آیا میانِ پیشوندِ " اَن-" در زبانِ پارسی با پیشوندِ " -an" در زبانِ آلمانی پیوندی می بینید؟اگر می بینید، چگونه؟
در زبانِ پارسی پیشوندِ " اَن-" در برخی واژگان دستکم برایِ من گُنگ هستند؛نمونه: اَنگیختن،اَنگاشتن و اَندیشیدن.
همسنجیِ پیشوندِ " اَن-" ( زبانِ پارسی) و پیشوندِ " -an" (زبانِ آلمانی):
اَنگیختن = antreiben
انگاشتن = annehmen ( در چمِ " فرض کردن")
ولی پرسش اینجاست که آیا براستی میانِ این دو پیشوند همریشگی یا پیوندی دیده می شود یا نَه؟
نویسنده به پیشوندِ " هَن" اوستایی که ریختِ دیگری از " هم" می باشد، آشنایی دارد.
( خواهش میکنم،چنانچه پاسخی می دهید، سنجیده، خردمندانه باشد و چه بهتر که همراه با پَسگشت باشد.)
٨ پاسخ
واژه های همدیس اندیشیدن که با اند + ایش + تن/دن باشد این چنین است
همیشه = هم + ایش + ه = همراه با خواستن = توام در خواستن = مداومت در خواستن = واژه هم هرچند از انب آمده اما نشانه together و همراهی کردن است چرا که در هم بودن /شدن و .... یا در انبار زدن بار و وسیله ها به هم نزدیک / با هم همراه و ... میشوند => همیشه = پشت هم خواستن
ایشالله = ایش + آل + اله = خواست اله ی + بزرگ = این با ان شالله که اگر خدا بخواهد یکسان نیست هر چند الله عربی همان آل +اله (الهه بزرگ) که بعدها به آن خدا گفتیم هست اما بخش ابتدایی آن از ایش( = خواست) آمده یعنی به خواست خدا ؛
همچنین واژه های اندیشیدن = اند + ایش + یتن = ایش برابر wish و واسه / واست ( واسه تو = برای تو ) / برابر وِست مازندرانی = واسه تو یا خواست تو می باشد که اند ضریب و شدت به این فعل میدهد و اندیشیدن میشود = بسیار خواستن خب سوال اینجاست بسیار خواستن چه رپتی به فکر کردن دارد ؟
هوا و هوس را به چم فکر و خیال و یا آرزو میدانیم هوا در کردی هیوا یعنی آرزو خوانده میشود یعنی همان خواسته یا ارزو داشتن ؛ از سویی هوس همان خ.و.س می باشد یعنی خواستن ( هوس کردن چیزی ) ؛ وقتی میگویند هوا به سرش زده است یعنی باد به سر افتادن یا همان آرزو و فکر و خیال که خود خیال هم در ادامه خواهم گفت ک چرا فکر و هوا و آرزو و خواست و واسه و وِست مازندرانی و ویش لاتین میشود . ناگفته نماند ویش یا بیش در زبان های ایرانی به زیاد و خیلی ( همان خیال ) و ویشه مازندرانی یا بیشه فارسی که جنگل میخوانند از انبوهی و خیال و تراکم میاید یعنی همان زیادی در خواست یا اند + ایش .... بریم سراغ نمونه دیگر
واژه پنجره / پنچر / پنیر / پنداشت نمونه های دیگری از فکر / خیال / انگار ( تجیمع شدن فکری ) / خواست / واسه / ویش / بیش و ..... هستند که گفته شد اما چگونه ؟؟؟؟؟
پن در پنجره / پنچر / پنداشت / پنیر برابر فن (fan ) یا همان هوادار یا پنکه میباشد (دقت کنید پنکه کارش باد زدن یا هوا زدن است) از سویی به طرفدارران کسی هوادار میگویند یعنی آنان ک به فکر دیگرانن ؛ که باز هم در پنجره = پن + جره = شکاف هوا ( جایی ک روزنه هوا دارد ( جر = جر خوردن / جر زدن = ایجاد شکاف و روزنه) و پنچر هم نمونه دگرواج شده پنجره است و در آخر پنداشت = پن + داشت = هوا داشتن = فکر چیزی را داشتن پس دیدیم
هوا / هیوا / باد / فن / پن / پندار / پنکه / خواست / وست مازندرانی / ویش لاتین / خواست فارسی / ویشه و بیشه / انگار / خیلی / خیل ( گروه و دسته ) / خیال ( انبوه فکری ) و ..... همگی برابر یکدیگرند ..
