضيات و … در گذشته حوزه ي فعاليت محدودي داشته اند و مرزهايشان محصور در ميان آگاهيهاي اندک بوده و امروز توسعه ويژه اي يافته، علم بلاغت هم همين صورت را داشته و همگام ديگر رشته هاي علوم مي بايست توسعه يابد که کتاب «صور خيال» اولين تلاش علمي و دقيق در اين باب است و حال با اين مقدار آگاهي اندک از کار عظيم و مهمي که در ادب فارسي صورت گرفته به بازنگري دقيق تر کتاب مي پردازيم.

شفيعي کدکني در ابتدا شعر را با توجه به مفهوم قديمي آن تعريف کرده است. در ميان آنچه که گذشتگان گفته اند يک نکته در برگيرنده ي اساس آفرينش شعر است و اين نکته ي اصلي را بازتاب پر رنگ ويژگيهاي فرعي کمرنگ ساخته است. در کتاب «صور خيال» اين ويژگي اساسي زير ذره بين قرار گرفته، پيراسته و پرورده شده و امروز ديگر يک تعريف جامع و مانع از شعر در دست داريم و آن تعريفي است که شفيعي کدکني آن را بازيافته و بازگفته است.

تعريف ساده و همه فهم است. شيوه ي بيان برگرفته از مفهوم کهن (خيال) است، ولي امروزين، «تصرف ذهني شاعر» را «در مفهوم طبيعت و انسان» و «کوشش ذهني او براي برقراري نسبت ميان انسان و طبيعت» (ص ۲) سازنده و آفريننده خيال يا تصوير است که عنصر اصلي شعر را مي سازد.

اين تعريف هر چند کالبد شکافي کلام قدما و يا به طور کلي تعريف نخستين تلاش بشر براي آفرينش ذهني است اما تنها تعريف تازه و کامل و علمي و جامع الاطراف شعر است.

همانگونه که بررسي هر شاخه علم از علوم اجتماعي به تاريخچه و چگونگي پيداش آن مي پردازد «صور خيال» نيز از نخستين انگيزه هاي شعر در بشر که همان کشف «ارتباط بين طبيعت و انسان» است گفتگو مي کند، تا تکوين کلام و آنگاه، نگاه به آن بخش از کلام مي اندازد که در ازاي زمان نام شعر گرفته است و آنچه تا کنون از شعر تعريف شده است «محصور در وزن و مفهوم شعر» (ص ۴) بوده اما تعريفي که در همه زبانهاي دنيا و شيوه هاي آفرينش شعر مورد پذيرش باشد، همان تعريفي است که منطبق با واقعيت وجودي و عنصر اصلي شعر است و آن را در کتاب «صور خيال» به دست مي آوريم.

اما براي بررسي «خيال» هم به گفته قدما استناد شده است و اين تعريف بازيافته از مراد آنان است و تا کنون کسي به دريافت و بازگو کردن اين (مراد) کامياب نشده است. بازتاب خارجي خيال به تصوير کشيدن ذهنيات انسان است چنانچه حافظ گفته:

خيال نقش تو بر کارگاه ديده کشيدم
به صورت تو نگاري نه ديدم و نه شنيدم
نقش خيال روي تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه ديده ي بيخواب مي زدم

سپس با بررسي گفته ي قدما که مفاهيمي از گونه «استعاره» و «تشبيه» و … را بازتاب انديشه مي دانستند، در کتاب صور خيال واژه اي گسترده تر از اين مفاهيم به جاي واژه ي عربي «ايماژ» را در فرهنگ ادبي نوانديشان بگيرد.

در اين مرز بايد به سرايش شعر در زمانهاي نخستين بينديشيم و کتاب «صور خيال» ما را تا زمانهاي آغازين بيداري انسان و شناخت پديده هاي طبيعت واپس مي برد و هر گونه تجربه ابتدايي و شعوري را شعر مي داند که به تدريج اين پديده ها براي گروهي عادي مي شود و دايره بيداران و با شعوران و شاعران تنگ تر مي گردد و سپس کشف هر يک از قوانين طبيعت از عهده ي کساني بر مي آيد که بيدار و نو انديشند و حتي کشف قدرت جاذبه زمين را هم وسيله ي «نيوتن» گونه اي بيداري و شعور نسبت به طبيعت مي داند.

با دريافت آراء غريبان که برگرفته ارسطو است يا آراء ادباي شرق به ويژه نويسندگاني چون احمد امين که به تعاريف غربي نظر داشته اند يا قدما مانند (ابن اثير) شعر را به مفهوم جهاني و انساني آن تعريف مي کنند و اين تعريف ناب تاکنون در ادبيات فارسي سابقه نداشته است. کوتاه سخن آنکه مي گويد: «هيچ تجربه اي … بي تأثير و تصرف نيروي خيال ارزش هنري و شعري پيدا نخواهد کرد» (ص ۲۲)

در کندو کاو آراء مترجمين درباره ي سخن ارسطو که کلمه ي يوناني «مبميس» را به محاکات و تشبيه ترجمه کرده اند کم کم شارحان به «تخييل» رسيده اند. در اينجا آراء ادبا بررسي انتقادي شده است. که نخست «جدولبندي» هاي غلطي را که آنها ارائه داده اند برمي شمرد، از گونه «تشبيه»، «تمثيل»، «مجاز»، «کنايه»، «استعاره» سپس بر «تخييل» مهر تسجيل مي زند و سير تکامل آراء ادبا را درباره ي علم بلاغت نشان مي دهد.

