پرسش خود را بپرسید

چرا شاعر میگه من خودم "سیزدهم"؟

تاریخ
٣ روز پیش
بازدید
٤٠

چرا شاعر میگه من خودم "سیزدهم"؟

 

سیزده را همه عالم به در آیند از شهر

من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

١,٨٥٦
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
٧٥

٣ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

آمنه حسن زاده درمقاله اش نوشته است : بیشترِ کشورها یِ اروپایی و آمریکای شمالی به عدد (13) باورِ منفی دارند . عددِ (13) مشهورترین ِعدد ِنامبارک درایران و بعضی ازکشورهاست . درایران ، پلاک 1+12 و یا نبودِصندلیِ شماره (13) در برخی از هواپیماها مثل هواپیماهای هُما نشان ازنامبارک شمردن این عدد است . برای همین برخی میخواهند با خوشگویی ، خوشخُوری وخوشگذرانی در (13) فروردین ازنحسیِ آن به دَر رَوند و هنگام ِتقسیمِ بلا از قلم بیفتند . هرچندکه برخی هممعتقدند درفرهنگ ِایران هیچ روزی نحس وشوم نیست وپناه بردنِ مردم در روز 13 فروردین به آغوش ِمامِ طبیعت ، مربوط به الهه ی باران است .
█ دکترحسین تجدد درمقاله یِ (13 به دَر ، آیینه ی فرهنگِ ایرانی) می نویسد در میانِ فرهنگ پژوهان ، ریشه یِ اصلی پیدایشِ 13 فروردین روشن نیست ولی آنچه مشخص است این است که دراندیشه یِ ایرانیان باستان ، این روز نحس نبوده است وعدد 13 هیچگونه نُحُوسَتی ندارد . و شاید یکی ازدلایلِ بیرون آمدنِ مردم ، درخواست ِباران برای کشاورزی بوده باشد . در ضمن این روز را هم جشنِ نویدِ رفتن به مزرعه می دانستند . برخی هم می گویند 13 به دَر ریشه در یک رسمِ بابِلی دارد که آن ها در این روز بُت هایشان را از بُتخانه بیرون می آوردند و درکنار جویِ آب وسبزه ها قرار می دادند و پایکوبی می کردند .
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی .(سعدی)

همه مردم  روز سیزده برای دور کردن نحسی از خانه بیرون می روند ولی من انگار خودم همون نحسی هستم که از همه دنیا به در شده ام!

تاریخ
٣ روز پیش

سیزده فروردین یک ایینی هست که از قدیم رواج داشته و معمولا این روز مردم از خونه هاشون بیرون میرن و به اصطلاح سیزده رو به در میکنند 

شاعر هم میگه من خودم همون روز سیزده ای هستم که از همه جداهستم و اندیشه های فراتر از این دنیا دارم وبه سبب همین اندیشه ها از این جهان فارغ شدم و در جهان دیگه ای زندگی میکنم

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک 

چندروزی قفسی ساخته اند از بدنم 

١٤
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
١
تاریخ
٣ روز پیش

درود بزرگوار

این شعر داستان این هست که جناب شهریار برای سیزده بدر که رفتن بیرون معشوقه قبلی خود رو همراه با همسر و فرزندش دیدن و به خاطر همین فرمودند: 

امروز همه سیزده رو به در میکنن(اشاره به مراسم سیزده به در اما من خودم اون سیزدهمی هستم که از همه عالم بیرونم و من رو هم مانند سیزده به در بیرون میکنن و بخشی از عالم نیستم که منظور اینجا این هست که ایشون می خواستن مقدار اندوه خودشون رو مبالغه کنن یجورایی  

تاریخ
٣ روز پیش

پاسخ شما