تو نیکی کن و در دجله انداز
ک ایزد در بیابانت دهد باز
با سپاس
اَن آنچه شما فرمودید به چم ضد/ مخالف تنها در انیران دیده شده یعنی غیر ایرانی = ضد ایرانی
دیگر اَن ها همچون انب ( که به دلیل اینکه واج ن + ب پشت هم چیده شده اند به م خوانده و بعدها نوشته شدند همچون شنبه که شمبه خوانده میشود = هم ) / انبار / انباز(چند نفر = تعداد = شراکت) / انباشت / انبوه همگی به تراکم و تعداد اشاره دارد
انگور ( انگ + گور یا انگ + ور = تجیمع شده ) / انگاشتن ( انگ + اشتن(هشت / هست)= تجمیع و خیال فکری ) / انگار (که بعدها نگار از آن ساخته شد = آنچه از خیال و فکر آمده باشد ) / انگ زدن (مجموعه ای از اتهامات را به کسی روانه ساختن = تهمت) / انگیختن ( انگ + هیختن = جمعا بیرون آمده = چیزی ک به طور کلی باعث بیرون زدگی و برانگیختن فردی و چیزی شود (هیختن = بیرون زدن = براهیخت = بیرون کشید)) / انگبین ( انگ + گوین = جمع شده از گیاه = شهد ) / انگشت (انگ + اشت = جمع شونده ) / سنگ ( س + انگ = از جمع شدن آمده = جمع شده از چیزی = سفت شده ) / تفنگ ( تُف + انگ = بطور جمعی و پشت سر هم پرتاب کننده چیزی بودن ) / قشنگ ( از خوشی و زیبایی جمع شده و ساخته شده ) و .... همگی از آمیخت
..... + انگ یا انگ + .... ساخه شدند که انگ به چمار جمع و تجمیع می باشد
انچه دوستی آنرا درون خواند برابر اَند =and میباشد و ارتباطی با اَن به چم هم یا باهم ندارد و به چمار ضریب بستن و شدت است ( هرچند شباهت پیدا کرده ) مانند
اندرانی = اندر + آن = در داخلی ترین بخش ممکن / اندوختن = اند + دوختن = بسیار دوختن ( کاری به چمار دوختن ندارم ) / اندازه (هنداسه = بسیار آزموده شده) و .... که در گذر زمان به دلیل اینکه اندر یا enter بسیار بزرگ بود و نیاز به پیشوند و پسوند کوتاه تری بوده گاها بریخت اند و گاها بریخت در نوشته شد مانند درگذشت = کاملا گذشته = فوت یا بخشش / یا intro ( پیش درامد = مقدمه ) که نشان میدهد در لاتین هم اند (and) به این (in) دگرریخته شده ؛ پی میتوان فهمید in و and یکی بودند و یکی برای وارد شدن و داخل شدن و دیگری برای ضریب و شدت دادن به چیزی استفاده شد (and دز زبان لاتین به معنا ی و (یه چیزی با یه چیز دیگر = با هم همراه کردن چند چیز با هم) است و باز نشان میدهد همه اینها از یک ریشه بودند و هر کدام برای منظوری دگرش واجی یافتند )
سپاس از شما بزرگوار.
به گمانم با پاسخ به این پرسش ها،میتوانیم به آرمان خود دست کم نزدیک شویم:(اینها بر پایه فرمایش های شما بزرگوار هستند)
1-واژگانی که دارای پیشوندِ {ان} هستند،آیا همگی بر آمده از یک تک پیشوند در اوستایی یا پارسی باستان بوده اند یا چندین پیشوند در یک ریخت آمده است؟(هَمچون پیشوند اَنَ و هَن که هر دو باید به ریخت {ان} در آیند)
2-آن پیشوند ها چه ریخت هایی داشتند؟
3-آیا آن ریخت های کُهَن،با {an} در آلمانی خویشاوندی چَماری(=معنایی) و ریشه ای دارند؟
به گمانم اگر این واژگان،در زبان پارسی میانه،دارای پیشوندِ {هَن} بودند،باید پیشوندِ {هَن} را در اوستایی ریشه آن بدانیم و اگر {اَن} پیشوندِ آن بود،آنگاه،{اَنَ} در اوستایی که فرمودید،شاید ریشه آن است.
پیشوندِ {اَنَ} به چَمِ {at} است.
تا کنون می دانیم که این دو پیشوند در اوستایی چنین چَمار هایی را دارند:
1-همه
2-با هم
3-درون
4-کامل(فراخور)
5-بر(در؟!)
6-رو
با بدست آوردن بخش ناپیشوندیِ این واژگان،می توانیم در یابیم که کدام یک از این کاربرد ها بر آن انجام شده است.
برای نمونه،{دیشه} برگرفته از ریشه نیاهندواروپایی {دِیک} است،که نشانگر {نگاه،دید} است.
یا دیگر واژگان را خود بهتر می دانید.