مدخل هايي را که در بررسي تاريخي آراء قدما به شرح بالا درباره ي صور خيال بر مي شمرد، همه را مردود مي شناسد. سرانجام به اين نتيجه مي رسد که سخن يک مصنوع انديشه است و سپس از اين مصنوع نقد علمي مي کند. وجوه امتياز آن را از لحاظ فن بلاغت و زيباشناسي باز مي نمايد و نشان مي دهد چگونه مي توان به کمک معيارهايي سخن زيبا و نازيبا، رسا و نارسا را بازشناخت. درست مانند آن است که به دست انسان متر مي دهد ترازويي با قدرت سنجش دقيق تا با آن (متر) و (ترازو) بتوان ابعاد و وزن زيبايي و استواري کلامي را اندازه گرفت.

مطالب مرتبط

١٣,٤٧٧
طلایی
١٠
نقره‌ای
١٨٣
برنزی
٧٤
تاریخ
٤ هفته پیش

فکر

اندیشه

دستارچه‌ای پیشکشش کردم گفت
وصلم طلبی زهی خیالی که توراست

✏ «حافظ»

تصویر

رویا
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا در نگرد که بی‌تو چون خواهم خفت

✏ «حافظ»
 

نقشه

فکر

تصور

نقش خوارزم و خیال لب جیحون می‌بست
با هزاران گله از ملک سلیمان می‌رفت

✏ «حافظ»

خواب 

رویا
دوش در خواب چنان دید خیالم که سحر
گذر افتاد بر اصطبل شهم پنهانی

✏ «حافظ»

اندیشه

فکر


ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

✏ «حافظ»

تصویر

عکس
افسوس که شد دلبر و در دیده گریان
تحریر خیال خط او نقش بر آب است

✏ «حافظ»

منظور

مقصود
غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه من است

✏ «حافظ»

و.... 

.... 

٥,٧٠٠
طلایی
١
نقره‌ای
١٥١
برنزی
٣٢٥
تاریخ
٤ هفته پیش

با سلام

به جز معانی که جناب بزرگوار فرمودند، خیال  و  به معنی

-صورت، صورتی که در خواب یا بیداری در نظر آید:

که این اژدهاخوی مردمْ خیال
نهنگی است کاورده بر ما زوال

مردمْ خیال: به  صورت مردم، به شکل انسان

-تصویری که در آینه و آب و... بیفتد:

در آینه دل از خیالت
جز صورت جان عیان مبینام

-مترسک

-عالم مثال (بین عالم ارواح و  عالم اجسام)

-ناحیه

-...

٦,٣٨٩
طلایی
٦
نقره‌ای
١١٦
برنزی
١٩
تاریخ
٤ هفته پیش

واژه “خیال” در زبان فارسی معانی مختلفی دارد و در ادبیات نیز به کار می‌رود. برخی از معانی و کاربردهای این واژه عبارتند از:

  1. پندار و گمان: به معنای تصوری که در ذهن ایجاد می‌شود، بدون اینکه لزوماً واقعیت داشته باشد.
  2. مثال: “خیال کردم که او را دیدم، اما اشتباه می‌کردم.”
  3. وهم و توهم: به معنای تصورات نادرست یا غیرواقعی.
  4. مثال: “خیالات بی‌اساس او را نگران کرده بود.”
  5. تصور و تخیل: به معنای قدرت ذهنی برای ایجاد تصاویر و صحنه‌های خیالی.
  6. مثال: “خیال‌پردازی‌های او بسیار خلاقانه بود.”
  7. نقشه و طرح: به معنای برنامه‌ریزی یا طرحی که در ذهن شکل می‌گیرد.
  8. مثال: “خیال داشت که به زودی سفر کند.”
  9. تصویر و شبح: به معنای تصویری که در ذهن یا در خواب دیده می‌شود.
  10. مثال: “خیال او در خواب به سراغم آمد.”

در ادبیات فارسی، “خیال” به عنوان یکی از ابزارهای مهم شاعران و نویسندگان برای بیان احساسات، تصورات و تخیلات به کار می‌رود. به عنوان مثال، در اشعار صوفیانه، “خیال” به عنوان پلی بین عاشق و معشوق و وسیله‌ای برای رسیدن به حقیقت و معنویت استفاده می‌شود.

٣٤,٢٦٧
طلایی
٣٠
نقره‌ای
٤٤٨
برنزی
١١٢
تاریخ
١ ماه پیش

پاسخ شما