به گمانم پیشوندِ {هَن} تنها در رویی(صورتی) می تواند با {an} در آلمانی خویشآوند باشد که با {در:هَنتَرَ} خویشآوند باشد و از آنجا که چندین بار این پیشوند آن چَمار را داده است،شاید خویشآوند باشد.(این تنها یک گمانه است)
ولی {اَنَ} ای که فرمودید،با {an} بی گمان خویشآوند است.
(شوربختانه این پرسش،از آن پرسش هایی است که داده های کم و گمانه های کمی از آن هست،کمی کار سخت شده است)
بِدرود!
درود و سپاس برای دیدگاه و پیگیریتان.
ميدانيد چرا اين پرسش را پيش کشيدم؟ چون اگر پيوندي ميان پيشوندِ "- an" (آلماني)و پيشوندِ " اَن-" ( پارسي) باشد، من به آساني مي توانم به شما بگويم که بنواژگانِ " اَندوختن،اَنباشتن، اَندودن و... " همان پيشوندِ " اَنگاشتن، اَنديشيدن،اَنگيختن و..." را دارند؛ پس اگر چنين باشد، ما با يک پيشوند روبرو خواهيم بود.(= گمانه)
درست است که از ديدگاهِ زبان شناختي " an" ( آلماني) با " on" ( انگليسي) همريشه است ولي " an" در زبانِ آلماني کاربردهايِ جداگانه اي با نمونه انگليسي دارد، اين دو از نگر کاربردي، فرسنگها دور هستند. برخی واژگانِ آلماني که با پيشوندِ " an" مي آيند، کاراييِ نزديک به " به، به پهلو/بَرِّ چيزي رفتن " را دارند. براي نمونه هنگاميکه من ميخواهم با گذاشتنِ 2 بغلِ 3، شماره يِ 32 را بسازم، از پيشوندِ " an" بهره مي گيرم. هنگاميکه کشتي کنارِ بندرگاه پهلو مي گيرد، از " anlegen" بهره گرفته مي شود. هنگاميکه ميخواهم دو چيز را گره بزنم يا پيوند(اتصال) دهم مي توانم از واژه " anknuepfen" بهره بگيرم ( بسنجيد با " انباشتن، اندوختن و... "). چيزي نزديک به پيشوند " -ad" .
( من در نبیگِ " فرهنگِ واژه هایِ اوستا" ( رویبرگِ67) نیز دیده ام که " اَنَ" در اوستایی به چمِ " روی، بالای" آمده است.)ولی من آگاهیِ بسیار اندکی درباره یِ پيشوندِ " اَنَ:ana" ( اوستايي) و " اَنا:anA" ( پارسيِ باستان) دارم.
این دیدگاه برای روشن سازی دیدگاه پیشین است:
باید بدانیم که {در}،هَمریشه با {an} در زبان آلمانی است.
از آنجا که ریختِ کهن ترِ آن {اندر} و پیش از آن {هَنتَرَ} بوده است و هَمین بر آمده از {هِن} در نیاهندواروپایی است که هَم این،ریشه یِ {on} و در فرجام،ریشه یِ {an} است.(اگر پسگشت خواستید،بفرمایید)
گمان می کنم که ما دو پیشوند در یک ریخت داریم،یکی همریشه با {سَم} در سانسکریت،و دیگری بر آمده از {هَنتَرَ:hantara} .
همانگونه که ما {ان} را از {اندر} جدا می کنیم تا {در} بدست آید،آنها نیز {تَرَ:tara} را جدا می کنند تا {هَن} بدست آید.
افزودنی:ما در زبان اوستایی چندین نمونه برای آنکه پیشوندِ {هَن/هانم} چمار {درون} دارد را دیدیم و من چیزی به جز{درون} از آن ندیدم،از همین روی،به گمانم باید در پیوند با {هَنتَرَ} باشد.
بِدرود!
من تازه میخواستم پاسخ پیامتان را بدهم، کاربر محسن نقدی گرامی. چرا پاک کردید؟!
پیامتان را بگذارید اینجا بماند. شاید من چند ماه دیگر پاسخ دادم. چون نیازمند بررسی و پژوهش است.
درود به شما،سرورِ گرامی /فرتاش/.
ببخشید که هَمچون همیشه،زمان ارزشمند شما را با داده هایِ بیهوده ام می گیرم.
این دیدگاه تنها گمانه یِ مَن است،با آنکه به گمانم شما همه اینها را می دانید:
فرمودید که ما در زبانِ پارسی یِک پیشوندِ {اَن} داریم و در زبانِ آلمانی هم،پیشوندِ {an:اَن} داریم.
اینجا ما دو پِنداشت را درست می نهیم:
1-ما در پارسی تنها یِک پیشوندِ {اَن} داریم.(یا به شیوه ای دیگر،همه این پیشوند هایِ {اَن} بر آمده از یِک ریشه و یکی هستند)
2-ما در آلمانی،تنها یِک پیشوندِ {an} داریم(همچون فِتادِ پیش)
می دانیم که اگر فِتادِ نُخُست درست باشد،آنگاه،ریشه یِ این پیشوند،پیشوندِ {هَن} در اوستایی است.
و همچنین،می دانیم که پیشوندِ {an} همریشه است با {on} در انگلیسی که خود،ریشه ای جداگانه از {هَن} دارد.
چِرا؟ می دانیم که {هَن} همریشه است با {هَم} که همریشه است با {samٍe} که هَمریشه نیست با {on}،پس {هَن} با {on} همریشه نیست.
-هَمین جا بگویم،اگر شیوه فرنایش از نِگاه شما نادرست است،یا داده ها نادرست است،بفرمایید.
پس تا اینجا،دو پیشوندِ نا هَمریشه را داریم،که در برخی باره ها،هَمچون {هانم چَر} در زبانِ اوستایی،این دو پیشوند با هَم برابر هستند.
اگر به فرهنگ ها بنگریم، در می یابیم که هیچ جایی نامی از {درون،به درون} برده نشده و همه جا پیشوندِ {هَم/هَن} به چَمِ {با هَم،به طور کامل،هَمه،فراخوری} بوده است.
هَمین پیشوندِ {هَن} نیز در گذشته ،ریشه هایی داشته است،که اگر ریشه هِندواروپاییِ آن را در یابیم،در میابیم که هَمان هَم به چَمِ {همه،هَم} گرفته شده است.(همریشه با سَم در سنسکریت)
یک گمانه می تواند این باشد که زبانشناسان آن ریشه یا آن پیشوندِ {هَن} را به درستی و به شیوه یِ فراخور(=کامل) بررسی نکردند،یا یِک گمانه دیگر هم آن است که آنها چَمارِ ریشه ها را،بر پایه یِ واژگانِ کُنونی می گیرند و خودِ چَمارِ آن را بررسی نمی کنند.(یا دَستِ کَم برای این فِتاد)
ما دو پنداشت داشتیم و دو تای آنها را درست گرفتیم،و فرجام این شد:
دو پیشوندِ نا هَمریشه،ولی ریشه های دَرپیوند(=مربوط)
...............
بیایید یکی از آن دو پنداشت را نادرست بگیریم.
به گمانم آن چیزی که باید نادرست گرفته شود،فِتادِ نُخُست است.
بدین گونه،ما در پارسی باید دو یا بیشتر پیشوندِ {اَن} داشته باشیم.
می دانیم که یکی از آنها برگرفته از ریشه یِ اوستاییِ {هَن} است.
آن یکی،به گمانم باید هَمان ریشه یِ {an}ِ آلمانی باشد.
یِک پرسشی که پیش می آید این است که چِرا ما در زبانِ اوستایی نیز این دوگانگیِ کاربرد را داریم؟(که در هانم چَر و هانم پَد دیدیم)
پاسخ از نِگاه من،ریشه یِ پیشوندِ {an} است.
بنا بر تارنما های ریشه شناسی،ریشه یِ این پیشوند و همچنین واژه یِ {on} بر می گردد به ریشه یِ *h₂en- .(هَمسان است!)
پَس،به گمانم در این {حالت}،باید دو ریشه جداگانه داشته باشیم ولی در ریختِ یکسان.
......................
در این دیدگاه دو نگاه آورده شد،و به گمانم شاید نگاه دوم درست تر باشد.
اگر هَر داده ای یا هَر فرنایشی ای در این دیدگاه از نِگاه شما نادرست بود،خشنود میشوم آگاهی رسانی فرمایید.
درباره یِ ریشه یِ پیشوندِ {an} در آلمانی،فرتوری را در زیر می بینید.
اگر در همین باره یِ پسگشت هَم از نگاهتان لغزشی رخ داده است،بفرمایید.
بِدرود!
سپاس از شما.
گمان کردم که آن اندازه دیدگاهم چِرت بود که واکنشی نشان ندادید و آن را پاک کردم. از شما پوزش می خواهم. ( من دیشب نخوابیده بودم، کمی خونسردی و شکیبایی ام کم شده بود پاک کردم، اکنون هم از خواب آلودگی نمی دانم چه چیزی می نویسم، ببخشید )
انگار که دوباره اینجا است، به گمان آن را برگرداندید، درست است؟ به هر روی آن را جای دیگر نیز نوشته ام، اگر خواستید می توانم دوباره بفرستم.
سپاس از شما، بدرود!